Comments

سیاست رسمی: از توقیف تا پلمب<br> فردین علیخواه — 5 دیدگاه

  1. یکی از عوامل فشار بر اسلامیون در زمان شاه رابطه حکومت او با اسرائیل و تحقیر اسلامیون ایران توسط آن دولت بود. هنوز بعد از ۴۰ سال، این تحقیر ادامه دارد و یکی از عوامل بقای حاکمیت اسلامیون تند رو در ایران و منطقه است. اپوزیسون اقتدارگرای جمهوری اسلامی هم هنوز چیزی جز فرهنگ سیاسی امپریالیستی غربی ارائه نداده است. این فقط دو گزینه بوجود می آورد، یا رژیم با همین شکل افراطی اش می ماند، یا اگر سقوط کند، امپریالیستهای غربی حاکم می شوند. در هر دو صورت، بردگی و بندگی پایان نخواهد یافت.
    آنارشیست-کمونیست

  2. اصلاح یک اشتباه. برای درک درست کامنتم بجای لائیست و لائیسم بگذارید آتئیسم و آتئیست. مثلا دولت لاتئیست باید باشد دولت آتئیست. بجای لائیست نوشته ام سکولار که درست است. اشتباهات دیگر معنی عوض نمیکند و ایرادی ندارد. در آینده بجای آتئیست سعی خواهم کرد از کلمه خداناباور استفاده کنم تا با استفاده از واژه “سکولار” هماهنگی داشته باشد.
    آنارشیست-کمونیست

  3. چرا ایرانگرای روشنگری از آنارشیسم متنفر است؟
    دلیلش این است که میتواند بزبان همه ایدئولوژیها همه با هم ایرانگرائی سرنگونی طلبانه بوجود بیاورد جز آنارشیسم. آنارشیسم با وطن جور در نمی آید. برای همین ذله شده است.
    توضیح:
    مارکسیسم امروز وطن پرست است. حتی در مارکس و انگلس هم قابل دیدن بود، البته بر اساس اهمیت رشد نیروهای مولده. مثلا آلمانها بهتر از “وحشی های” اسلاو هستند. آلمانها از اسلاوها ما را به ضرورت کمونیستی نزدیک تر میکنند!!!!
    لیبرالیسم و سوسیال دموکراسی مجبور است وطن پرست باشد چون کارگران وطن را مثل گاو و گوسفند مزرعه می بیند و دست خارجی کوتاه.
    اسلامیون بظاهر وطن پرست نیستند اما در عمل هستند چون نمیخواهند اموالشان را (بردگان مزدی) به دیگران بدهند، وطن پرستی میکنند. بدتر، اسلامیون امپریالیست هم هستند چون چشم به بردگان غریبه دارند، وگرنه اسلام یک سوم جهان شهری را تسخیر نمیکرد. جمعوری اسلامی را رها کن، مثل مسیحیت، وارد نیویورک می شود و حجاب اسلامی تحمیل میکند.
    آنارشیست-کمونیست

