ده نکته ی مقدماتی، در باره ی قیامی که دارد شکل می گیرد
محمد علی اصفهانی
.
یک
ــــــــــــــــــــ
به نظر می رسد که همه چیز برای شکل گیری یک قیام عمومی آماده شده باشد. این را جنبشی که این روز ها وارد کیفی ترین نقطه ی عطف خود پس از سرکوب هشاد و هشت شده است در برابر دیدگان شاید هنوز ناباور ما به نمایش گذاشته است.
در این نقطه ی عطف کیفی، هیچ کوتاهی و قصوری، هیچ الا و امایی، هیچ این پا و آن پا کردنی، در حمایت همه جانبه و بی پروا از جنبش «واقعاً موجود»، توجیه شدنی نیست.
دست هایی که از جیب ها بیرون می آیند حتماً آلوده هم می شوند؛ اما آلوده ترین دست ها، دست های پاکِ در جیب هستند.
دو
ــــــــــــــــــــ
شواهدی چند، اینگونه نشان می دهد که احتمالاً ابتکار به راه انداختن تظاهرات مشهد، متعلق به بخشی از شکست خوردگان انتخابات ریاست جمهوری و خبرگان و مجلس، با هدف رام کردن و یا ساقط کردن روحانی بوده باشد. اما تبدیل شدن بی درنگ این تظاهرات در مشهد و در گوشه و کنار ایران به آتش فشان خشم فروخورده ی مردم نسبت به حاکمیت ملایان در کلیت آن، بیانگر دستکم دو اصل راهبردی است:
ـ ناتوانی نظام از استفاده از «عنصر اجتماعی» برای پیشبرد اهداف خود.
ـ توانمندی «عنصر اجتماعی»، به برهم زدن نظم موجود و نظام استوار بر نظم موجود، با استفاده از امکان هایی که خود این نظام، خواسته و ناخواسته، برایش فراهم می آورد.
برای پرداختن دقیق تر به آنچه اینک در جریان است، و برای تحلیل مرحله ی کنونی جنبش، زمان بیشتری لازم است؛ اما پیش از هر پرداختنی و هر تحلیلی، توجه به موارد مقدماتی یی که در این یادداشت بر شمرده می شوند ضروری است.
سه
ــــــــــــــــــــ
از ازل تا به ابد فرصت درویشان است، نه فرصت مردمان عادی مثل من و شما. هیچ تضمینی وجود ندارد که اگر فرصت به دست آمده ی فعلی را هم مثل فرصت به دست آمده در سال هشاد و هشت از دست بدهیم، میان ازل و ابد، فرصت دیگری برای ما در نظر گرفته شده باشد!
مرحله ی کیفی فعلی جنبش، نسبت به مرحله و مراحل پیشین ـ بالقوه ـ پیشرفته تر و متعالی تر است.
ـ پیشتر از این، جنبش تا حدود زیادی در عبور از محدوده ی طبقه ی متوسط، و پیوند با اقشار محروم جامعه (شهری و روستایی) مشکل داشت و ناموفق عمل می کرد، و تلاش هایش هم در این زمینه، آنگونه که شاید و باید جدی نبود. یعنی سرسری بود اگر که بود.
اما امروز، در این مرحله، آن اقشار، خود یا جزیی از جنبش شده اند، و یا به راحتی می توانند جای خود را در این جنبش باز کنند و خود را در این جنبش بیابند و وزن حضور بسیار تعیین کننده ی خود را حس کنند.
ـ خبر چندانی، امروز دیگر از دل بستن به رفرم های درون ـ حکومتی، و یا دل خوش داشتن به احتمال تغییراتی امیدوار کننده حتی در جهت خواست های اولیه ی مدنی نیست.
استحاله ی بخش مهمی از مدعیان میدان داری رفرم و اصلاحات، در پدیده ی نوینی به نام اعتدال گرایی، تبدیل سبز به بنفش، و تبدیل بنفش به زرد، شوخی تلخ روزگار بود با این ها.
و با ما.
