مارکس- انگلس
شعر از خدامراد فولادی
مارکس- انگلس
نه جادوگر بودند
نه پیغمبر
نه خدا
که آیه نازل کنند
از آسمان
با وعده ی بهشت
به برده گان ِ خوش باور
نه شاه ِ شاهان بودند
نه سلطان ِ صاحبقران
نه اسلحه برداشتند و
زدند به کوه و بیابان
یاکه هل من مبارز طلبیدند
برای تصاحب ِ قدرت
از دیگر رقیبان
نه کارگر بودند
نه سرمایه دار
با هردو داشتند اما
تعلق ِ نوعی و
تاریخی ِ انسان
خواندند و
خواندند
نوشتند و
نوشتند
جهان را
زیر ِ بال و پر ِ اندیشه گرفتند
زمین را
الگوی کهکشان ها کردند
با/ مانیفست و
گروندریسه و
سرمایه
یا/ نقد ِ دورینگ های زمان
خدایان ِ هیچ ندان را
به زیر کشیدند
از تخت ِ سلطانی ِ آسمان
به نیروی ِ بلند پرواز ِ اندیشه
و/ انسان را
به آن سوهای آسمان ها بردند
به تماشای
وحدت ِ مادی- سیستمی ِ
جهان ِ بی پایان
سوار بر تکنولوژی وصنعت
دستاوردهای ِ تاریخی ِ انسان
مارکس و انگلس
مژده دهنده گان ِ دوران ِ کمونیسم
دوران ِ بی دولت
بی طبقه
بی فقر و ناداری
بی حکومت ِ انسان بر انسان
دوران ِ سرشار از کار و ترانه و آواز
دوران ِ
از هرکس به قدر ِ توانایی
به هرکس به اندازه ی نیاز.