Comments

اسلام، دشمن شوق و شادی <br> بهنام چنگائی — 7 دیدگاه

  1. با درود دوباره جناب ناشناس؛

    نوشته اید:
    تقسیم توده هابه چند قطب از سوی شمامرا وادار نمود دوباره توجه شما را به خیزشهایا جنبش ویا…هر چه بنامیدش را بعنوان واقعیت عینی غیر قابل انکاری در این چند ساله گذشته جلب کنم.

    دوست گرامی!
    مبارزه ی 4 دهه ای من و شما و یا بهتر است گفته شود نبرد سازش ناپذیر ما با خودکامگان دینی امری ناگزیر و چاره ای فراایدئولوژیک، سراسری و فراطبقاتی می خواهد و در آن جای تردید و گمان دیگری موجود نیست؛ چراکه سرنگونی رژیم بسود همگانی می باشد.

    بنابرین ایستادن یکدست و بلند بالای ما در برابر پاسداران نادانی و جنایتکاران ولایی و رژیم سیستماتیک آخوندی آن یگانه چاره توده ای ماست، ولی نابودسازی این حکومت، نمی تواند همه نیازهای جامعه ی چنددست ما را پاسخ دهد و نمی دهد. از همینرو ما باید و البته از همین امروز می باید موضعگیری روشنی در برابر ساختار سرمایه سالاری این رژیم و ساختار آتی نیز داشته باشیم که خود شما بهتر می دانید که جریان های بسیاری در راستای منافع راست بوده و همچنان هستند، و بر خلاف ما چپ ها، آنها نه در گذشته و نه همینک با دم و دستگاه سرمایه سالاری ناسازگاری نداشته و در اینده هم ندارند و نخواهندداشت، ولی ما کمونیست ها و چپ ها چنین دیدگاهی همه با همی را نداشته و نداریم.

    با اینهمه ما چه بخواهیم و یا نه، فاز کنونی این خیزش و جنبش و نبرد همگانی رنگین است که منافع کلان و گسترده ای در آن نیز برای کارگران و مزدبگیران و توده های پاکباخته از یکس و همچنین جریان راست و میانی و… نیز در آن تهفته است که بی گمان هر جریانی پیرامون منافع قشری و طبقاتی خویش بدنبال سرنگونی این رژیم تبهکار می باشد. و باید در این راستا راهکارهای کلان یافت، ولی نه به بهای تکرار تاریخ شاهی و شیخی و سرمایه سالاری های آنان!

    باسپاس

  2. جناب چنگائی
    تقسیم توده هابه چند قطب از سوی شمامرا وادار نمود دوباره توجه شما را به خیزشهایا جنبش ویا…هر چه بنامیدش را بعنوان واقعیت عینی غیر قابل انکاری در این چند ساله گذشته جلب کنم.
    در تمامی این خیزش ها یا جنبش ها ویا…بروشنی روز دو قطبی بودن را دیدیم.
    حتی برخی ازگمشتگان ولی فقیه در پست های مختلف و برخی از روزنامه ها مانند کیهان وهمشهری و…بر این دو قطبی بودن جامعه انگشت گذاشته وآنرا طبق معمول کار دشمن!خواندند.
    به استناد این چند خیزسراسری بویژه زن زندگی آزادی که پس ازاعتراضات سال هشتادو هشت رخ داد تنهایک قطب اعم از کارگران و…دختران وپسران زحمتکشان ودانشجویان در میدان بود وبا شعارهائی که تماما بیان کننده این موضوع بود که آن کارگر وآن بازنشسته وآن دختر وآن پسر و…آن دانشجو در یک همبستگی قطبی نوین را شکل داده که…
    من در اینجا بر حقیقتی راجع بدین قطب انگشت میگذارم که با اینکه در کف خیابانها از شمال تا جنوب وازخاور تا باختر ایران اثبات شد اماکلماتی مانند هویت ملی ،وطن پرستی ،نژادپرستی و…به مذاق روشنگری خوش نمیاید وآنرا چاپ نمی کند.
    وان اینکه ما در این خیزش ها ویا جنبش و…شاهد همبستگی نژادی بین اقوام مختلف ایرانی بودیم.
    از بیست وشش هزار فیلم از جنبش زن زندگی آزادی در نزدیک به هزارو اندی از آنهاشعار میدهند ما آریائی هستیم…

  3. فکر نمیکنم جز در محافلی در شمال شهرهای ایران، ایدئولوژی ناریسم ایرانگرایانه بتواند رشدی مستقل از امپریالیستها و سرمایه دارهای سکولار داشته باشد. باید همیشه از ایرانگراها پرسید نظرات در مورد هیراشی در کار گروهی چیست.
    آنارشیست

