دادخواهی از منظر امروز
باقر ابراهیمزاده
درود میفرستم به خانواده های جانباختگان راه آزادی و برابری، که دهه هاست در مقابل خونریزترین رژیم های تاریخ معاصر ایران ایستاده اند و پرچم نبرد جاوید نامان مقاومت و مبارزه را با وفاداری و تسلیم ناپذیری به دوش کشیده اند. درود میفرستم به زندانیان سیاسی و عقیدتی، که سربرداران زمانه اند، تن و جان را زیر شلاق و ساطور آدمخواران قرارداده، و با مقاومت شان، تداوم مبارزه علیه ستم حکومتی را تضمین کرده اند. بیش از ۱۳ زندانی سیاسی در اعتصاب غذا هستند و جان بسیارانی در زیر تهدید ومرگ است. باید نگذاریم جنایتکاران اسلامی، فرزندان شریف مردم ما را در زندانها واسارتگاههای قرون وسطایی شان نابود کنند. باید صدایشان باشیم.
ما در آستانه ی دوسالگرد هستیم . دو سالگرد خونبار ووحشتناک، سالگرد کشتار و قتل عام زندانیان سیاسی در دهه ۶۰ و پایانه یک کشتار دهساله در تابستان خونین ۱۳۶۷ و سالگرد قتل حکومتی مهسا ژینا امینی و کشتن صدها انسان شریف و مبارز دیگر در خیابانها و زندانها و خیزش انقلابی زن ـ زندگی ـآزادی. با قتل ژینا جامعه ما وارد عرصه نوینی از گسترش مبارزات انقلابی عظیم مردمی در سراسر کشور و در عرصه های گوناگون سیاسی و اجتماعی و اقتصادی شد و در خارج از کشور، ایرانیان در تبعید و با مشارکت و همکاری نیروهای مترقی از خواستهای برحق مردمان ستمدیده جامعه مان پشتیبانی کردند و میکنند.
طی ۴۴ سال حکومت جهل و جنایت اسلامی، این حکومت با برنامهریزی و توطئه های از پیش تعیین شده و پیگیر تلاش کرد، نیروهای انقلابی و مبارز را به شدت سرکوب کند و انسان های آزاده و بهترین فرزندان جامعه را دستگیر و زندانی و تحت شکنجه های وحشیانه قرار داده و عده کثیری از آنها را زیر شکنجه به قتل رسانده و هزاران نفر را طی سالهای طولانی در بدترین شرایط وحشتناک در زندان های مخوف محبوس کرده و هزاران نفر نیز اعدام شدند. خانواده های زندانیان سیاسی در ادامه ی سنت مبارزاتی شان از دوره پهلوی در مقابل این سیاست جنایت کارانه ایستادهاند . در تداوم این مبارزات، جنبش دادخواهی خانوادههای جانباختگان و مفقودشدگان و زندانیان سیاسی و عقیدتی و نیروهای انقلابی و مبارز در اشکال گوناگون در حمایت از زندانیان سیاسی و عقیدتی اقدام کردند. یاد مادران و پدران و خانواده های جانباختگان خاوران های سراسر کشورمان که طی ۵۸ سال حاکمیت شاهنشاهی و ۴۴ سال حکومت اسلامی که برای دادخواهی و علیه بیداد مبارزه کردند و هم اکنون در دوران حیات نیستند را گرامی می داریم.
برای برخی که چشم بر جنایات دهه اول حاکمیت اسلامی بسته بودند، وحتی آنرا حاشا میکردند و این جنایات را تایید میکردند و برای آن هورا می کشیدند واعدام ضد انقلابیون را بر تیتر روزنامه هایشان حک میکردند وخواهان تشدید مجازات اعدام ضد انقلابیون در همه جای ایران میشدند. در کردستان در کنار خلخالی و چمران و ملا حسنی علیه جنبش دمکراتیک مردم کردستان، در ترکمن صحرا در کنار کاندیدشان خلخالی قاتل رهبران شوراهای خلق ترکمن توماج -جرجانی و…، در خوزستان علیه کانون خلق عرب درکنار جلادان اسلامی، در همه جای ایران در کنار حزب الله ضدامپریالیست شان علیه همه نیروهای دمکرات وکمونیست، آزادیخواه و ترقیخواه بودند. حتی خلخالی کاندید آنان برای مجالس قانونگذاری بود و خامنه ای کاندید ریاست جمهوریشان ، وتا شمشیر وساطور مرگ ، کلیت سازمان و حزب شان را نشانه نگرفته بود ، چشم بر فجایعی چون اتش زدن تماشاگران فلیم گوزنها در سینما رکس آبادان، اعدام های پشت بام مدرسه رفاه، اعدام وکشتار مردم کرد، عرب و بلوچ وآذری و ترکمن در سال ۱۳۵۸ و ۵۹ و سی خرداد ۶۰ وبعد از آن بسته بودند.
