جان وین یا مارلون براندو؟
گیلانک رویانی
.
انحصار رسانه ها در دست جریان و طرزتفکر خاصی در دنیای امروز باعث گشته که امکان دسترسی به اطلاعات بدون چاشنی های افزوده شده توسط همان جریان خاص غیرممکن باشد. البته جای شکر میبود اگر تنها به ریختن چاشنی ها اکتفا میکردند. متاسفانه در اغلب موارد با پنهان کردن و یا وارونه نمایاندن حقایق آن تصویری از واقعیات و رویدادها را که خود میپسندند به ما عرضه می کنند.
اخیرا یک موسسه دولتی در آمریکا هشدار داده است که تا سی سال دیگر تمام مردم آمریکا مبتلا به بیماری چاقی هستند و همین امروز دوسوم آمریکایی ها از این بیماری رنج میبرند. با یک گردش نیم ساعته در خیابان و مشاهده رهگذران میتوان این مشکل را به چشم دید. حدود یک ماه پیش باز هم یک موسسه دولتی آمریکایی هشدار داد که درصد آمریکایی هایی که زیر خط فقر هستند رو به افزایش بوده و امروزه میلیونها آمریکایی فقیر برای سیرکردن شکم خود و خانواده خود محتاج ایستادن در صف آش کلیساها یا موسسات خیریه هستند. پیش میآید که گاهی برنامه هایی برای منظور خاصی و تبلیغ ارگان خاصی تهیه می کنند که نتیجه ای معکوس میدهد. مثلا سریال مستند «پلیس ها» را در نظر بگیرید. این سریال را بیشتر جهت تبلیغ از جان گذشتگی و شهامت پلیس خشن و به شدت آلوده به نژادپرستی، رشوه و بندوبست با قاچاقچیان آمریکا درست کردند. با دیدن برنامه می توان به وضوح شدت فقر و محرومیت و شکاف عمیق و غیرقابل تصور طبقاتی در ثروتمندترین کشور جهان را دید. اغلب آدمهای فقیر و ذلیل و توسری خورده ای را نشان میدهد که سر دزدیدن دوچرخه، یا زدوخورد خانوادگی و این تیپ جرایم به دام پلیس می افتند. متاسفانه صحنه ها گاهی آنقدر خشن و یا ناراحت کننده هستند که آدم عصبی می شود و ناخودآگاه کانال را عوض میکند.
در مجموع انحصارات رسانه ای در تمام عرصه های کاری شان مثل اخبار، سینما، نشریات، تلویزیون و اینترنت و … تلاش میکنند آن سبک زندگی را به عنوان «شیوه زندگی آمریکایی» به خورد مردم آمریکا و بویژه مردم دیگر کشورها بدهند که متعلق شاید فقط ۵ درصد مردم آمریکاست. در این تصاویر نه از خیابانهای پر از آدمهای چاق خبری هست و نه از صف میلیونی برای گرفتن آش، ۹۰ درصد مطالب رسانه ها پر است از زندگی همین پنج درصد، از قبیل آشپزی دختر فلان رئیس جمهور ، زیبایی فلان هنرپیشه، هواپیمای جان تراولتا، دوقلوهای برادپیت و آنجلینا جولی ، جدایی فلان خواننده از همسرش …
اخیرا دو فیلم مستند دیدم که بسیار برایم جالب بود. اولی درباره زندگی مارلون براندو هنرپیشه قدیمی آمریکایی بود که چندسال پیش فوت کرد. مارلون براندو از آن تیپ هنرپیشه هایی بود که بازی و شخصیتش تو دل مردم نشست و محبوب شد. در مقابلش جان وین هنرپیشه دیگر آمریکایی از آنهایی بود که بیشترین تبلیغ و امکانات را رسانه ها و انحصارات اسلحه و نفتی پشتش گذاشتند که جای مارلون براندو را بگیرد اما هرگز نه توانست مثل او محبوب شود و نه فیلمهایش مثل فیلمهای براندو پرفروش. مارلون براندو درکنار کار هنری اش از مدافعان فعال حقوق سیاهپوستان آمریکا بود که علاوه بر کمکهای مالی در راهپیمایی ها و جلساتشان فعالانه شرکت می کرد. بعدها به دفاع از حقوق بومیان آمریکا یا سرخپوستان پرداخت. وقتی برنده جایزه اسکار شد روزی که قرار بود اسکار را به او بدهند با تعدادی از فعالین حقوق مدنی سرخپوستان جلسه داشت و نرفت. دختری سرخپوست را که نمیدانم هنرمند بود یا نه بجای خود برای گرفتن جایزه فرستاد. این دختر که لباس سرخپوستی پوشیده بود با داشتن نامه ای از مارلون براندو برای گرفتن اسکار می رود. دختر سرخپوست در مصاحبه ای می گوید یکی از مسئولین برگزارکننده مراسم اهدای جایزه به او هشدار می دهد که اگر در پیامش مسائل مربوط حقوق سرخپوستان باشد بلافاصله دستور میدهد پلیس دستگیرش کند. اما او با این تهدید عقب نشینی نکرد و در صحبتش بعداز گرفتن اسکار از پشت