تلاش چپ بورژوایی در تسخیر نمادین خیزش های انقلابی! / احمد بخردطبع
هر خیزش اجتماعی قبل از اینکه وارد مرحله ی سرنوشت ساز انقلابی شود و در مسیر واقعی مبارزه ی طبقاتی قرار گیرد، تکان های عمیق جامعه ای “نوین و مدرن” را که برآمده از گذشته های بسیار دور بورژوازی است، تحمل خواهد کرد. در ایران خط و خطوط یاد شده به دلیل موجودیت نظامی بغایت جنایت کار همانند جمهوری اسلامی که در قتل های انسانی و دزدان مافیای اقتصاد سرمایه داری و سارقین ثروت های نهفته در آن، معرف خاص و عام می باشد،، می تواند چهره ی روشن و بارزتری به خود گیرد و باعث آن شود که بخشی از اپوزیسیون، از گذشته های دور بورژوازی، عبارات “جامعه ی نوین و مدرن انسانی” را بدون بدیل حاکمیت طبقاتی و در آرایشی از جملات “مردمی” که عمیقن گنگ و نامفهوم به نظر می رسند، در غالب اساسنامه و یا “منشور مطالبات حداقل” به جامعه عرضه دارد. نویسندگان منشور که حداقل مطالبات خود را در 12 بند ارائه داده اند، همه را از نظام بسیار دور بورژوایی “کینزی” به وام گرفته اند. در این 12 بند نکته ای بعنوان بدیل طبقاتی و حاکمیت سیاسی بر مبنای آزادی، برابری، اداره ی شورایی حکومت کارگری به چشم نمی خورد. منشور نه اینکه فاقد بدیل حکومتی است، بلکه قادر نیست به مطالبات ابتدایی زندگی روزمره ی کارگران و لایه های تحتانی جامعه در سطح “حداقل” آن پاسخ منطقی ارائه دهد. سوسیال دموکرات های منشور نویس ما کاری به آواره گی و خانه بدوشی کارگران و زحمتکشان جامعه ندارند. آنها بخوبی واقف اند که فقط در تهران چند صد هزار خانه های مسکونی خالی موجود است که باندهای تجاوزگر و جنایت کار اسلامی در چنگ خود در آورده اند و به دلائل متفاوتی که از سیستم نظام چپاول گر سرمایه داری نتیجه می شوند، غیر مسکونی کرده اند. و این در حالی است که بسیاری از کارگران در سرمای زمستان شب ها در پارک ها می خوابند. منشور نویس ها اگر به بیمارستان های مختلف فقط در تهران مراجعه نمایند، با لیستی از این نوع انسان کارگر روبرو می شوند که به دلیل خوابیدن در پارک ها و یا بعنوان کارتون خواب ها، در سکوتی ژرف، جان خود را از دست داده اند و یا در رسانه های جیره خوار نظام تروریستی جمهوری اسلامی به چشم نمی خورند. بنابراین در همینجا باید اشغال همه ی خانه های مسکونی را به کارگران و لایه های تحتانی جامعه تبلیغ نمود. زیرا در مسیر گسترش خیزش انقلابی است. قصد ندارم نوشته ام طولانی شود و بر یکایک بندهای “کینزی” بورژوایی منشور نویس های ما اشاره نمایم. زیرا در این مورد مسائل آن چنان به روشنی ادا گشته اند که نیازی به توضیح هر چه بیشتر ندارند. فقط روی بحث من معطوف به نیروهای انقلابی و کارگران مبارز داخل کشور است که از این نوع منشورها تحت هر نام و امضایی که دارند، دفاع ننمایند. ما برای سرنگونی نظام سرمایه داری و برقراری حکومت شوراهای کارگری بمثابه ی تنها بدیل انقلابی جامعه دفاع می کنیم. بگذارید آنهایی را که مبارزه ی کلیدی علیه نظام جنایت کار اسلامی ایران را بیش ازبیش در ستمگری و جبهه ی ضد دیکتاتنوری ترسیم می کنند و از سرمایه ستیزی برحذر می باشند و بطریق اولی آلترناتیو حکومتی نیز ارائه نمی دهند، بدنبال اتحادیه گری و التماس از نیروهای بورژوایی دیگری که احتمالن قصد کسب قدرت در چارچوب چنج غربی دارند، به راه خود ادامه دهند و لطفن ما را در اینگونه التماس ها از نظام سرمایه داری جهانی بر حذر دارند. ما به حاکمیت شوراهای کارگری می اندیشیم و هر آلترناتیو دیگری را ضد انقلاب اجتماعی می دانیم.
30 بهمن 1401 ـ 19 فوریه 2023
شبیه همین منشور اخیر، کمتر سیاسی، بدون تمایل به امپریالیستهای غربی، سیزده سال پیش ارائه داده شده بود:
http://asre-nou.net/php/view_print_version.php?objnr=8403
منشور سیزده سال پیش موضع آشکار لیبرل دموکرات نداشت ودر چهارچوب پله ای علیه خواست الغای بردگی مزدی قبلا اعلام شده، میتوانست مفید باشد.
کلا، ایراد منشور سابق و منشور جدید در این است که خواستهای سیاسی و اقتصادی را مخلوط میکند و حالا در قسمت سیاسی کاملا و آشکارا موضع بورژوا لیبرالی گرفته و بدتر تمایل به دولتهای غربی در آن مفروض است.
بهترین کار برای جنبش کارکری ایران ایجاد یک تشکل واحد و سراسری و جهانی ضد ارتجاع با یک مرامنامه ساده تسخیر محل کار و زندگی با هدف مدیریت اقتصاد جامعه بر اساس کلکتیوهاست. بین هدف و وضع موجود موانعی وجود دارد که طرح مبارزه و گرفتن خواسته های اقتصادی از ارتجاع و نقد ایدئولوگهای گوناگون آنها میتواند کمک باشد تا در این مسیر توده های زن و مرد کارگر ایرانی و جهان بتدریج به وضعیت تحت سلطه بودن خود آگاه شده به تشکل بپیوندند.
حداقل ارتجاع هست:
مردسالاری
بردگی مزدی
امپریالیسم
سلسله مراتب
#
نه خدا، نه ارباب
نه پادشاه، نه مارکسیست