Comments

جهان پسا دمکراسی <br> منوچهر صالحی لاهیجی — 5 دیدگاه

  1. پاسخی به نقد «ناشناس آنارشیست»
    ۱ـ کسی که مجبور است خود را با شرایط دگرگون شده تطبیق دهد، باید نخست به وضعیتی که دگرگون شده است پی برد، یعنی به آگاهی خود بی‌افزاید و سپس برای تطبیق خود با شرایط دگرگون شده باید ابزار تطبیق را بیابد، یعنی باز باید خرد خود را به‌کار گیرد.
    ۲ـ حیوانات یا با مهاجرت از مکانی که دگرگون شده است، به مکان دیگری که میتوانند در آن بزیند، کوچ میکنند و یا از بین میروند. البته در مواردی نیز میتوانند خود را با شرایط دگرگون شده تطبیق دهند اگر این روند طولانی باشد.داروین همین روند تطبیقی را کشف کرده است. گاهی نیز این دگرگونی سبب نابودی آن‌چه بود و پیدایش نژاد تازه‌ای که فرآورده وضعیت دگرگون شده است، می‌شود. بنا بر همین مکانیسم برخی از میمون‌ها به تدریج تبدیل به انسان شدند.
    ۳ـ شما موضوع بحث را درنیافته‌اید و به‌همین دلیل به مسایلی میپردازید که با موضوع هیچ ارتباطی ندارند. موضوع پسادمکراسی آن است که دمکراسی موجود بع پدیده‌ای نمایشی بدل شده است و در پس این پرده کلان الیگارش‌ها که نمایندگان مجلس و وزیران را خریده‌اند، در پی تآمین منافع خود به زیان اکثریت مردمی هستند که باید نیروی کار خود را بفروشند. سخن بر سر این است که ساختار دولت لیبرال دمکراسی دارد تبدیل به دولت اقتدارگرای الیگارشی میگردد که خود را در پس شبه دمکراسی پنهان ساخته است.

  2. ایرانگرایی همان ناسیونالیسم است و ناسیونالیسم یعنی دعوت از زنان و کارگران برای دوستی با ارباب سرمایه دار.
    آنارشیست

  3. قربان شکلت بگذار اقلا دویست سیصد سال ازظهور وافول شوروی و اقمارش بگذرد است وهرچه نوشتار ازپایه های اقتصادی سوسیالیزم است بنفع کارخانه دروغ پردازی گوگل از میان برود بعد ازاین دروغ های شاخدار بگو که بله امپریالیستهانگذاشته بودند اردوگاه سوسیالیزم ازبازار جهانی دور بماند وبه تکنولژی غربی…
    روز روشن واینهمه دروغ شاخدار ودر معنی توهین به فلسفه یا فرضیه ویا…که سوسیالیزم خوانده میشود ودر آن هرآنچه که خارج از نیاز های اساسی انسان است بدرستی وبدرستی تقبیح میشود ولنین و…نیز در تبعیت از این اصل هرگونه تولید زائدات را باز هم بدرستی ممنوع اعلام کردند.
    موضع ضد امپریالیستی اززاویه ضد استکباری بهتر از این نمیشود.

  4. این مقاله را حتما بخوانید:
    پدرخوانده‌ها ترکیه را به گروگان گرفته‌اند؛ نگاهی به مافیا و چهره‌های کلیدی آن در ترکیه – نوژن اعتضادالسلطنه
    https://akhbar-rooz.com/1403/10/29/6411/
    سرمایه داری کتابی نیست، فلسفه بافی فلان و بهمان فیلسوف روشنگری نیست، سرمایه داری جنایتکاری است. این مقاله در مورد ترکیه است اما در مورد همه کشورهای سرمایه داری جهان صادق است.
    قرنهاست که تشکلات آنارشیستی و مارکسیستی زیر ضرب ارتجاع قرار میگیرند و بسیاری از آنها نابود شده اند، اما گانگسترها نسل بعد از نسل وجود دارند و تقویت شده اند، سرمایه دارند، سهام دارند و بخشی از نیروهای سیاسی و اقتصادی و حتی نظامی دولتهای سرمایه داری اند. تمام این تشکلاتی که جهادی هستند، در واقع مافیائی هستند. اسلام این تشکلات جهادی همه الکی است.
    آنارشیست

  5. میخوانیم:
    “انسان‌ها مجبورند ساختارهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و حتی دینی خود را با وضعیت‌های دگرگون ‌شده تطبیق دهند، یعنی دگرگونی‌های مادی سبب دگرگونی ساختارهای انسانی می‌گردند.”
    اما،
    انسان‌ها از طریق فکر کردن و نقشه کشیدن خود را تطبیق می‌دهند و مثل حیوانات تابع قوانین کور مادی (در ترمینولوژی مارکسیستی ماده در مقابل روح و ذهن) نیستند. به عبارت دیگر، جمله اول نفی جمله دوم است و جمله دوم نفی جمله اول.بعلاوه، ساختار “مادی” جدید نیز خود از طریق عملکرد انسان‌ها پیدایش می یابد که اینهم محصول تحقق عینی افکار انسانهاست. کلا، تفسیر نویسنده از و یا خود ماتریالیسم تاریخی، با واقعیت جور در نمی آید و علمی نیست.
    در ارتباط با پسا دموکراسی، منظور مقاله پسا دموکراسی اروپائی هاست. معلوم نیست که چرا ما زنان و کارگران جامعه بشر باید نگران تغییر دموکراسی به پسا دموکراسی باشیم در حالیکه آن دموکراسی هرگز در خدمت زنان و کارگران غیر غربی نبود و برای زنان و کارگران غیر غربی همیشه استثمار و استعمار و جنگ و فقر بوده است!
    توجیه پیدایش قدرت سیاسی یافتن دست راستی ها از طریق تکنولوژی درست از آب در نمی آید، نویسنده پیدایش هیتلر و موسیلینی را میخواهند چگونه توضیح بدهد؟ آن موقع که چین و دیجیتال و این چیزها نبود. دموکراسی آلمان هیتلر از خود ساخت!
    واقعیت این است که پیدایش دست راستی ها در غرب از تضعیف اقتدار آنها در جهان از طریق به چالش گرفته شدن توسط سرمایه داری شرق بوجود آمده. دموکراسی بعد از جنگ دوم آنها پر خرج شده و دیگر نمیتوان با از دست دادن قلمروی سیاسی و اقتصادی، زنان و کارگران خودی را راضی نگه داشت. برای همین حاکمین غربی دارند خود را با وضعیت کل جهان تطبیق میدهند.
    حال، دلیل اینکه سرمایه داران غرب و شرق می‌توانند خود سازمان دهند و یا تطبیق دهند این است که جنبش مارکسیستی بکل در ایجاد وحدت قربانیان اقتدار علیه ارتجاع شکست خورده است. اقتدارگرایان راه تکاملی خود را طی می‌کنند، اقتدارستیزان دچار رکود شده اند.
    راه چاره برای قربانیان اقتدار نقد و نفی ارتجاع است. ارتجاع هست مردسالاری، بردگی مزدی، امپریالیسم، هیراشی، انواع تعصب و تبهکاری. تا وقتیکه مارکسیسم وجود دارد، نقد ارتجاع کامل نیست و ارتجاع روند تکاملی خود را طی خواهد کرد.
    آنارشیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>