برای من بعنوان یک انسان، یک زندانی سیاسی دوره محمد رضا شاهی، عضوی از خانواده خاوران، بحث مربوط به دادخواهی، زمان نمیشناسد. مکان نمیشناسد، تنها به مجازات آمران و عاملان قتلها و تجاوزات بسنده نمیکند. میخواهد مجازات مرگ و اعدام از سرزمین ما وجهان برچیده شود. انسان و جان آدمی حرمت داشته باشد. میخواهد زمینه های قتل و جنایت و سرکوب ، زمینه های تبعیض و نابرابری و تحقیر انسانی برچیده شود. می خواهد هرگز و به هیچ وجه هیچ انسانی، آسیب نبیند. بی هیچ قید و شرطی مجازات اعدام برچیده شود، شلاق و شکنجه ممنوع شود، محدودیت بر آزادی بیان و عقیده برداشته شود. و اینکه نه تنها همه ی آمران و عاملان قتلها محاکمه شوند بلکه همه مشارکت کنندگان و تایید کنندگان و حامیان این جنایات ، پرونده شان درمقابل مردم و تاریخ گشوده شود. نمیشود حامی دادخواهی و عدالت بود و خود تن به عدالت و حقیقت نداد. نمیشود از روشن شدن همه ی حقیقت قتلها و جنایات حکومتی گفت و از مسئولیت فردی و حزبی و تشکیلاتی در قبال سیاستهای مخرب شانه خالی کرد وآنرا به فراموش خانه سپرد!
در رابطه با دادخواهی: دادخواهی در عرصه های گوناگون در جامعه همواره علیه بیدادگری های حاکمان و علیه ظلم و ستمی که بر جامعه و بر هر فردی اعمال شده ، به منظور جلوگیری از اعمال ستم و کشف حقیقت صورت پذیرفته است. جنایت علیه بشریت مشمول مرور زمان نمیشود. دادخواهی برای انتقام گیری نیست . دادخواهی خواستار پایان اعدام و شکنجه است. برای پیشبرد دادخواهی دمکراسی پایدار ضروری است . در رژیم های دیکتاتوری و مشخصا در کشور ما ، رژیم های شاهنشاهی و اسلامی همواره تلاش کرده اند با خفقان و زندان و شکنجه و اعدام جامعه را به سکوت وادارند . برای اینکه حقایق در جامعه و در تاریخ شفاف و واضح بر اساس آنچه اتفاق افتاده بیان شود ضروری است جنبش دادخواهی گسترده تر و فعالتر شود . برخی مطرح میکنند ، گذشته ها گذشته ، فراموش کنیم و ببخشیم! چه چیزی را فراموش کنیم؟ چه چیزی را ببخشیم؟ چگونه میتوانیم این همه انسان های شریف ، مادران و پدران ، خواهران ، برادران ، همسران ، فرزندان ودوستان و رفقا ، همشهریان وهمسایگان وهمکارانی را که از کنار ما ربوده وبه جوخه های مرگ ودار فرستاده شده اند را از یاد ببریم؟ چگونه خانواده های خاوران میتوانند عزیزانشان را که از کنارشان ربوده ، به شکنجه کشیده شده ، در اسارت بوده اند وبه یک باره در گورستانهای بی نام ونشان « لعنت آبادها، کفرآبادها وخاورانهای سراسرایران»، بی هیچ نام ونشانی دفن شده اند را از یاد برد؟ چگونه میتوان از یاد برد این همه نوجوانی را که در خیابانها تیر خورده اند و چشمان خود را از دست داده اند …چگونه میتوان این همه نامها را از یاد برد. از هر نام که بر زبان فریاد میشود پیش از آنکه خاموش شود نام دیگر رساتر به پژواک در می آید…نامها، نشانه های یک کشتار چهل و چند ساله اند، نامها در هر کوچه و خیابان ، درهر شهر و روستا، در هر مدرسه و دانشگاه و اداره و محلی فراخوانده میشود….به آتش کشاندن صدها تماشاگر سینما رکس آبادان ، صدها تیرباران شده در دادگاههای صحرایی خلخالی در کردستان و بیمارستان و فرودگاه و ….