  4. می بینیم که در سکولاریسم جناب چنگایی، نازیسم ایرانگرایانه هم محیط وجودی دارد. تماما اثبات درستی نظریه آنارشیسم.
    تحت سکولاریسم، هر ارتجاعی فضای وجودی دارد. از استالینیسم و لنینیسم گرفته تا امپریالیسم آمریکا تا شارلاتانهای حزب کمونیست چین. تا وقتیکه بردگی مزدی نقد و نفی نشده، همه آزادند و برای خودشان دکان دارند. مثلا، در آمریکا، همه افکار اجتماعی محیط زیستی دارند، از ک ک ک تا حزب انقلابی کمونیست باب آواکیان. تا وقتیکه تقدس بردگی مزدی در سطح ملی بطورعملی نفی نشده، حزب الله هم میتواند برای خودش مسجد درست کند.
    آنارشیست

  5. با درود جناب ناشناس دوست دیرینه،

    من از دیرکرد پاسخگوئی پوزش می خواهم و از شما پیرامون پانویس و پیشنهادتان نیز قدردانی می کنم. در نوشته ی شما نکات درست و همچنین نقدهای بجائی چه در مورد سبک نگارش انتقادی و همیشگی نوشته هایم در مورد تبهکاران شیعی ـ ولائی، و چه در مورد رودرروئی دیگر نیروی های جنبش کارگری و مبارزه های کلان فردی و اجتماعی آنان که پیوسته و روزانه پیگیری می شوند؛ آری بین صف مبارزان رنگین و سراسری کشور بیگانگی و پراکندگی و چنددستگی فرقه ای حکومت می کند.

    پیش بینی من برای فردای پیشارو چندان دور از دیدگاه شما نیست چون با این خودزنی ها و چندپارگی ها نمی توان رژیم نیرنگباز آخوندی را از دور هستی انسان ستیزانه اش به گوسپرد!.آما چرا؟ چون رژیم تاکنون نتوانسته و در آینده هم نخواهد توانست نیروی بپاخواسته و بجان آمده و بی فردای کارگری، اعتراض های کلان مردمی اجتماعی، آگاهی و برابریخواهی های مستقل زنان، بجای جان و دلمردگی، به شکوفائی اتتظارهای بربادرفته ی جوانان و… را نمی خواهد و نمی تواند با کوچکترین ابزار و اهرم های امروزین انسانی، فراعقیدتی ایدئولوژیک، حقوق بشری و بویژه برابریخواهی طبقاتی آنان پاسخ دهد. ازینرو صف بندی ها جزو جدائی ناپذیر اهداف موفق فراروئی های فرداست.

    در این مورد من چپ و کمونیست گفتنی های بسیاری داشته و دارم که سال هاست از گفتن آنها بخاطر باور به ضرورت بیشتر در راستای روشنگری هایم از گویش آنها فاصله گرفته ام. چون وابستگی های ناآگاهانه و دلبستگی های عقیدتی ناخودآگاه بر خرد و خودباوری بسیاری آسیب سنگین زده و تنگدستی و ناامیدیف مادر ترس های فراوانی شده و از فقیران مومن های خداباوری بارآورده که همین باور تحمیلی، عامل بقای دکانداران دینی و تقویت ساختار سرمایه سالاری در ایران و منطقه و…می باشد.

    بنابرین آسیب پذیری و خودناباوری توده ای بدلایل بسیاری بالاست و زدودن آنها هم با آگاهیرسانی ها پیگیر می باید ادامه یابد؛ دستکم من چین دیدگاهی داشته و دارم.

    همچنین در مورد پراکندگی ها و چنددستگی ها نیز من ناگزیری آنرا می فهمم و می پذیرم؛ اما نه در قطب بندی های سیاسی و اجتماعی و طبقاتی گریزناپذیر! درد بزرگ این است که نیروهای چپ، کمونیست و سکولار برابریخواه می بایست قطب قدرت خود را برابر راست داخلی ـ جهانی داشته باشند که ندارند و چنانچه چنین پیش رود، طیف راست رنگین و راست های مذهبی دوباره سوار سیاست و اقتصاد بازاری فرداشده و آینده ای بهتر از امروز را برای فردائیان نخواهندتوانست ساخت. همانگونه که شما نوشته اید باید قطب بندی های گسترده برابر رژیم بایستند و هر قطب برای منافع فردای خود مبارزه اش را هدفمندکند.

    با سپاس از شما و پانویس تان و پوزش از اینکه فرصت دوباره خوانی و اصلاح پانویسم را ندارم.

