Comments

شیفت خامنه‌ای از سیاست انبساطی «وفاق ملی»، به سیاست انقباضی «خالص سازی» و سرکوب بیشتر — 3 دیدگاه

  1. ادبیات انقلابی باید علمی باشد نه دیپلماتیک. ادبیات ارتجاع دیپلماتیک است. در ادبیات علمی مربوط به جامعه این سعی وجود دارد که کلمات تعاریف روشنی داشته باشند. وقتی ارتجاع شکل سوسیال دموکراتیک پیدا میکند، بیانش دیپلماتیک و ناروشن می شود چون نه میتواند به انقلاب بپیوندد و نه میخواهد به ارتجاع تعرض کند. این ناروشنی کار ضربه گیر انجام میدهد و اگر ارتجاع زیر ضرب باشد، محافظت می شود. باز هم می بینیم که نه “ ماده” بلکه فکر در زندگی انسان اهمیت مرکزی دارد. برخی از کلمات دیپلماتیک نه علمی: مردم، خلق، شهروند، عدالت، برابری.
    آنارشیسم

  2. “اکنون زمان کنشگری در مزرعی گسترده به وسعت کشور وجنبش‌های اجتماعی و طیف بندی کلان اجتماعی است و نه زمان رویاندن گل در گلدان و تحرکات فرقه ای. ”
    ببینیم چطور می شود ایران را تفسیر کرد.
    1 – وقتی کار به تفسیر میکشد، یک جای کار خراب است. کسی که حکم را صادر کرده یا شجاعت و یا توان روشن گفتن ندارد که صفت مشخصه فرصت طلبی است.
    2 – کنشگری باید هدفمند باشد تا معنی داشته باشد. ایشون فرض کرده که هدف روشن است و مشکل گسترده نبودن است. در حالیکه اعتراضات علیه مشکلات زندگی و رژیم سراسری است اما هدف نا روشن دارد!!!!
    3 – “جنبشهای اجتماعی” مقوله ای ناروشن است. جنبش اسلامی شیعه ضد اسرائیل هم یک جنبش اجتماعی است. پس، برای باید فهمید که محتوای نظری جنبشهای اجتماعی چیست و چه اهدافی دارند تا با آن تعیین تکلیف کرد.
    4 – “طیف بندی کلان اجتماعی” داریم و صف بندی طبقاتی. “طیف” مسائل اجتماعی را روشن بیان نمیکند. گرچه در صف بندی طبقاتی طیف وجود دارد، اما هر طیفی یک مرکز دارد که نقطه روشنی است و دو طرف را از هم کاملا جدا میکند. این نقطه باید روشن توضیح داده شود تا نگوئیم بطور فرصت طلبانه – کاسبکارانهه استفاده شده. چنین چیزی در مقاله غایب است. لطفاخیلی روشن توضیح بدهید.
    5 – “زمان رویاندن گل در گلدان و تحرکات فرقه ای” نیست. این جمله به ما میگوید که آقای روزبه دارد روی شورش دیگری حساب میکند تا کار رژیم را تمام کند. چنین شورشی بعلت نداشتن هدفی معین چیزی نیست جز خدمت به امپریالیستها چون بعد از سرنگونی پول امپریالیستها عمل خواهد کرد که هست چیزی شبیه رفع تحریم و سرمایهگدذاری و وارد احزاب سیاسی شدن آنها! آقای روزبه باید تا بحال متوجه این قضیه شده باشد و فکر نکند که یک شورشی که هدف انقلابی مشخصی ندارد قدمی مثبت است. اگر فکر میکند که دادن چنین هزینه مفید است بهتر است توضیح بدهد. همیشه فعالیت انقلابی ضد ارتجاع در محل کار و زندگی لازم است، و هرگز نه زود است و نه دیر چون حضور ارتجاع در جامعه مستمر است. کار انقلابی در محل کار و زندگی رویاندن گل است و در گلخانه هم نیست، برعکس در دنبای خشن مردسالاری و بردگی مزدی و امپریالیسم گل می رویاند. ریختن در خیابان و شورشهای غیر انقلابی راه انداختن، مشکوک و کاسبکاری و فریب دادن زنان و کارگران و ماجراجوئی است.
    ارتجاع: هیراشی، مردسالاری، بردگی مزدی، امپریالیسم، تعصبات، تبهکاری، خرافات و افمار ضد علمی و غیر علمی.

  3. مقاله سرنگونی طلبی بی هدف است. نویسنده باید تا بحال فهمیده باشد که عقب نشینی ارتجاع حتی سرنگونی آن اما حفظ ارتجاع صرفا دادن هزینه های بیجاست.
    .
    بعلت تعلق طبقاتی اصل و فرع (اصلاح طلبان) رژیم به جامعه (طبقه)اقتدارگرایان-استثمارگران، استقلاب سیاسی در ایران بدون سرکوب ممکن نیست. این اصلا ربطی هم به دینی بودن رژیم ندارد. اگر رژیم سکولار بود و میخواست استقلال سیاسی حفظ کند، باید دیکتاور و فاشیست میشد.این حکم، بیان حکم دیگری است، اینکه امپریالیسم قابل چشم پوشی نیست. امپریالیسم نه تنها قابل چشم پوشی نیست، بلکه بخش مهمی از ارتجاع در جهان است. اگر یک رژیم نوکری را بپذیرد و دست از استقلال بردارد و به اسرائیل هم کاری نداشته باشد، باز هم سرکوبگر خواهد بود، زیرا امپریالیستها فرماندار ضعیف نمی خواهند، فرمانداری که کمونیسم و آنارشیسم را راحت بگذارد.
    .
    پس، با دولت سکولار و غیره سکولار، زنان و کارگران ایران و کشورهای مشابه باید تحت دیکتاتوری زندگی کنند تا اینکه انقلاب کنند. انقلاب هم کار یکشبه نیست. باید ارتجاع در محل کار و زندگی بطور سیستماتیک نقد و نفی شود. توجه کنید،‌ارتجاع نه صرفا رژیم. متاسفانه باید گفت که مارکسیسم پتانسیل چنین چیزی را ندارد. مارکسیسم یا مثل بلشویسم خودش دیکتاتوری و‌سرمایه داری دولتی می سازد و یا مثل سوسیال دموکراسی و چپ امروزی نوکر و‌کلفت امپریالیستها. مارکسیستهای شورایی شده هم اگر دست از حزب و حزب بازی بردارند، میشوند آنارشیست که در واقع یعنی نه به مارکسیسم.
    .
    داشتن ایده درست کلیدی است. مبارزه باید اهداف روشن داشته باشد. اتخاذ متد فکری و زاویه ارزیابی ارتجاع و تعیین تاکتیک و استراتژی امری است شناختی نه خود بخودی و “مادی”. برای همین دفاع نظری از آنارشیسم و نقد مارکسیسم بسیار مهم است. بدون این نقد حتی یک قدم نمیتوان به جلو برداشت چون اقتدارگرایی موجود در مارکسیسم از ریشه فعالیت انقلابی را فاسد میکند. این مسئله امروز ابعاد جهانی پیدا کرده و دیر و یا زود باید این حقیقت را پذیرفت.
    .
    چرا مارکسیستها بلشویک شدند و چرا حالا چپ ( یعنی رفرمیست) هستند، به وجه مشترک هر دو توجه کنید: ارباب حزبی شدن و وارد دولت شدن و یا دولت درست کردن. مارکسیسم از ریشه از طبقه زن و کارگر نیست. این واقعیت را باید دیر یا زود پذیرفت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>