حملهء “جهانِ غرب” ( ونه تنها اسرائيل) به حکومتِ فلاکت بار (و نه جمهوریِ) اسلامی ! / ميم الف
حملهء “جهانِ غرب” ( ونه تنها اسرائيل) به حکومتِ فلاکت بار (و نه جمهوریِ) اسلامی !
“جهانِ غرب” تمامِ “عظمت” ، اقتدار و “خوشبختیِ” بالنسهء شهرواندانش و خارجيانِ از تمامِ گوشهء جهان و ايرانيانِ مهاجر (وخاموشیِ بالنسبهء آنها در برابر اينهمه جنايت هائی که در مستعمرات کردند و هنوز هم با نئوکلنياليسم می کنند) ، برپايهء هرچه بيشتر بهره برداری و خواری “جهانِ شرق” قرار داده است (در اينجا صحبتم از چين ـ که زمانی از “شرقيان”بود ـ و روسيه ـ اگرچه هم شرق و هم غرب ـ اما هميشه همگام با “غربيان” بود ، نيست) . واز ياد نبريم که اين جهانِ شرق ، در زمانِ اقتدارش ، چه فلاکت ها نباريد بر جهانِ غرب : اين خویِ نا انسانی و برترجوئیِ اين دوپائی ها در بسياری از موارد جهار پايان را وا می دارد که دست را بالا ببرند و بگويند: “مخلصيم!”.
اسرائيل ، به واضح ترين وجهی ، اعلام کرده است که ” ايرانيانِ وطن پرست” در ساعات ـ و از دير هنگام ـ ، در عملياتش شرکت داشته اند و بعد ها اذعان کرد که بدنبالِ “تغييرِ رژيم” است . رضا پهلوی اعلام کرده است که بزودی به “مامِ وطن” باز خواهد گشت . حکومتِ فلاکت بار اسلامی اورا بارها “ربعِ پهلوی” ناميده است ، امامن نه می خواهم و نه می توانم از جانيان الگوپردازی کنم و از نامگذاری خودم استفاده می کنم : “انگل!”
در “فرهنگِ فارسیِ” محمد معين ، در صفحه 391 جلد اول آمده است :
انگلAngal 1. موجود زنده ای که بطفيل موجود زنده ديگری ميزيد، طفيلی ، پارازيت ) 2 ـ کسی که از قبل ديگران ميخورد ؛ طفيلی ، پارازيت ، سرخر ؛ 3 کسی که همنشينی با او مکروه طبيعت باشد. [زيرنويس : پارازيت = porosite ]
ميم الف
نویسنده مقاله درست میگوید اشتباه از من است.جای انکل در کامنتها باید باشد زالو.
تبلیغ و ترویج انارشیستی کمونیستی محدود است چون محدودشان میکنند. هر چه آنها را بیشتر محدود میکنند، تعداد توده های مهندسی فکری شده بیشتر است و اینکه غرب بر شر حاکم باشد یا برعکس، اصلا مهم نیست. مهم نیست که ارباب دموکرات است، دیکتاتور است و یا فاشیست. ارباب هر چه باشد، به قربانی احتیاج دارد.
انارشیست
در ارتباط با انگل در مقاله:
اقتدارگرائی در ذهن شکل گرفته که استثمارگری را تضمین کند. استثمارگری انسان صاحب اقتدار را انگل به معنی واقعی کلمه میکند که در فرهنگ انسان هست استثمار نیروی کار. البته اشکال غارت و دزدی و کلاه برداری هم داریم، اما اصل قضیه، سیستم استثمار در جامعه است که از طریق اقتدارگرائی تضمین می شود.
آنارشیست
همه اقتدارگرایان باخته به اقتدارگرائی جمهوری اسلامی منتظر بازگشت به ایران و ارباب زنان و کارگران شدن هستند. دموکراسی خواهان با امپریالیستهای مثلا دموکرات همکاری کردند و دیکتاتوری خواهان، بلشویک و غیر بلشویک، با امپریالیستهای مثلا دیکتاتور. رضا پهلوی و احزاب بلشویکی دومی است، تمام اپوزیسیون هوادار دموکراسی و سوسیال دموکراتها، اولی ها هستند.
برخلاف نظر ریاکارانه ای که در اپوزیسیون ارتجائی رایج است، اپوزیسیون دیکتاتور و دموکرات انسجام بسیار زیادی دارند. دلیلی ندارد که دموکراتها و دیکتاتورها با هم در یک تشکیلات باشند، اما همه در سرنگونی طلبی بنجل با اربابان غربی همگون هستند. البته ارباب دیکته میکند که رژیم سرنگون باید شود یا نه. این اپوزیسیون باید به زر زر هایش ادامه دهد تا وقتی که ارباب تصمیم گرفت سرنگون کند، همه چیز آماده باشد و در عین حال، بهترین کاندیدها شناخته شده باشند.
آنارشیست