تریبون از حقوق سرخپوستان دفاع کرد. میگوید: ضمن صحبتم چند نفر آدم درشت هیکل جلوی جان وین را گرفته بودند تا روی سن نیاید. جان وین می خواست بیاید بالا و مرا از سالن بیندازد بیرون. جان وین های دیروز و امروزقهرمانان مورد پسند کمپانیهای نفتی و تسلیحاتی هستند که ویژگی اصلی شان خشونت و ضدبشر بودنشان میباشد. این قهرمانان بشدت ضد بشر برای توجیه کشتارقربانیان اول چهره ای مسخ شده از قربانیان خود که ویژگی اصلی آن توحش و آدمکشی هست ارائه میدهند و بعد با رضایت تماشاچی نابودش می کنند. قبل از فیلم خوب و قشنگ «بزرگ مرد کوچک» با شرکت داستین هافمن در تمام فیلم ها سرخپوستان را آدمهایی وحشی، خشن، خونخوار و آدمکش تصویر میکردند که کشتن شان واجب بود و ترحم کسی را برنمی انگیخت. همانطور که امروزه نیز با صدها فیلم از جمله «بدون دخترم هرگز» ، «الکساندر»، «سیصد» و اخیار و فیلمهای مستند ما مردم خاورمیانه را مردمی وحشی و تروریست معرفی می کنند که اگر روزی ما را بکشند اشکی برایمان ریخته نشود. چه وحشتناک! فکرش را بکنید، این “قهرمانان”، این جان وین ها با فیلم ها و سریالها و اخبارشان سالهاست که ذهن آدمهای معمولی را برای سرخپوست کشی، فلسطینی کشی، عراقی و افغانی و ایرانی کشی آماده کرده و میکنند.
از دید جان وین سرخپوستان نه انسان بلکه مثل هر حیوان دیگری کشتنشان مجاز و سرخپوست کشی ادویه بسیاری از فیلمهایش بود. همین جان وین چهره اصلی رسانه ها بود و بزور میخواستند او را محبوب قلبها کنند. در آن دوره انحصار رسانه ای مثل امروز نبود و هنوز رسانه ها و فیلمسازان مستقلی بودند که میتوانستند کارهایی بکنند و گرنه بر سر مارلون براندو همان می آمد که بر سر شان پن آوردند . بخاطر مواضع ضد جنگش مدتی در هالیوود دیگر کاری به او نمیدادند .
اگر مبنای قضاوتمان درباره چاوز رئیس جمهور سابق ونزوئلا را اطلاعاتی قرار دهیم که توسط رسانه های غربی بویژه آمریکا به خورد ما داده می شود بدون تردید چاوز آدمی دیوانه، خشن دیکتاور و آوانتوریست بود. فیلم مستند دوم درباره ونزوئلا بود و چاوز. این فیلم هم مثل فیلم قبلی توسط یکی از خبرگزاریهای بزرگ آمریکایی ساخته شده بود و بدیهی است که از موضع منافع آمریکا و در ضدیت با چاوز تهیه شده. با اینحال بعضی وقتها واقعیتها آنقدر بدیهی و واضح میباشند که علیرغم تلاش رسانه های وارونه نما و نشاندن عینک دودی بر چشم بینندگان میتوان براحتی سیاه را از سفید تشخیص داد. در این فیلم می بینیم که قبل از ملی کردن نفت ۷۰ درصد ساکنان پایتخت یعنی شهر کاراکاس را زاغه نشینان و حلبی آباد ی ها تشکیل می دادند که در دخمه های تنگی که خانه نامیده میشد محروم از آب و برق و دیگر امکانات رفاهی زندگی میکردند. و نشان میدهد که بعداز آمدن چاوز بیشترشان صاحب خانه شده و و از زندگی انسانی بهره مند شدند. و هزینه اش از سود سهام شرکت نفت تامین می شود. همان سودی که کمپانیهای نفتی و رسانه های متعلق به آنها را وادار میکند تا بگویند چاوز دیوانه و دیکتاتور هست. راه دور نرویم همین همسایه ما عربستان را مثال می آورم. سازمانهای جهانی حقوق بشر امروز آمار دادند که از ۸۶۰۰ حمله هوایی عربستان به یمن یک سوم آن یعنی ۳۱۵۸ مورد آن علیه اهداف غیرنظامی مثل مدارس، بازارها، بیمارستانها و مساجد بوده است. مگر تمام کسانی که فاجعه یازده سپتامبر را بوجود آوردند سعودی نبودند؟ مگر بنیانگذار و اکثریت اعضای گروه تروریستی القاعده سعودی نیستند؟ مگر در عربستان مثل ایران دست و پا قطع نکرده و سنگسار نمی کنند؟ پاسخ تمام این پرسش ها آری هست.چرا این رسانه ها ی عاشق دمکراسی و عاشق آزادسازی مردم ایران،سوریه ، عراق و افغانستان در این مورد چیزی نمی گویند؟ مسئله همان پول نفتی است که چاوز با آن برای مردمش خانه ساخت .
منبع: سایت شمالیها
Comments
جان وین یا مارلون براندو؟ <br>گیلانک رویانی — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>