فریاد فرودستان بی مرز، فریاد اعتراض علیه جهان نابرابر!
لاله
مهاجر یا پناهنده بودن،نه انتخاب بلکه حاصل جبری ست که از دل استثمار، ستم، جنگ،فقر، اشغال وطن و ویرانی زاده می شود.
مهاجر یعنی ریشه کندن از خاکی که در آن پرورش یافته ای، خاکی که دوستش داری، وداع با خانه و خاطره و خانواده، تنها برای زنده ماندن، این سرنوشت میلیون ها زن و مرد و کودک افغانستانی است که در پی دهه ها تجاوز امپریالیستی، جنگ های ارتجاعی، سلطه طالبان و نابسامانی اجتماعی ، از میهن شان رانده شدند و به امید یافتن سرپناهی، پا به خاک ایران گذاشتند.
اما آن چه در این سوی مرز در انتظارشان بود، نه امنیت، سلامت، نه رعایت کرامت انسانی بلکه فقر مضاعف ،تحقیر ،بی حقوقی و نژادپرستی نهادینه شده در ساختار فاشیستی جمهوری اسلامی بود.
از دههی پنجاه تا کنون میلیون ها انسان زحمتکش افغانستانی در ایران ساکن شده اند.
نسل های مختلف این مهاجران در ایران بدنیا آمده و بزرگ شده اند، به عنوان نیروی کار ارزان، از سوی سرمایه داران و پیمانکاران زالو صفت در ایران، وحشیانه استثمار شده، کار کرده اند، زحمت کشیده اند و در ساختن شهرها و خیابان های این کشور نقش داشته اند، اما همچنان به آنان به چشم ” بیگانه” ،”غریبه” و “خطر” نگریسته می شود. جمهوری اسلامی و سرمایه داران زالوصفت نه تنها این نیروی زحمتکش را به شکل سیستماتیک مورد بهره کشی قرار داده بلکه به حاشیه رانده و علیه شان سیاست های فاشیستی و نژادپرستانه به کار گرفته است.
جمهوری اسلامی، این مهاجران را نه به عنوان انسان هایی در جستجوی پناه بلکه همچون نیروی کار ارزان،بی صدا و بی حق و حقوق نگاه کرده و حتی فرزندان این مهاجران نیز که در ایران زاده شدند و رشد کردند از ابتدایی ترین حقوق شهروندی ،آموزشی ، درمانی و هویتی محروم ماندند. آن ها نه تنها با تبعیض سیستماتیک و پلیسی روبرو بودند و شدند، بلکه پیوسته در رسانه ها و نهادهای حکومتی به عنوان تهدید ،جاسوس و مجرم قلمداد شدند. واقعیت دردناکی که در هفته های اخیر بیش از هر زمان دیگری شاهد آن هستم.
واقعیت این است که هر زمان که بحران سیاسی یا اقتصادی در کشور بالا گرفته، دستگاه تبلیغاتی رژیم فورا انگشت اتهام را به سوی مهاجر افغانستانی گرفته است. این سیاست آگاهانهی رژیم برای منحرف ساختن خشم مردم از عاملان واقعی ستم و فقر در کشور ماست، سیاستی برای دامن زدن به تفرقه در میان زحمتکشان و فرودستان. هدف آن است که طبقهی کارگر و متحدانش، به جای مبارزه با استثمارگران واقعی ، به جان یکدیگر بیفتند.
اما حقیقت این است که دشمن مهاجر افغانستانی،همان دشمن کارگر ایرانی ست. جمهوری اسلامی و نظام وابسته و سر سپرده اش به امپریالیسم جهانی همان نظمی که سرمایه را تقدیس می کند، همان نظامی که نه تنها نیروی کار کارگر ایرانی را تحت وحشیانهترین استثمار و غارت قرار داده، بلکه ارزان ترین و بی حقوق ترین نیروی کار را از میان همین مهاجران بیرون می کشد. در کارگاه ها ، کارخانه ها ، پروژه های ساختمانی ، کارگر افغانستانی با دستمزدی نازل تر، بدون بیمه ، بدون قرارداد، و تحت تهدیدهای جانی و مالی دائمی وحشیانه استثمار می شود.
کودک مهاجر از حق آموزش محروم است، زن مهاجر در معرض دو چندان خشونت و تحقیر قرار دارد، و هیچ نهادی مدافع حقوق اینان نیست.
بدتر از آن جمهوری اسلامی نه فقط بهره کش، بلکه جنایت کار نیز هست. با وعده های دروغین، هزاران جوان مهاجر افغان را به جبهه های جنگ ارتجاعی در سوریه فرستاد تا در قالب “لشکر فاطمیون” خون خود را در راه سیاست های منطقه ای رژیم بریزند. امروز همان حکومت، شماری از مهاجران را در خدمت دستگاه سرکوب داخلی قرار داده تا چهره ی مهاجر را تخریب کند و مردم را علیه آنها بشوراند.
سیاست های فاشیستی جمهوری اسلامی علیه مهاجران، پدیده ای مجزا یا صرفا بومی نیست،بلکه بخشی از روند عمومی جهانی در نظام امپریالیستی است که در آن دولت های سرمایه داری برای کنترل و سرکوب طبقات فرودست به ابزار نژاد پرستی، بیگانه هراسی و سرکوب مهاجران متوسل می شوند. همان گونه که دولت آمریکا مهاجر مکزیکی، آمریکای لاتینی یا خاورمیانه ای را “دزد شغل”، “خطر امنیتی” یا تروریست بالقوه می نامد، جمهوری اسلامی نیز مهاجر افغانستانی را “عامل نا امنی” و “تهدید اجتماعی” و عامل بیکاری و بی مسکنی و فقر و فاقه توده ها معرفی می کند.
