Comments

کمونیسم ستیزی، ریشه‌ها، علل و راه‌های غلبه بر آن!<br>هادی میتروی — 3 دیدگاه

  1. مارکسیسم هیچوقت کمونیسم نبود. مارکسیسم همیشه ایدئولوژی سرمایه داری دولتی بود.
    آنارشیست

  2. مارکسیستها توانستند آرزوی مارکس در کسب قدرت سیاسی را به واقعیت تبدیل کنند و بیشتر از نصف جمعیت دنیا رفتند زیر رهبری احزاب مارکسیستها. تمام روسیه، تمام چین، بخش بزرگی از اروپای شرقی، کوبا و کره شمالی همگی دارای دولتهای مارکسیستی تک حزبی مطلقه بودند. مارکسیست ها آزادی کامل داشتند تا هر چه که دلشان میخواهد برای توده های کارگر بنویسند و بگویند و هر چقدر دلشان میخواهد، فارغ از محدودیت های دولتها و سرمایه داران، سخنرانی کنند و کتاب بنویسند. تمام سیاستهای اقتصادی و اجتماعی مطلقا دست مارکسیستها بود و غیر مارکسیستها هیچ تاثیری مستقیم نداشتند. اما چرا مارکسیستها نتوانستند دولتهای سوسیالیستی خود را حفظ کنند؟ چرا یکی بعد از دیگری سرنگون شدند و یا مثل چین فاسد و ضد کارگر شدند؟ اینکه دیگر تقصیر روشنفکران بورژوازی نبود تمام کشورهایشان دست خودشان بود و آنها تعیین میکرندند کی ازاد باشد کی نباشد. مارکسیستهای بلشویک از همان اول همه آنارشیستها را کشتند و یا مجبور به تبعید کردند، پس کمونیسم آنارشیستی هم در آنجا نبود که بگوئیم تقصیر انها بود. چرا محدودیت ها و کمبود ها و ضد علمی بودن کمونیسم مارکسیستی را تقصیر روشنفکران غیر مارکسیست می اندازید؟ انصاف هم خوب چیزی است. کمونیسم مارکسیستی شکست خورده است و درست کردن احزاب مارکسیست انقلابی بعلت اختلافات درونی مارکسیستها و دور از کارگر بودن آنها، غیر ممکن شده است. آنارشیستها که نگفتند مارکسیستهای ایرانی حزب توده استالینی درست کنند. آنارشیستها که نگفتند مارکسیستها سازمان چریکهای فدائی خلق درست کنند و دلشان را به خانه های تیمی و چهار تا ترور خوش کنند. اینها همه از مارکسیسم است، جناب! البته، تنها راه اینکه بتوانید مارکسیسم را ایدئولوژی سالمی ببینید این است که فقط خودتان را تنها مارکسیست سالم دنیا ببینید که اینهم دقیقا مشکل همه مارکسیستهاست و یکی از دلایل سقوط آنهاست. مطمئنن مارکس و انگلس سهمی در درک سرمایه داری و ضرورت انقلاب کمونیستی داشته اند، اما کافی نبود و مارکسیستها فقط شاگردان ناخلف آنها هستند. خیلی از آنارشیستها، از جمله نگارنده این کامنت، برخی از افکار را مارکس را درست میدانند، مثل نظریه ارزش اضافی او، اما متاسفانه ماتریالیسم تاریخی مارکس و دولتگرائی و سلطه طلبی محصول آن، عامل فساد مارکسیستی در کمونیسم شد و اصولا نظریه درست کردن حزب نطریه ای ارتجاعی و بورژوائی ست. البته نگوئید که آنارشیستها نمیگذارند مارکسیستها حزب درست کنند. خیر، حزب درست کنید، کسی جلوی شما را نگرفته، ما فقط به رابطه استثماری کادر رهبری با توده های مهره شده آن انتقاد خواهیم کرد.
    آناارشیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>