Comments

ایتمار بِن گویر، خیزِ یک فاشیست اسرائیلی به سوی قدرت/ سیلون سیپل- ترجمه بهروز عارفی — 1 دیدگاه

  1. همانطور که در ایران ما یک اصل رژیم داشتیم و یک فرع رژیم که اولی جنایتکار بود و دومی نقاب آن و حالا اولی مجبور است حکومت کند، همه جوامع اقتدارگرا دارای چنین ساختار سیاسی هستند و برای همین است که در دموکرات ترین دولت و جامعه، امکان پیروزی سیاسی برای کمونیست و آنارشیست وجود ندارد مگر اینکه این ساختار را برسمیت بشناسد و در جهت از بین بردن آن حرکت نکند که یعنی در حقیقت هست خنثی و هیچ کاره شدن. حتی دولت شوروی چنین ساختاری داشت که الان اصل رژیم روسیه شده است، بدون ماسک کمونیسم. احتمالا دولت چین و کوبا هم چنین ساختاری دارند. در مقاله عبارت ‘دولت پنهان’ وجود دارد. اصل رژیمها همان دولت پنهان است. دولت پنهان الزاما رسمی نیست و بخشی از فرهنگ جامعه است. جانیان اصل رژیمها دستگیر نمی شوند و نابود نمی شوند، کاملا ضمانت بقا دارند.
    سیستم جوامع ما انسانها سیستم اقتدارگرایانه است. این سیستم سلسله مراتبی است و برای استثمار کردن و در صورت امکان استعمار کردن ابداع شده است. عملکرد این سیستم بصورت اسارت زن، اسیر مزد بودن (سرمایه داری)، اسیر کشوری دیگر بودن ( مثل تحریم اقتصادی) و اسیر سلسله مراتب بودن، احساس می شود. این اسارتها شورش بوجود می آورد و برای جلوگیری از این شورشها، معماران سیستم مجبور هستند که یک هسته بغایت جنایتکار ترس انداز و خنثی کننده بوجود بیاورند که از دستش هر خشونتی که قابل تصور است بر می آید. اصلا اغراق نیست که بگوئیم دولت در اصل یک نهاد نظامی (آدم کشی و شکنجه و ضرب و شتم ) است. با دیکتاتوری و دموکراسی نمیتوان اصل رژیمها را از بین برد چون اینها ماسک اصل رژیمها هستند. تنها با از بین بردن اصل دولتها امکان رهائی زن و کارگر و ملت مستعمره شده ممکن است که آنهم فقط با برقراری نظام شورائی در محل کار و زندگی ممکن است. این انقلاب آنارشیستی-کمونیستی است.
    پس روشن است که ۱ – انقلاب یک امر محلی و کشوری نیست و خصلت جهانی دارد و مربوط به فرهنگ انسان است، ۲ – انقلاب نمیتواند به آزادی زن و رهائی از بردگی مزدی و رهایی از امپریالیسم و سلسله مراتب اطاعت در کار گروهی برخوردی دوگانه کند چون حفظ این پدیده ها حتی در حالت نیم بند، به یک هسته جنایتکار وابسته است.
    پس تکلیف انقلاب روشن است، از بین بردن مردسالاری، بردگی مزدی، امپریالیسم و تجدید ساختار کار گروهی جامعه از فرم سلسله مراتبی به فرم شورائی که تضمین کننده عدم بازگشت به اسارتها باشد.
    مرحله انقلاب و دولت سازی مارکسیستی را فراموش کنید، ابداع شده است تا مارکسیستهای نخبه خودشان رئیس تغییر جامعه بشوند که نتیجه اش را در روسیه لنینی و بعد استالینی دیدیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>