باز هم يک خبر شاد غم انگيز
يک ماه پيش يک خبر شاد غم انگيز داده بوديم. يک زن 68ساله آمريکايی بود که بعد از عمری تلاش، درباني، نظافت- 294 ميليون دلار برده بود- و به ياد آهنگ زيبای آيرنی خانم الانيس موريست افتاديم.
خبرجديد غم انگيز تر است:
خانم آيريس جفری ساکن ايرلند شمالی بزرگ ترين جايزه جک پات تاريخ انگليس را برد- يک ميليون پوند.
اما آيريس به سرطان حنجره گرفتار است، آن هم از نوع بسيار سخت . آيريس که 58 سال دارد، در دوره شيمی درمانی به سر می برد که مريض را خيلی بد حال می کند. بنابراين او زياد به فکر بليتی که خريده بود، نبود. اما وقتی دختر 32 ساله اش که به درخواست او بليت را که در آشپزخانه بود کنترل کرد و گفت که همان بليت برنده است، آيريس گفت خبر خوبی است ، نه؟
خانواده وقتی جايزه خود را گرفتند شامپانی نوشيدند و لی از جشن بزرگ خبری نيست.
و غم انگيز تر اين که آيريس گفت: حالا می توانم يک ماشين رختشويی بخرم!
وقتی آهنگ آيرونی الانيس موريتس در غرب خيلی محبوب شد، وخيلی ها بيشتر شعرش را دوست داشتند، بعضی ها پرسيدند خود شعر خيلی قوی و موثر نيست، پس چرا اين همه تاثير گذاشته است. مثلا به فرازهايی از آن توجه کنيد که برنده شدن بليط پير مرد راتشبيه ميکند با افسوس های کوچک زندگی روزمره:
مثل بارانی است که روز عروسی بر سر ات ببارد
مثل اعلام يک دور سواری مجانی درست وقتی که بليت ات را خريده باشی
مثل يک پند خوب که به آن گوش ندادی
مثل ترافيک سنگين وقتی که خيلی دير شده باشد
مثل ده هزارتا قاشق، وقتی که تو فقط يک چنگال احتياج داری
اما اين افسوس ها کجا، واين که تمام عمر در حسرت يک ماشين رختشويی بمانی و روزی به آن برسی که بامرگ دست و پنجه نرم ميکنی کجا.
درست مثل اين که وقتی ازدست صدام و امثال صدام نجات پيدا کنيد که کشورتان را دزد و غارتگر و کمپانی های نفتی خورده باشند و بنياد گراها و اشغال گران هم از دو طرف بمب و خمپاره بر سرتان بريزند.
از آرشیو
خبر شاد و غم انگيز قبلی:
Comments
باز هم يک خبر شاد غم انگيز — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>