  6. تا زمانیکه اپوزیسیون به عمد دو قطبی بودن جامعه را نادیده میگیرد وهنوز که هنوز است بدنبال “حفظ وحدت کلمه”براندازی در بین “همه با همی”است که سالهاست وجود خارجی ندارد.
    نه در بین کارگران ونه دربین خرده سرمایه دارها ونه …
    شاید که روشنگری حرف مرا چاپ نکند اما این حرف بیان یک واقعیت غیر قابل عینی میباشد که غیر قابل انکار بودن آن در جنبش زن زندگی آزادی در کف خیابانها اثبات شد.
    نه تنهاهیچ نوع پیوند هویتی بین آنکه حجاب اسلامی بر سر نمیگذارد با آنکه دست وی را در مترو گاز میگیرد وجود ندارد بلکه بیانگر دو نمونه اجتماعی از دو هویت متضادی است که هزاروچهارصد سال است در برابر هم قرار دارند.
    این دو هویت مسلمان اشغالگر و ایرانی میهن اشغال شده دربین کارگران،گور خواب ها و…وجود دارد وغیر قابل انکار میباشد.
    تا زمانیکه به امام زاده هائی مانند اتحادیه اروپا وسازمان ملل و… دخیل میبندد که چهل وپنج سال است بنفع استمرار عمر این حاکمیت اشغالگر اسلامی واستمرارشراکت در غارت رژیم کور کرده اند که شفا نداده اند.
    نابینا کردن فرزندان دلیر ایران اتفاقا با تفنگ های ساچمه ای اهدائی فرانسه انجام شده و ابزار چهره شناسی که نقش مهمی در سرکوب زنان دارد توسط دانمارک وآلمان وامریکا تقدیم رژیم شد.
    تا زمانیکه مبارزه مدنی!به استراتژی تبدیل شده و نتیجتا رژیم بهائی در برابرسرکوب و کشتار نمی پردازد.
    تا زمانیکه حتی چپ دم ازدموکراسی!یعنی جنازه گندیده ای میزند که بوی گندش غرب رافرا گرفته است.
    آقای چنگائی.
    جسارتاشمابا روشنگری و…راجع به اسلام به بی راهه می روید.
    این روشنگری در زمانیکه هنوز اسلام حاکم نشده بود شاید مثبت بود اما اکنون این روشنگری رابه چه آدرسی انجام میدهید؟
    اگر به آدرس قطبی میدهید که وجود خود رابعنوان قطبی حال غیر اسلامی ویا ضد اسلامی از سالهاپیش نشان داد و با جنبش زن زندگی آزادی خود را تثبیت کرد که این قطب تره برای اسلام خرد نمیکند.
    اگربه آدرس مردم شناسنامه ای ایران که شامل نماز جمعه ای ها و اربعین رو ها تا عراق و تا سپاه و تا بسیج وتا آخوندها و تا مسلمانان رقیق وغلیظ غیر وابسته به رژیم و تا هر آنکه بهر دلیل با نپیوستن به جنبش درصف رژیم قرار گرفت وقطب دیگر جامعه را شکل داد که قربان آب در هاون می کوبید.
    این قطب وسیع بهتر از من وشماکثافتی بنام جمهوری اسلامی واسلام ناب محمدی را از نزدیک میبیند امایا منافع اقتصادیش با این کثافت گره خورده ویا هویتش از همین اسلام شکل گرفته است.
    بنابراین زمانیکه اسلام ناب محمدی خودش ماهیت ضد بشری خودش را در ایران وعراق ولبنان وافغانستان ونیجریه و…به نمایش گذاشته است جنابعالی با روشنگری راجع به اسلام در معنی یک فازعقب تراز روز حرکت مینمائید.
    پیشنهاد من این است که در گام یکم ببینید به کدام قطب از دو قطب موجود کشش دارید.
    با این وصف که قطب ایرانی میهن اشغال شده در این سالهای سال بر خلاف اپوزیسیون دموکراسی گزیده حتی یک شعاردموکراسی خواهانه نداد وشما هم از من ناچیز بشنوید ودر صدد تبلیغ دموکراسی که فقط برای کلان سرمایه داران نان دارد وبس بر نیائید.

  7. پاسخ به این سئوال در مقاله:
    “پرسش! تاکی رژیم می تواند پیوندی ریاکارانه و دینی در برابر خواسته های طبیعی و ساده مردمی بیابد، و در برابر آنها با قهر و ستم بایستد و حق زندگی با نشاط را از آنها چنین که درین 45 سال بوده بگیرد و ترفندهای ایديولوژیک خویش که تنها بر پایه رسیدن به زر، زور و اشرافیت آخوندی ست بر جان و مال و آینده ی آنها تحمیل کند؟ این سیاست خطرناک و نابخردانه زاییده اسلام و واماندگی اوست. باید دین دولتی و ساختار بهره کشی و نادان پروری او را سرنگون کرد.”
    تا وقتیکه:
    1 – مخالفان جمهوری اسلامی از مدل دولتهای سکولار غربی دفاع میکنند که همه میدانند این مدل (پارادایم آقای روزبه) از رژیم هم بیشتر به جنایتکاری منجر شده و نقش اول در استثمارگری و استعمارگری داشته است.
    2 – تا وقتی که بورژواهای سکولار شما آنقدر قدرت ندارند که رژیم را سرنگون کنند، یعنی زنان و کارگران را به اندازه کافی گول نزده اند که نیروهای نظامی رژیم را خنثی کنند یا سرکوب کنند. مثلا در بلوک شرق و اوکراین توانستند نیروهای نظامی را خنثی کنند.
    3 – تا وقتی که اربابان سکورلا بورژواهای ایران به ایران حمله نکرده اند و اگر کرده اند پیروز نشده اند.
    آنارشیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>