  4. بقولی، یک آشنای ایتالیائی، کافی نیست که بگوئیم هست، باید بگوئیم چرا هست.
    .
    رفتار رژیم بسیار شبیه رفتار هیتلر شده است. علامت یهودی زدن به لباس یهودیان همان حجاب در ایران است. زنان باید اسلامی بودن خود را اعلام کنند. بستن مغازه ها شبیه بستن مغازه های یهودیان به جرم یهودی بودن که در ایران شده به جرم اسلام فاشیستی نخواستن. مثل هیتلر، هم بجان مردم خود افتاده و هم بجان خارجی ها. هم خارجی ها از آن تنفر دارند و هم خودی ها. مثل هیتلر، سیاستهای اجتماعی اش شده نظامی گری و تعریف و تمجید از خودش شده تعریف و تمجید نظامی، مثل موشک ساختن. مائوئیست نیستم اما بقول مائو شده ببر کاغذی چون هیتلر از لحاظ تکنولوژی نظامی از امپریالیستهای غربی و شرقی چیزی کم نداشت، اما موشکهای جمهوری اسلامی در واقع موشکهای کاغذی هستند. مارکسیست هم نیستم، اما بقول مارکس اولی تراژدی بود این یکی کمدی.
    .
    حالا نصیحت آشنای ایتالیائی ام را دنبال کنم که گفت دنبال چرا بگردیم. ببینیم فاشیسم اسلامی چرا هست.
    .
    اصلاحات ارضی شاه-امریکا راه برده مزدی و شهری کردن جامعه ایران را باز کرد. سرمایه داران بزرگ و ثروتمند حاکم و شریک با امپریالیستهای غربی بوجود آمدند. ایران شد پر از کالا: ماشین، لباس، لوازم آرایش، فیلم، تلویزیون و غیره. تعداد مدارس و دانشگاهها افزایش یافت. تجدد غوغا میکرد. قشر بزرگی غرب زده و تحصیل کرده بوجود آمد، از کارگر تا مغازه دار تا سرمایه دار بزرگ. در عرصه فرهنگ، علم (غیر اجتماعی) و بی حجابی و سکس تبلیغ میشد و کاملا در انطباق بود با فرهنگ سرمایه داری نوع غربی. اقشار سنتی اقتصاد و سیاست و فرهنگ زیر فشار این نوگرائی امپریالیستی -شاهی قرار گرفتند. دو نیروی اجتماعی در مقابل هم فقط باقی مانده بود. قشر بزرگ و عمیق سنتی و اسلامی با اقتصاد و سیاستش که ریشه هایش نمایان و نزدیک به کنده شدن بود (بحثی جدا دارد)، در مقابل قشر بالای شهری و متجدد متمایل به آمریکا. رژیم شاه -آمریکا با کودتا علیه ملیون و مارکسیستهای هوادار استالین و بوروکراتهای بعد از او، اجازه شکلگیری فرهنگی سکولار دموکراتیک یا دیکتاتوری سرمایه داری دولتی مارکسیستی را نمیداد و آنها فقط در سطح دانشگاهها محدود شده بودند و تماسی با توده ها نداشتند.
    .
    در نزاع بین امپریالیستهای غربی-شاه با قشر سنتی اسلامی، اسلامیون پیروز شدند. حریف دیگری نبود و یا باقی نگذاشته بودند. دلیلش هم دو چیز بود. اول از بین بردن سکولاریسم ضد امپریالیست و بظاهر طرفدار کارگر (حزب توده، فدائی ها). چون این قشر از طریق کودتا پایه اجتماعی اش را از دست داد، نتوانست در دیالوگ روزمره زندگی مانع رشد ارتجاع سنتی-اسلامی ضد غرب باشد. دوم این نگرش امپریالیستی آمریکا که اسلامیون را میتوان دیواری در جلوی رشد سرمایه داری دولتی مارکسیستی-لاتئیستی دید. خودش خوب متوجه رشد آنها در همسایگی های جنوبی اش بود و چین هم که رفته بود و کل فرهنگ سرمایه داری-امپریالیسم غربی زیر ضرب بود. عقب نشینی لازم شد، اسلام تند رو بهتر از مارکسیست سرمایه داری دولتی لاتئیست است. تشخیص درست داد و امروز هم داریم میبینیم.
    .
    اسلامیون حاکم شدند و بعد از قلع و قمع وحشیانه چند ماه اول از وابستگی و وابستگان باقی مانده به امریکا و غرب در ایران، رفتند سراغ فرهنگ لیبرالی و لاتئیستی مارکسیستی. در آن زمان آنارشیسم وجود نداشت. اسلامیون پیروز شدند. دلیل پیروزی آنها سه جیز بود.
    نهایت خشونت و پست فطرتی،
    سکوت امپریالیستها،
    ورشکستگی فرهنگی لیبرالها و ورشکستگی سیاسی اقتصادی مارکسیستهای سرمایه داری دولتی
    در دو سه سال بعد از سقوط رزیم شاه، جریانات چپ و لیبرال جذبه نداشتند، در دیالوگ روزمره قانع کننده نبودند و فقط سازمان مجاهدین بعلت اسلامی بودند پایه های اجتماعی کسب کردند. این جریان اجتماعی هم با خشونتی هیتلر وار سرکوب شد.
    .
    رژیم اسلامی ماند و خودش.
    .
    کلا،
    تمام جریانات سیاسی، از اسلامیون گرفته تا مارکسیست تا امپریالیستهای غربی و نوکرانشان، اقتدارگرا بودند. هیچ انقلابی در کار نبود. توده ها تحت رهبری انواع اقتدارگرائی بودند. اینرا توضیح بدهم:

