چرا رژیم باید سرنگون شود
خدامراد فولادی
سرنگون کردن ِرژیم ِ استبدادی ِ حاکم بر ایران یک ضرورت ِتاریخی-تکاملی ِبسیار مهم هم برای جامعه ی ایرانی و هم برای بشرییت است. با این توضیح ِ ضروری که فاعلییت و عاملییت ِسرنگون کردن فقط بر عهده ی خود ِ ایرانی هاست، و دیگر جامعه های انسانی نقش ِعملی ودخالت مندانه درآن ندارند، اگر چه نقش ِحمایتی–تاریخی ِ انسان دوستانه به دلایلی که خواهم گفت دارند و یقینن آنها هم از مزایای ِ سیاسی ایدئولوژیک ِ این دگرگونی بهره مند خواهند شد.
ما انسان ها در دوران ِ سرمایه داری زنده گی می کنیم. یعنی دورانی که قوانین ِ این نظام بر بسیاری از جامعه های انسانی روایی و کارآمدی دارد، و یا ضرورتن باید داشته باشد. نظامی که دستاوردهای تولیدی و مناسباتی ِ پیشرفته ی آن مقدمات و پیش نیازهای گذاربه نظام و دوران ِ پس ازآن یعنی نظام ِ سوسیالیسم ودوران ِکمونیسم رادرعالی ترین شکلی فراهم نموده وبه مثابه ِحلقه ای اززنجیره ی تکامل ،حیات ِتاریخی ِانسان ها رابه هم متصل نموده است . این گذارها،فرایندی مراحلی است که به هیچ اراده ی معطوف به قدرت ِفردی یا فرقه ای وحتا طبقاتی ِ خارج ازسازوکارها وکرد وکارهای قانون مند ِتکامل گرایانه ی خود ِ جامعه های معین بسته گی ندارد. بلکه برعکس، این افراد و تشکیلات های سیاسی و طبقاتی ِجامعه ی معین است که بایدعمل ِمعطوف به دگرگون سازی ِ جامعه راهمسو و مطابق بر قوانین ضرورت مند ِ دیالکتیکی تکاملی ِهمان جامعه تنظیم کرده وبه پیش ببرند.درواقع،این قانون مندی ونظام مندی است که ضرورت ِخود را به تاریخ وجامعه ی انسانی دیکته وتحمیل می کند.هرکسی یا دارو دسته ای این قانون مندی و نقش ِ آن در تکامل ِ اجتماعی را انکارنماید بدون ِشک به نیروی ماورا و مافوق ِ جامعه یعنی به معجزه اعتقاد دارد. با این توضیح ِ ضروری که:اگرچه انسان ناظر ِبی اختیارو بی اراده و دست و پا بسته ی این فرایند نیست، اما اختیار و اراده زمانی کارساز وتاثیرگذار برعمل است که در چارچوب ِ شناخت ِ علمی-عقلانی( تئوری) ِ حاکم بر فرایند باشد، و نه خارج ازآن چارچوب و به صرف ِ داشتن ِاراده و اختیار. اراده و اختیاری که خارج از چارچوب ِ شناخت و بی اعتنا به قانون مندی ِ حاکم بر پراتیک ِ دگرگون ساز باشد،همان است که ایده آلیست های مذهبی-فلسفی به آن تقدیر ومشیت ِالهی می گویند که به زعم ِ آنان مقدم بر هرگونه قانون و قانون مندی است، وازاین رو کم ترین اعتبار ِعلمی کارکردی و ایجابی- اثباتی ِ تاریخی ندارد. در واقع، این قانون مندی و شناخت و به کارگیری ِ آن در پراتیک ِاجتماعی-تولیدی و سیاسی است که تضمین کننده ی موفقییت ِعمل ِمعطوف به هر گونه دگرگون سازی ِ تکامل گرایانه است. قوانین ِ دیالکتیک و تکامل این شناخت را به ما می دهد که هیچ پدیده ای یکبار برای همیشه و همیشه همان نیست، بلکه بر طبق ِهمان قوانین، از اینهمانی ِ کنونی به این نه آنی ِ پیش رفته تر و تکامل یافته تر فراخواهد رفت. جامعه ی انسانی نیزدرکلییت و جزییت اش مشمول ِ این قوانین ِ به شناخت ِ انسان در آمده است.
حکومت ِاسلامی باشناختی که ما ازآن داریم، اکنون در مرحله ی اینهمان ِ پیشاسرمایه داری است و به دلایلی که گفتم باید جای خود رابه هر طریق ِ ممکن – و بر طبق ِتجربه به طریق ِ قهرآمیز- به حاکمییت ِ تاریخی-دورانی ِسرمایه داری واگذارکند تا در نتیجه به لحاظ ِسیاسی،اقتصادی و مناسباتی همتراز ِ دیگر جامعه های انسانی شود.
در واقع، قهر ِمقابله به مثل ِ دگرگون ساز و دوران ساز را قهر و جبارییت ِواپسگرایانه و سرکوبگرانه ی خود ِرژیم پیش ِپای جامعه قرار داده و به جامعه ی یکدست تحت ِ سرکوبگری ِ نظامی – پاده گانی اش تحمیل نموده، و به هیچ دار و دسته و فرقه ی اراده گرایی وابستگی ندارد. این که فرقه سالاران ِ اراده گرا می گویند برای گذار به سوسیالیسم و کمونیسم هیچ نیازی به فراورده ها و دستاوردهای حاضر و آماده ی سرمایه داری نیست، اولن نظر ِ شخصی و فردی فرقه ای ِ خود ِ آنان است، مانند ِ نظر ِ شخصی ِ خمینی در باره ی اقتصاد و تولید ِ سرمایه داری که آن را به« خرها» نسبت داد، و ثانین معنایی غیر از این نمی تواند داشته باشد که سوسیالیسم و کمونیسم ِ خیالبافانه و آخرالزمانی ِ آنان با« توکل به خدا» و « دعای توسل» ِ آنان در یک چشم برهم زدن- و البته با راه اندازی ِ اردوگاه های کار ِ اجباری- ساخته خواهدشد!
اما، این که رو در رویی ِیک قهر ِارتجاعی ِ واپس گرایانه و یک قهر ِپیشرفت خواهانه وتکامل گرایانه چگونه و با چه کیفییتی خواهد بود، در عمل نشان داده خواهد شد و من از آن خیال بافان ِ اراده گرایی نیستم که خارج از گود ِ مبارزه ی رو در رو نشسته و از راه ِدوردستورالعمل صادر می کنند و به جامعه ی زور در مقابل ِ زور انتخاب کرده می گویند: بگیر و ببند و بده به دست ِ من ِپهلوان! جامعه، در کلیت ِ همبسته ی استبداد ستیز ِدموکراسی خواهانه اش ، خود از هر پهلوان ِ خودخوانده ای توانمندتر و با اراده تر و توانمندتر است.