، دهها کشته در انقلاب فرهنگی رژیم ، کشته شده های در تظاهرات سی خرداد60 و هزاران تیرباران شده از تابستان ۱۳۶۰ و سالهای بعد ، زمانی که دسته دسته دستگیر و به دار آویخته میشدند …. آری ، آنان که میگویند فراموش کنیم میخواهند فراموش خانه را دایر کنند تا باردیگر بر بستر یک فراموشی ، جنایاتی تازه رخ دهد. آنان آب به آسیاب دشمن می ریزند . ما دادخواهان نه میبخشیم نه فراموش میکنیم ، آیا کسانی که زیر شکنجه های وحشیانه کشته شدند و کسانی که اعدام شدند و مادران و پدران و اعضای خانواده های جانباختگان و مفقود شدگان و زندانیان سیاسی و عقیدتی که زندگی شان متلاشی شده و برخی از آنها سکته کرده اند و آنان که در قید حیات نیستند ، چگونه چنین افرادی به خود حق میدهند که شعار: فراموش کردن و بخشیدن را مطرح میکنند. آیا جنایات چنگیز خان مغول و هیتلر و موسولینی و سایر دیکتاتور ها در تاریخ فراموش شده و یا بخشیده شده ؟ دادخواهی فقط مختص به شکنجه و اعدام نیست دادخواهی دفاع از حقوق همه انسانهاست. دادخواهی عنصر اصلی عدالت است. نمیتوان از عدالت و داد سخن گفت و عنصری از بی عدالتی و جور و ستم رافراموش کرد. ما دادخواهان از حقوق همهی کسانی که در تظاهرات خیابانها کشته و زخمی شدند، دختران و پسرانی که در اثر تیراندازی سرکوبگران، چشمانشان را از دست دادند ، از دختران و زنانی که به جرم پوشش اختیاری مورد شکنجه و آزار قرار گرفته اند ، ازکولبرانی که با شلیک ماموران حکومتی کشته شدند و از انسان هائی که بخاطرعقیده و مذهب و ملیت مورد ستم قرار گرفته اند، دفاع میکنیم. این حق جهان شمول است و زمان و مکان نمیشناسد. یادآور میشوم که ما خواهان محاکمه و مجازات آمرین و عاملین جنایات در حکومت های شاهنشاهی و اسلامی هستیم .
در دوره کنونی که با یک خیزش بزرگ روبروهستیم، خانواده های دادخواه در چهره ی خانواده های خاوران ، خانواده های جاوید نامان دهه های سرکوب و اعدامیان بیش ازچهار دهه ، دی ماه 96 و آبان ۹۸، خانواده های هواپیمای اکراینی ، خانواده های خیزش زن -زندگی ـ آزادی ، پرچم نبرد و مقاومتی را بلند کرده اند که برای آزادی و برابری و حرمت انسانی است، برای مقابله با رژیم آپارتاید اسلامی، علیه تبعیض ، و حمایت از زنان ، برای برابر حقوقی زنان ومردان ، برای برسمیت شناخته شدن حق انسان بر سرنوشت خویش، برای زندگی ، علیه حاکمیت مرگ و تباهی و ویرانی اسلامی ، برای آزادی و احترام به حقوق برابرانسان ها است . این جنبش بزرگ دادخواهی ، مرکز و محور همه جنبشهای اجتماعی است که امروز در قالب جنبش کارگری، جنبش دانشجویی، جنبش بازنشستکان، جنبش مال باختگان، جنبش تشنگان، جنبش گرسنگان ، جنبش ملی و مدنی ود مکراتیک جریان دارد. این جنبش پیگیر و همیشگی چهل وچهارساله میتواند وباید گسترده شود، خود را به زمان ومکان و دوره ی خاصی محدود نکند، مدافع پیگیر و بی قید و شرط آزادی بیان وعقیده واحزاب و سازمان ها باشد، مدافع پیگیر همبستگیهای بزرگ اجتماعی برای آزادی و برابری و سرنگونی حکومت اسلامی و علیه هرگونه حکومت موروثی و مذهبی وایدئولوژیک وفردی باشد. این جنبش باید گفتمان ترقیخواهانه ای را که خیزش بزرگ زن ـ زندگی ـ آزادی برای ایران و جهان به ارمغان آورد وهمبستگیها و حمایتهای ملی و منطقهای و بین المللی را برانگیخت را با قدرت به پیش ببرد. اینکار بدون همکاری و همیاری و حمایتهای همگی ما ممکن نیست برای این اقدام بزرگ میبایست تلاش کنیم.
Comments
دادخواهی از منظر امروز<br> باقر ابراهیمزاده — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>