هرچند که تعدادی از این ها قبل از تبدیل شدن به بنفش، جاده ی تکامل را چهار اسبه در نوردیده بودند و بدون نیاز به توقف در واحه ی اعتدال و تدبیر و امید، یکسره به آخر مسیر رسیده بودند و زرد شده بودند و از شاخه به خاک فرو افتاده بودند.
ـ زمان غربال شدن فرا رسیده است، و هر کسی که می تواند خود را با عبور از کل حاکمیت، به منظور ساختن بنایی نوین بر ویرانه یی چهل ساله انطباق دهد، درون جنبش می ماند، و هرکس که نمی تواند چنین کند، از آن جدا خواهد شد.
اما با تحریک و اذیت و آزار و دشنام و بددهانی در حق کسانی که تا کنون همراه و درون جنبش بوده اند نیست که پروسه ی این عبور درون خلقی، تسریع و تسهیل می شود.
آزرده کردن آن بخش از جنبش که بنا به دلایل خود، و با محاسبات خود، هنوز به تعیین تکلیف نهایی با خود نرسیده است، و همچنین نگران کردن ناراضیانی که به دلایل مختلف، نگاهی دیگر به ضرورت های این مرحله از جنبش دارند، و یا از پی آمد های برای آن ها نامعلوم آن می ترسند، این پروسه را تسریع و تسهیل نمی کند.
اگر برای استقرار دموکراسی مبارزه می کنیم، خودمان تعدد آرا میان خودمان را به رسمیت بشناسیم!
بحث اصلاحات و رفرم و انقلاب نیست. بحث انتخاب مناسب ترین استراتژی و تاکتیک در یک برش معین است.
چهار
ــــــــــــــــــــ
ساختار نظام کنونی حاکم بر ایران، یک ساختار کلاسیک مبتنی بر تعاریف شناخته شده ی «جمهوری» نیست.
این نظام، نه بر پایه ی نهاد دولت و رییس آن، بلکه بر پایه ی نهاد ولایت فقیه، و ولی فقیه آن، استوار است. همانچه خود آن ها به درستی، «عمود خیمه ی نظام» می نامندش.
بنابر این، آنچه باید نخستین و مهم ترین و جدی ترین نشانه ی هدفگیری باشد همین پایه است؛ نه دولت و نه رییس دولت. آن هم در شرایطی که دولت روحانی ـ که البته نباید هیچ توهمی نسبت به آن داشت ـ خود، در روند اجتناب ناپذیر رشد تضاد ها، تا حدودی برای عمود خیمه ی نظام، مشکل آفرین شده است.
پنج
ــــــــــــــــــــ
این قیام، تا لحظه ی نگارش این سطور، در تهران نمودی در هیأت یک قیام نداشته است، در جالی که پیوستن تهران و محدوده ی تهران به آن، ضرورتی مضاعف در مضاعف دارد. چه به لحاظ مرکز بودن تهران و وزن سیاسی آن، چه به لحاظ فقر و بی عدالتی اقتصادی و فاصله ی طبقاتی بسیار ملموس در تهران و محدوه ی تهران، چه به لحاظ وجود کارگاه ها و کارخانه های بسیار در این محدوده، چه به لحاظ روند رشد بی کاری، و چه به لحاظ تراکم جمعیت.
شش
ــــــــــــــــــــ
ج.ا می تواند بنا به عادت همیشگی خود، از سویی برای افزون کردن بهای شرکت در این قیام، و از سویی به منظور بدنام کردن و منزوی کردنش، آن را به هر چیزی، از سی آی ای و اینتلیجنس سرویس و ام آی سیکس و موساد و عربستان گرفته تا مسعود و مریم و غیره بچسباند و متهم کند. اما دیگر چه کسی امروز به چنین اتهامات مبتذل و مضحکی نمی خندد و حتی آن را دستمایه یی برای مزاح و تولید انبوه جوک و لطیفه نمی سازد؟
دوران تأثیر گذاری این اتهامات، همچنان که دوران بهره برداری انگلی از خون و رنج و مبارزه ی مردم، علاوه بر بلوغ سیاسی جامعه ی ایران، به یُمن شبکه های اجتماعی و افشاگری های بی وقفه و کارساز، دیگر به سر آمده است.