در اروپا نیز پناهجویان آفریقایی و خاورمیانه ای به طور سیستماتیک در کمپ ها با حداقل امکانات نگهداری می شوند و مرزها با دیوارها بسته هستند و رسانه ها مستقیم و غیر مستقیم، دائماً با تبلیغات زهرآگین، نفرت نسبت به مهاجر را در افکار عمومی تزریق می کنند.
در هر کجا که سرمایه داری در بحران فرو می رود، این طبقه ستمگر چهره عامل بحران و دشمن اصلی مردم یعنی طبقهی سرمایه دار را پنهان کرده و می کوشد مهاجر و فرودست را عامل فقر و بدبختی و بحران نشان دهد. در آمریکا این سیاست فاجعه بار سرمایه داران حاکم، منجر به جدایی کودکان از خانواده ها، ایجاد اردوگاه های مرزی و مرگ صدها تن در بیابان ها شده است. همین سیاست فاسیستی در ایران به شکل محروم سازی افغانها از آموزش، کار،بهداشت، بی هویت بودن و حتی حق زیستن ظاهر می شود. این سیاست ها با تمام تفاوت های ظاهری شان، در بنیان یکسان اند: حفظ سلطه طبقاتی سرمایهداران از طریق ایجاد تفرقه، نژادپرستی و ارعاب و مهاجر ستیزی بر جان و مال اکثریت محروم جامعه!.
از نگاه انقلابی هیچ مرزی که به دست امپریالیسم و دولت های فاشیست ترسیم شده باشد، مشروع نیست. فرودستان جهان چه در افغانستان چه در ایران چه در غزه و چه در آمریکا منافع مشترک و دشمنان مشترکی دارند که همانا امپریالیسم،ارتجاع و بورژوازی جهانی و ایادیشان میباشند. تنها با اتحاد طبقاتی و مبارزه ای آگاهانه میتوان این زنجیر جهانی ستم را گسست.
فاشیسم(جمهوری اسلامی) علیه افغانهای مقیم ایران در ماهها و روزهای اخیر، و اخراج ده ها هزار تن از آنان به زور و ضمن غارت مال و پول و دارایی آنان، گام های جدیدی در جهت اجرای یک پروژه فاشیستی از پیش برنامه ریزی شده علیه مهاجران افغانستانی است. رژیم زیر نام دروغین سازماندهی جمعیت مهاجر، هزاران نفر را به زور از خانه های شان بیرون کشیده، بازداشت و زندانی و پس از خالی کردن جیب آنها از طریق اردوگاه های انتقال به سوی مرزهای افغانستان فرستاده است.
در ژوئن ۲۰۲۵ طبق آمار رسمی سازمان ملل حدود ۴۴۹ هزار مهاجر افغان از ایران خارج شده اند(یعنی بهزور دیپورت شدهاند). بسیاری از آنان بطور خانوادهگی (پدر،مادر ، فرزندان) در میانه شب بدون اخطار قبلی از خانه ها، و کارگاه ها بیرون کشیده شدند، در حالی که حتی فرصت جمع آوری وسایل شان را به آنها ندادند .
یکی از مهاجران بازداشت شده در شیراز می گوید “در وسط شب آمدند، گفتم دو روز فرصت بدهید تا وسایلمان را جمع کنیم، اما توجه نکردند مثل زباله پرتمان کردند بیرون”.
در اردوگاهای انتقال که بیشتر در نزدیکی شهرهای مرزی چون زاهدان و تربت جام قرار دارد، مهاجران نه دسترسی به آب و غذا دارند نه امکانات بهداشتی و نه حتی امکان تماس با عزیزانشان.
در ماه های اخیر، به دنبال حملات اسرائیل به ایران هم زمان با شدت گرفتن فضای سرکوب ،جمهوری اسلامی سعی کرده با متهم سازی مهاجران به جاسوسی برای اسرائیل و نیروهای “بیگانه” فضای امنیتی علیه این جمعیت مظلوم را تشدید کند، آنهم در حالیکه کثیفترین و رسواترین جاسوسان وطن فروش و ضدخلقی در بالاترین لایه های خود حکومت جا خوش کردهاند.
دستگاه تبلیغاتی رژیم با تکرار ادعاهای واهی درباره حضور عناصر موساد در بین مهاجران افغان سعی دارد احساسات مردم را علیه این مهاجرین تحریک کند تا سیاست های غیر انسانی اش را توجیه کرده و سرکوب را عادی سازی کند.
امروز دفاع از مهاجران افغانستانی تنها یک مسئله انسانی نیست،بلکه بخشی از مبارزه طبقاتی علیه سرمایه داری وابسته،نظام ارتجاعی و ماشین امنیتی تبلیغاتی ای ست که با نژادپرستی و فاشیسم بقای خود را تضمین می کند.
فراموش نکنیم که خلق ها دشمن یکدیگر نیستند این دولت ها و طبقات حاکمند که میانشان مرز و نفرت میکارند، کارگران و ستمدیدگان هیچ وطنی ندارند. سلاح آنها در اتحاد و همبستگی انقلابی شان علیه سرمایه داری برای ساختن جهانی رها از ستم و استثمار و نابرابری و سرکوب است.
زنده باد همبستگی خلق ها!
لاله
19 تیر 1404 برابر با 10 جولای ۲۰۲۵
Comments
فریاد فرودستان بی مرز، فریاد اعتراض علیه جهان نابرابر! <br>لاله — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>