    ۱ – در اقتدارگرایی اسلامیون، چه در اپوزیسیون و چه در حاکمیت، شکی وجود ندارد چون داریم تجربه میکنیم. آنارشیسم مذهبی-اسلامی در ایران فعلا وجود ندارد.
    ۲ – لیبرالها و اصلاح طلبان کلا هوادار بردگی مزدی هستند و ایدئولوژی غربی دارند. بردگی مزدی بدون فرهنگ اقتدارگرایی در جامعه ممکن نیست، لیبرالیسم ایدئولوژی سرمایه داری ست، سلسله مراتبی، فرصت طلبانه و ریاکارانه.
    ۳ – ایرانگراها و سلطنت طلبان و حامیان امپریالیستها هم خودشان اعتراف میکنند که اقتدارگرا هستند و احتیاج به استدلال نیست. مثلا وطن پرست ابرانگرار
    میگوید باید کردو ترک و بلوچ، ایرانی بودن را بپذیرند، وگرنه خائن هستند. خائن هم یعنی سرکوب و اعدام و ترور. این یعنی زورگویی. ایرانگرایی در انتها همان بردگی مزدی و استبداد سلسله مراتبی است و به آن نژاد پرستی و ژن پرستی اضافه می شود،
    ۴ – اما چپ، یعنی مارکسیستها، چون تعداد آنارشیستهای ایرانی دو سه تا بیشتر نیست. مارکسیستها اقتدارطلب هستند چون معتقدند بدون اتوریته و نوعی دولت امکان جامعه آنارشیستی و غیر طبقاتی وجود ندارد. این بلای ذهنی، تاریخا آنها را یا بلشویک فاشیست سرمایه داری دولتی کرده و یا سوسیال دموکراتیک پارلمان نشین و همکار سرمایه دار و امپریالیست.امیدش سوسیال دمپکراتها هم این است که سرمایه داری بلاخره از هم پاشیده می شود، “ضرورت تاریخی”، و وقتی از هم پاشیده شد، ما در دولت هستیم تا سوسیالیسم بوجود بیاوریم، یعنی دیکتاتوری پرولتاریا. تا حالا هم بحران بعد از بحران فقط سرمایه داری را تقویت کرده اند چون دائم فرهنگ سرمایه داری اقتدارطلبانه امپریالیستی غربی را تبلیغ میکنند، حال مستقیم و یا غیر مستقیم.
    .
    چون همه جریانات اجتماعی و سیاسی (فرهنگی) اصلی جامعه ایران اقتدارگرایانه بوده است، آنی پیروز و حاکم شده که از همه در سلطه طلبی باهوش تر و جنایتکار تر بوده. این توضیح میدهد که چرا جمهوری اسلامی حاکم است و چرا پلمپ میکنند، البته خیلی بیشتر از اینها.
    .
    اما زمان زندگی را به جریان می اندازد. امروز، دیروز نیست. فردا هم امروز نیست. خامنه ای خواهد مرد. هوشیارها و بی رحم ها را زمان با خودش می برد و انگلهای آنها می مانند که معلوم نیست هوشیاری “انقلابی” دارند. هوشیارها و بی رحمهای دیگر می آیند که الزاما اسلامی نیستند و به احتمال قوی نخواهند بود.
    .
    این بود چرا. یعنی تا وقتیکه فرهنگ اقتدارکرائی زیر ضرب و کنترل قرار نگرفته است، پیروز و حاکم آنی ست که باهوش تر و جنایتکار تر است. اقتدارگرا، جامعه ای می سازد که محصول ذهنیتش است، جامعه مردسالار، جامعه بردگی مزدی، جامعه امپریالیستی و جامعه ای که کار گروهی در آن سلسله مراتبی است یعنی هرم استبداد از بالا به پائین. درد فرهنگ و گرایش به سلطه است، درمانش آنارشیسم.
    .
    آنارشیست-کمونیست

  5. مردمی که به اینهمه خفت تن در دهند نباید افتخار کنند که چنین و چنان بودند و هستند. دین افیون خلق است؟ یا اپیوم برای خلق است؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>