اما آنچه نوستالژی گذشته نامیده می شود و بخشی از شخصیت و روح فردی و جمعی همه ی آدمیان را (چه به صفت فرد، و چه به صفت جمع) تشکیل می دهد، همراه با کنش های عکس العملی نسبت به نظام فعلی، و مقایسه ی این نظام با نظام گذشته، به صورتی تقریباً طبیعی، در بخشی از مردم ما، به خصوص بخشی ازجوانان ما، به رشد پاره یی گرایش های نه چندان جدی، به بعضی نماد های نظام پیشین انجامیده است، که وجداناً و انصافاً نگران کننده نیست.
همه ی این نوع موارد، در صورت استقرار یک نظام سالم و مردمی، خود به خود منتفی خواهند شد، و قبل از آن هم زیانی به جایی نمی رسانند.
چه کسی گفته است که همه باید بهترین انتخاب را داشته باشند؟ و ـ مهم تر از این ـ چه دلیلی دارد این که من معتقد باشم که انتخاب من، تنها انتخاب درست است؟
پس، تکلیف احترام به انتخاب دیگران، و تکلیف آزادی و تعدد و تکثر آرا چه می شود؟ آن هم برای کسانی که می خواهند دموکراسی را جانشین دیکتاتوری، و آزادی پندار و گفتار و کردار را جایگزین توتالیتاریسم کنند؟
هفت
ــــــــــــــــــــ
پاره یی تحرکاتِ کمی قبل از این قیام، مثل حضور نیرو های سپاه ـ و گویا با ماسک برای شناخته نشدن، اما به بهانه های دیگر ـ در خیابان های تهران با توجیه مبارزه با اراذل و اوباش را می توان تمرین آمادگی برای اقداماتی نامنتظر و هنوز فاش نشده دانست.
کدام اراذل و اوباش؟
قطعاً نه آن اراذل و اوباشی که فرمانده کشته شده ی سپاه، سردار همدانی، که از عوامل ردیف اول سرکوب خیابانی جنبش سبز بود، رسماً و علناً و با افتخار تمام، در رسانه های رسمی ج.ا چگونگی سازماندهی آن ها برای ضرب و شتم و جرح و قتل مردم را توضیح و تشریح کرد، و این را که آن جانوران، آن قدر خطرناک بوده اند که همه اشان را از مدت ها پیش تحت نظر داشتند و می پاییدند و از آمدن به کوچه و خیابان منع می کردند!
و کدام اقدام یا اقدامات نامنتظر؟
کودتای سپاه شاید.
در صورت مرگ ولی فقیه؟ در صورت ادامه ی مزاحمت های روحانی؟ در صورت ماجراجویی های پیش بینی شده و برنامه ریزی شده ی احتمالی در خلیج فارس به منظور زدن جرقه ی جنگ و حمله ی نظامی به ایران؟
این ها، بعداً روشن خواهد شد. اما یک چیز، پیشاپیش، روشن است:
ادامه و گسترش این قیام ـ که تا پیروزی نهایی نباید متوقف شود و به آینده یی که معلوم نیست کی فرا خواهد رسید، و به فرصتی که معلوم نیست دیگر به این زودی ها دست دهد نباید وانهاده شود ـ ممکن است به نبرد نهایی بیانجامد.
حالا، یا بعد از یک کودتای خونین توسط هسته یی از سپاه که فعلاً هسته ی اصلی و حاکم سپاه است، و یا در یک رو در رویی بزرگ.
برای چنان لحظه ی تعیین کننده یی باید همه گونه آماده بود.
هشت
ــــــــــــــــــــ
تا آنجا که ممکن باشد، باید بخش های بسیار و سیع، و عملاً اکثریت بزرگ بدنه ی نیرو های مسلح را که هیچ تمایلی به رو در رویی با مردم ندارند، و از تن دادن به مشارکت در جنایات «فرمانده کل قوا» و فرماندهی کل قوا گریزانند و آن را ننگی تحمیل شده بر خویش می دانند، به همدلی و همراهی با قیام فراخواند و تشویق کرد؛ نه این که با برخورد هایی از نوع برخورد های نابخردانه یی که در انقلاب پنجاه و هفت، با به کار بردن عناوین کلی و خامی مثل «ارتش ضد خلقی»، توسط بعضی ها توصیه می شد، آن ها را به موضع عکس العملی راند.
