Comments

سیامک کیانی: تحلیل مارکسیستی از سیاست‌های ترامپ و درگیری‌های آمریکا و اتحادیه اروپا — 2 دیدگاه

  1. در ارتباط با پاسخ پ ک ک به اوجلان،
    خوشبختانه، تشکیلات بورژوایی پ ک ک بلاخره از خیر مبارزه مسلحانه قومی گذشت و تقاضا کرده که با حضور اوجلان به حزبی هوادار دموکراسی تبدیل شود که بورژواهای همه قومها ، همه با هم، متحدانه، زنان و کارگران را استثمار کنند و بر سر آن رقابت هم بکنند. مثل جنگ روسیه، اکر جنگ و خونریزی کم شود، که اصلا تصمینی ندارد، حالا مهم نیست چه شیادی رئیس تازه خواهد بود، کاچی بهتر از هیچی!
    آنارشیست

  2. ۱ – چیزی بنام نظر مارکسیستی وجود ندارد. همه از جمله بسیاری از آنارشیستها با مطالب کتاب سرمایه موافقند. اما وقتی که موضوع میشود سیاستهای اقتصادی کلان و جهانی و مسئله امپریالیسم و انقلاب، نظر واحدی بنام نظر مارکسیستی وجود خارجی ندارد.
    ۲ – تفاوت قائل شدن بین سرمایه داری مالی با صنعتی در مقاله، بسیار تصنعی و دور از واقعیات است. صنایع بزرگ جهان از طریق سرمایه مالی ، مالیه می شوند.
    ۳ – خیلی از مارکسیستها، چین را بردگی مزدی و سرمایه داری میدانند که با نظر نویسنده در تناقض است. .
    ۴ – نویسنده در مورد سرمایه داری روسیه ننوشته و اصلا نگفته که اختلاف آمریکا و چین اختلاف بر سر رابطه با روسیه متجاوز به اوکراین هم هست. همین مشاجره ترامپ و زلنسکی، از موضوع روسیه شروع شد.
    ۵ – نولیبرالیسم سیاست خاصی در استثمارگری سرمایه داری است که مخالف سرمایه داری دولتی و سیاست رفاهی دولتی ست. سرمایه داری دولتی و نولیبرالیسم استثمار نیروی کار هستند و ذات واحدی دارند. ظاهرا نویسنده با سرمایه داری دولتی مخالف نیست و فقط با نولیبرالیسم مخالف است. این هم نظر مارکسیستی نیست.
    کلا چیزی بنام نظر واحد مارکسیستی مربوط به اقتصادی مدرن وجود ندارد، مگر در سطح کتاب سرمایه مارکس. اگر بر اساس این کتاب، وضعیت سرمایه داری را در زمان و مکانهای گوناگون ارزیابی کنیم، اگر همه کسانیکه اینکار را میکنند، به نظر واحدی رسیدند و تائید شد که در تناقض با اصول نیستند، آنوقت داریم نظر مارکسیستی اقتصادی در مورد موضوع فلان و بهمان. فعلا چنین جیزی نداریم.
    نتیجه گیری:
    نویسنده مقاله نظر خودش را نوشته و چیزی بنام مارکسیسم نداریم که نویسنده بگوید نظرش منطبق با آن است. مارکسیست ها میتوانند یک روزی در یک سری کارهای مشترک اصول جیزی بنام مارکسیسم را فرموله کنند. اما، با وجود گنگی و حتی اشتباهات در نظرات مارکس و انگلس، چنین چیزی غیر ممکن است و برای همین مارکسیسم شخصی است.
    حال سئوال این است که آیا آنارشیسم نظری واحد است؟ آری، چون آنارشیسم پیچیده نیست . آنارشیسم یعنی عدم اعتقاد به سلطه جوئی. همه اختلافات درونی آنارشیست ها به این بر میگردد که یک ایده بطور مشخص ضد سلطه جویی هست یا نیست، ‌اگر نیست، آنارشیستی نیست. کمونیسم هم پیجیده نیست. اگر ایده ای ضد استثمارگری نباشد، کمونیستی نیست.
    آزادی زنان و کارگران تنها از طریق بینش آنارشیستی-کمونیستی ممکن است، بقیه جعلی هستند.
    نظرات مارکس و انگلس و سایر هواداران آنها به آگاهی کمونیستی و آنارشیستی کمک میکند، اما مارکسیسم نه،‌ چون مارکسیسم دگم سازی از عقاید آن دو هست و با علم و منطق در تصاد می باشد.
    آنارشیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>