Comments

تا کجای راه، مانده هنوز چند قدم (می‌دانی؟)<br> محمد علی اصفهانی — 2 دیدگاه

  1. شاید بشه گفت کامنت همیشه بیشتر جای حقایق است (چه کیفی و چه کمی) تا مقالات، مخصوصا اگر ناشناس باشی. اگر همه ناشناس می نویشتند که کاری بسیار درست است، دیالوگها و بحثها واقعی تر بود. از من بپرسید، خرافی بودن پایه های اسلام تمام افکار و اعمال خمینی و اعمالش و ذهنیت هواداران و جمهوری اسلامی اش را توضیح میدهد یا تعیین میکند. متاسفانه در همان سیاست بی پدر و مادری که شما از آن بدرستی گله میکنید، خرافات بصورت علم، دیکتاتوری بصورت انقلاب و جنایت بصورت دموکراسی عرضه میشود و با تاسف بیشتر توده های تحت سلطه جوری مهندسی فکری شده اند که خریدار هم باشند. مهندسی معکوس فکری کار ساده ای نیست و با دو تا تیر انداختن و چند تا شعار سرنگونی، از بین نمی رود. کار زیاد است و طبیعت قضیه این است که باید هر روزه و هر ساعته باشد.
    آنارشیست

  2. به دوستانی که مایلند که با قد و قواره و وزن واقعی روحانیت سیاسی و شخص خمینی در سال های قبل از پنجاه و هفت، و خود سال پنجاه و هفت بیشتر آشنا شوند، خواندن مقالهٔ «روحانیت سیاسی، بیشتر یک کاتالیزور بود» را توصیه می‌کنم.
    لینک مقاله، در پاورقی متن حاضر آمده است.
    روحانیت سیاسی، بیشتر یک کاتالیزور بود ـ به بهانهٔ سالگرد صدور خمینی به ایران ـ به همین قلم ـ ۸ بهمن ۱۳۹۸
    http://www.ghoghnoos.org/aak/200128.html

    البته، قرار بود که بعد از مدت ها های و هوی کردن در هیاهوی بازار سیاست‌کاران و سیاست‌بازان به مصداق «ما نیز هم به شعبده، دستی برآوریم» حافظ، موقتاً در اینجا از مدار شعر و شاعری خارج نشوم.
    ولی آن قول و قرار، مربوط به متن بود، نه کامنت!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>