این کار، و این درایت، می تواند به نوبه ی خود، به درهم شکسته شدن هرچه سریع تر دستگاه سرکوب نظامی ج.ا کمک کند.
نُه
ــــــــــــــــــــ
هیچ ارتش متشکل و نیرومند و سازماندهی شده ی مردمی یی در میهن ما وجود ندارد، و امکان به وجود آمدنش هم در شرایط کنونی، منتفی است.
در غیاب چنین ارتشی، تا زمان درهم شکسته شدن نسبی دستگاه سرکوب نظامی ج.ا، و یا پیوستن بخش قابل توجهی از این دستگاهِ خوشبختانه نامنسجم به مردم، ماجراجویی های مسلحانه، راه به جایی نمی برند و ثمری نخواهند داشت به جز پرهزینه کردن بی مورد مبارزه، و ـ در نتیجه ـ بیرون راندن توده ها از صحنه. به علاوه ی نتایج شوم دیگر.
هنوز تجربه ی تلخ و عبرت انگیز بعد از سی خرداد شصت را نه پشت سر، که در میان خود، و پیش روی خود داریم.
کافی است که اندکی به فضای پیش از آن و به فضای پس از آن نگاه کنیم.
فقط کسانی ـ آن هم از سر نادانی و کم عقلی و عدم وقوف حتی به منافع خود ـ از چنین ماجراجویی هایی استقبال می کنند که از میزان انزوای خویش در میان توده ها آگاهند و حضور توده ها در صحنه را نهایتاً پایانی بر اوهام و هذیان های خود می بینند، و از آنجا که توان چنین ماجراجویی هایی را هم ندارند، تمام تلاش و کوشش خود را بر فراهم آوردن زمینه های تجاوز نظامی به ایران به بهانه ی بمب اتم و موشک بالستیک و تروریزم و کذا و کذا متمرکز کرده اند، و اگر نه آینده یی شبیه سوریه، که دستکم آینده یی شبیه یمنِ زیر بمباران «نیرو های ائتلاف» به رهبری عربستان را برای میهن خود و مردم میهن خود آرزو می کنند.
«عملیات» مسلحانه، در نظام گذشته نیز به نتیجه ی مطلوب نرسید؛ و تنها بعد از در هم شکسته شدن دستگاه سرکوب نظامی، «نیرد» مسلحانه یی که در دو ـ سه روز آخر عمر آن نظام درگرفت بود که نتایج مطلوب خود را به بار آورد.
طبعاً در صورت درهم شکسته شدن نسبی دستگاه سرکوب نظامی ج.ا، و یا پیوستن بخش عمده یی از این دستگاهِ خوشبختانه نامنسجم به مردم، شرایط فرق خواهد کرد، و نبرد مسلحانه می تواند معنا و جایگاه خود را بیابد و به ماجراجویی مسلحانه تعبیر نشود.
دَه
ــــــــــــــــــــ
سازماندهی و رهبری، یک ضرورت حیاتی، و یک تضمین حداقلی برای رسیدن قیام های مردمی به پیروزی، و یا به نقطه یی است که بتوان خود را بر آن استوار کرد و برای برداشتن گام های بعدی آماده شد.
نمی دانم که در این مورد چه باید کرد. یعنی کاری باید کردش را من هم مثل همه می دانم. آنچه من نمی دانم، و شاید شما بدانید چه باید کردش است.
قدر مسلم این است که دزدان را نمی توان قافله سالار کرد. وگرنه همان حکایت امام راحل می شود و بقیه ی قضایا. و تازه، اگر بخواهیم چنین کنیم هم، پیدا کنید دزدی را که هنوز رسوا نشده باشد و اعتباری داشته باشد!
۹ دی ۱۳۹۶
۳۰ دسامبر ۲۰۱۷
Comments
ده نکته ی مقدماتی، در باره ی قیامی که دارد شکل می گیرد<br>محمد علی اصفهانی — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>