چرا «حق ویژه» آفت مزمن کار جمعی ست و چگونه «حق ویژه» بازتولید کننده تبعیض و ستم در جوامع انسانی ست؟
جواد قاسم آبادی
.
تجربه نیم قرن کار جمعی به من نشان داده است که مشکل اصلی پیشبرد کار دموکراتیک در جوامع سرمایه داری، چماق سرکوب و هویج ایجاد «حق ویژه» در سراسر جامعه بوده است و هست!قبل از آغاز سخن لازم می بینم در مورد آفت «حق ویژه» و ریشه های این بلا، کمی بیشتر صحبت کنم. آفت حق ویژه که بجان جوامع انسانی افتاده است، در کوتاهترین شکل ممکن، بازتولید فرهنگ پدرسالار در جوامع طبقاتی ست.بی تردید همه ما زاییده و پرورش یافته یک فرهنگ بیش و کم پدرسالار طبقاتی هستیم و از آنجایی که امکان رشد در چنین جوامعی بطور یکسان وجود نداشته است، بسیار متفاوت شکل گرفته ایم. اما از آنجایی که نظام اجتماعی، نقش کلان در تربیت فرد ایفا می کند، هر یک از ما بیش و کم به این آفت مبتلا شده ایم و بیش و کم این بلای طبقاتی را در خود و محیط اطراف خود بازتولید می کنیم.تردیدی نیست که حتی اگر همه انسان ها از موهبت آموزش و پرورش همسان برخوردار بودند نیز، انسان ها یکی و همسان نمی شدند و هریک عطر و بوی دلاویز خود را حفظ می کردند و گلستان دهکده کوچک جهانی را عطرآگین تر می کردند اما، اما در شرایط کنونی و تشدید حقوق ویژه؛ بویژه رشد تضاد بین کار فکری و یدی؛ در جوامع پیشرفته سرمایه داری هرکس به ویژگی های خود بنوعی و بیش و کم می نازد و برای خود حق ویژه قایل می شود!موارد مشخصی از حق ویژه که در پنجاه سال گذشته با آن ها روبرو شده ام را برای ساده تر شدن بحث، بترتیب الفبا در پایین می آورم:
– من از دیگران فعالترم- من باهوشترم
– من تحصیلکرده تر و دانشمندترم- من خوشبوترم- من خوش رفتارترم- من خوش اندام ترم- من جوانترم- من در کارخانه کار کرده ام
– من زنم و مادرم- من زندان رفته ترم- من سخنگوترم
– من شکنجه شده ترم- من خوشگل ترم- من مسن تر و با تجربه ترم
– من مرد هستم و بلحاظ فیزیکی معمولا قلچماق ترم
– من نویسنده ترم
– من همه زندگیم رو در راه بهروزی دیگران وقف کردهام
این من و من ها و بسیاری من و من های دیگر واقعی هستند چه همه ما فرآورده جامعه طبقاتی پدرسالار هستیم و تا اینجای مسأله بیان واقعیت هریک از ماست و من نوعی بحثی در وجود این واقعیت نداریم. جامعه سرمایهداری نه تنها این تفاوت ها را خیلی خوب می بیند بلکه، با چماق سرکوب و حلوای امتیازات ویژه به هر «من»، این ویژگی ها را در هریک از ما و در سطح جامعه بازتولید و تشدید می کند!خب تا اینجا ذکر مصیبت مزمن جوامع طبقاتی بود اما وقتی به محیط کار جمعی و روابط فیمابین، بویژه در میان کسانی که خواست عبور از نظام طبقاتی را دارند بر می گردد، با مصیبت «حق ویژه» شایسته است برخورد روشن و دایم و قاطع داشته باشیم. این برخورد قاطع از خود فرد و با انتقاد از خود باید، تکرار می کنم باید آغاز شود تا در روندی طولانی و بکمک تک تک افراد، جمع قادر به دفع این آفت از محیط جمعی شود!به عبارت دیگر امر انتقاد از خود در کار دموکراتیک، مقدم بر انتقاد از دیگران قرار نگیرد و هر فرد در نظر و عمل نشان ندهد که ویژگیهای قابل ستایش او برای پیشبرد کار جمعی، هیچ حق ویژه ای برای او ایجاد ، این بیماری مزمن، نه در فرد و نه در جمع، هرگز مداوا نخواهد شد!و حل مسأله این بیمای مزمن جوامع طبقاتی، به همین سادگی ست که من نوعی برغم همه کمبودها و توی نوعی برغم همه توانایی ها، بفهمیم و تن دهیم که بطور جهانشمول، من ناتوان یک رای دارم و توی توانا هم از یک یک رای برخورداری. همین و به همین سادگی!
جواد قاسم آبادی آموزگار تبعیدی، بهمن ماه ۱۴۰۰
ghassemabadi@yahoo.fr
Comments
چرا «حق ویژه» آفت مزمن کار جمعی ست و چگونه «حق ویژه» بازتولید کننده تبعیض و ستم در جوامع انسانی ست؟<br>جواد قاسم آبادی — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>