Comments

از روژاوا تا حلب: استراتژی جنگ حکومت ترکیه علیه کوردها و جامعه‌ی خودمدیریتی / عباس منصوران — 2 دیدگاه

  1. لازم است یک مطلبی توضیح داده شود.
    گفته شد که امپریالیستها دموکراسی نمی خواهند، باید فرق دموکراسی الکی و دموکراسی واقعی را فهمید.
    دموکراسی الکی دموکراسی گانگستری کشورهای تحت سلطه است. اگر ایران دموکراسی شود، ‌میشود دموکراسی الکی تحت سلطه امپریالیستها. دموکراسی واقعی دموکراسی کشورهای امپریالیستی اروپاست. این دموکراسی برای کاهش تضادهای درونی ارتجاعیون سرمایه دار ابداع شده تا کار سلطه و استثمار با وقفه و مشکلات دیگر مواجه نشود.
    چرا دموکراسی الکی؟
    به این دلیل که ارتجاعیون سکولار در ایران و در کشورهای تحت سلطه سرمایه کافی ندارند. در بازار اقتصاد و سیاست جامعه سرمایه داری، پول زیاد و ارتش بزرگتر، بقیه را هدایت میکند. در دنیای دموکراسی، این قدرت فعلا در دست سرمایه داری انحصاری غرب است.
    چرا مخالفین امپریالیستهای غربی دیکتاتوری می شوند؟
    اگر دیکتاتوری نشوند، امپریالیستها از طریق پول (سرمایه گذاری)، رشوه و ریختن جاسوس و گانگستر و غیره کشور مقاوم را متعلق به خودشان میکنند.
    آیا کشورهای دیکتاتوری مقاوم در مقابل امپریالیستهای غربی انقلابی هستند؟
    خیر، این کشورها در دست اربابان سرمایه دار خصوصی و دولتی می ماند. در حقیقت هدف این سرمایه داران، حفظ سرمایه های خود و یا معامله در تضاد با سرمایه داران غربی و حتی شرقی است. هدف آنها دفاع از زنان و کارگران خود نیست.
    آیا دیکتاتوری کشورهای مقاوم در مقابل امپریالیستهای غربی عاقبت به خیر می شوند؟
    خیر، اگر خیر یعنی استقلال سیاسی و سرمایه ای مرتجعین شان، مقاومت آنها در دراز مدت شکسته خواهد شد و به نوکر و‌کلفتهای یکی از جناهای امپریالیستی تبدیل خواهند شد.
    معنی رهائی را باید خوب فهمید:
    رهایی در حقیقت یعنی رهایی زنان و کارگران از ارتجاع. این رهایی فقط از طریق انقلاب آنارشیستی کمونیستی جهانی علیه ارتجاع ممکن است.

  2. دولت سرمایه داری روژاوا (بدروغ انارشیست) میتواند از همانهائی کمک بگیرد که در جنگهای قبلی گرفت، یعنی دولت آمریکا. آنها کوشش کردند تا اتحادیه اروپا را راضی کنند تا منطقه شان را علیه دولت اسد بعنوان یک کشور برسمیت بشناسند، اما جالب است مه بخاطر تضادهای امپریالیستی، فقط روسیه استقبال کرد و دوستان آمریکایی و اروپایی آنها، ترکیه و الشرع را ترجیح دادند. اوجلان مقدس آنها با ترکیه صلح کرد، بهتر است روژاوا هم با الشرع صلح کند. الشرع دیگر تروریست نیست، کراوات میزند، سازمان ملل می رود و کلی هوادار در میان امپریالیستهای غربی دارد. کار روژاوا تمام است، واقعیتش را هم بخواهید، تاریخش شبیه کمون پاریس کمدی شده است. کمون پاریس هیچوقت انقلاب نکرد، دولت فرانسه در جنگ با پروس شکست خورد و تضعیف شد و ناسیونالیستهای پاریسی و توده های عاصی قدرت سیاسی را با شورش بدست گرفتند. کمون پاریس هرگز نظام بردگی مزدی را ممنوع نکرد و روژاوا هم چنین کاری نکرده. دولت روژاوا، مثل کمون پاریس، یک دولت سرمایه داری لیبرال چپ است که فکر میکند امپریالیستهای غربی دوستش هستند، در حالیکه امپریالیستهای غربی فقط دوست نوکران خود هستند نه الزاما لیبرالها. کلاه برداری دولت روژاوا باید افشا شود، برای افشای آن باید روابط خارجی ، قراردادهای اقتصادی و نظامی و رشد سرمایه داری در آنجا را دنبال کرد. اینکه چندتا تعاونی دارند که نقشی جدی در اقتصاد ندارند، اصلا دلیل آنارشیسم و کمونیسم انها نیست. میخواهید ما را خر کنید؟ همه لیبرال بورژواهای مارکسیست و غیر مارکسیست هم بدانند که امپریالیستهای غربی نوکر میخواهند نه دموکراسی. دموکراسی بازی آنها برای سرنگونی مخالفانشان است. آنها، بعد از سرنگونی ، پینوشه و الشرع و محمد رضا شاه و امثالهم را می آورند. آنها خمینی را به لیبرال ترجیح میدهند. بعد از سرنگونی، چگونه عمل میکنند؟ ؟ با پول عمل میکنند، اوباش، گانگستر، ژورنالیست، استاد، روشنفکر، سیاستمدار و نظامی می خرند. سرمایه داری در کتابها نیست، سرمایه داری در واقعیات روزمره جامعه است. چیزی از سرمایه داری و ارتجاع نمیدانید، اول بروید بفهمید بعد مقاله بنویسید. سرمایه داری در کتابها نیست، در دکون بقالی تا شرکتهای چند ملیتی است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>