موناليزای شرق لبخند بر لب ندارد

روشنگری:مطلب زير گزارش فرناندو بائز نويسنده ,تاريخ جهان سوزی کتاب, و پژوهشگر تاريخ ونزوئلايی است. اومبرتو مارکز از شبکه مستقل خبری اينتر پرس مصاحبه ای با او ترتيب داده است. گزارش و مصاحبه از اينتر پرس سرويس توسط آقای لقمان تدين نژاد به فارسی برگردانده شده که در اين جا ملاحظه می کنيد.عکس این صفحه بانوی ورقاست که در متن در باره ی آن توضيح داده شده.
* اولين نسخه های دست نويس ,هزار و يکشب, و رساله های رياضی عمر خيام و مقالاتی از ابن سينا و ابن رشد از بين رفته است.
* يک ميليون جلد کتاب ، 10 ميليون سند و 14000 قطعه باستانی از بين رفته است. اين عظيم ترين فاجعه بعد از هجوم هلاکو نواده چنگيز و به خاک و خون کشيدن کشور در 1285 است.
* سربازان آمريکايی و لهستانی هنوز که هنوز است آثار باستانی را سرقت کرده و در بازارهای کويت و اردن، جايی که برای يک لوحه متعلق به دوره سومر تا 57000 دلار پرداخت می شود، به فروش می رسانند.
* سربازان آمريکايی آجرهای اور- منتسب به زادگاه ابراهيم-را می کنند و سوغات می برند.
***************************
غارت گنجينه های باستانی عراق
گزارش فرناندو بائز
نويسنده: اومبرتو مارکز
برگردان: لقمان تدين نژاد
فرناندو بائز که در خصوص انهدام های تاريخی کتابخانه های جهان در طول اعصار پژوهش می کند و متخصص اين رشته بشمار می آيد از افراد کليدی پروژه ی ثبت جزئيات نابودی اخير گنجينه های فرهنگی و مذهبی عراق يعنی سرزمين خاستگاه تمدن های سومر و اکد و بابل و بعبارتی مهد تمدن جهان بوده است.
صورت برداری اين نويسنده از نابودی اخير مظاهر و گنجينه های فرهنگی عراق و نکوهش عملکرد آمريکا و متحدين آن در اين رابطه و متهم ساختن آنان به عدول از مواد کنوانسيون 1954 لاهه ، که مسئوليت حراست ميراث فرهنگی کشور شکست خورده را بر شانه ی کشور پيروز می گذارد- خشم واشنگتن را نسبت به اين نويسنده برانگيخته است تا جايی که حتی از دادن ويزا به او-بمنظور شرکت در کنفرانسی در اطراف همين موضوع- خودداری می کند.
اين نويسنده علاوه بر اين حق بازگشت به عراق ، بمنظور ادامهی تحقيق مفصل تر، را از سوی آمريکا از دست داده است. هرچند که بگفته ی او، « اين ديگر خيلی بيجا است برای اينکه ما همه چيز را بقدر کافی ثبت کرده و فيلمبرداری ها و عکس برداری های لازمه يی را که بعدها بعنوان سند غارتها و انهدام ها ارائه خواهد شد انجام دادهايم». فرناندو بائز مؤلف کتابهای ,تخريب آثار فرهنگی عراق, و ,تاريخ جهانی کتابسوزی, (به زبان اسپانيولی) می باشد.
اومبرتو مارکز
اينتر پرس سرويس: اتهاماتی که شما به ايالات متحده وارد می کنيد کدام ها هستند؟
فرناندو بائز: من قبل از هرچيز عدول آن کشور از مواد کنوانسيون لاهه را -که صراحتاً بر حفاظت اموال فرهنگی کشورها در زمان جنگ تاکيد دارد- عنوان می کنم. اين جرمی است که قانوناً جنايی محسوب شده و درست به همين دليل هم هست که واشنگتن از امضای اين عهدنامه و سند الحاقی سال 1999 به آن خودداری می ورزد. ممکن است که همين خود يکی ديگر از دلايلی باشد که آمریکا چنين مصرانه خواستار مصونيت حقوقی سربازان آمريکايی باقی مانده است. در اين جريان البته نه تنها آمريکا بلکه متحدين او در اين جنگ نيز مقصر محسوب می شوند.
ا. پ.س: ولی بر اساس گزارشاتی که داريم اين خود مردم عراق بودند که به غارت موزه ها و کتابخانه ها دست می زدند نه سربازان آمريکايی.
ف.ب: درست است، اما جرم ارتش آمريکا مسامحه کاری و سر باز زدن از وظيفه ی قانونی خود يعنی حفاظت کتابخانه ها و موزه ها و اماکن تاريخی می باشد. آمريکا عليرغم هشدار های قبلی سازمان يونسکو، سازمان ملل، انستيتوی مطالعات شرقی دانشگاه شيکاگو و شخص مارتين سوليوان -سرپرست سابق کميته ی مشاوراتی رئيس جمهور در امر ميراث های فرهنگی- در اين زمينه کوتاهی کرده است. عراقی هايی که به اين غارت ها دست زده بوده اند اهمال کاری آمريکايی ها را چراغ سبز آنها در اين غارت بی حساب تعبير می کرده اند.
ا. پ.س: منظورتان اينست که جرم آمريکا اهمال کاری او است؟
ف.ب: نه فقط اهمال کاری بلکه تخريب آشکار. در ماه مه سال 2004 يعنی يک سال پس از خاتمه ی جنگ و در جريان رويارويی با جنگندگان طرفدار مقتدی صدر، در اثر آتش سربازان آمريکايی و متحدان آنها 40000 اثر خطی مذهبی سوخته است. سربازان آمريکايی بمحض اينکه دريافته بوده اند که شهر ,اور, در جنوب عراق محل تولد ابراهيم نبی بوده است شروع کرده بوده اند به کندن آجر های قديمی آن و بعنوان سوغات با خود می برده اند.
ا. پ.س: شما علاوه بر سربازان آمريکايی نيروهای کشور های هميار او را هم متهم می کنيد.
ف.ب: دقيقاً. اواخر ماه مه سال 2004 عده ای از کارابينياری های ايتاليايی که قصد داشتند آثار تاريخی دزدی را از مرز کويت خارج کنند دستگير شدند. بنا به گزارش بريتيش ميوزيوم سربازان لهستانی بخشی از خرابه های بابل در جنوب بغداد را منهدم کرده اند.
ا. پ.س: درست است اگر فرض کنيم که اين اتفاقات جزو فاز قبلی اين کشمکش بوده و در حال حاضر امری است که بيشتر به گذشته ها تعلق دارد نه امروز؟
ف.ب: خير. همين تازگی ها معلوم شده که سربازان لهستانی وسايل نظامی سنگين خود را تا نزديکی های کاخ بخت النصر -که قدمت آن به قرن ششم پيش از ميلاد می رسد- برده و قسمتی از آنرا اسفالت کرده و به آن خسارت های جبران ناپذير وارد آورده اند. برخی ها نيز سعی کرده اند آجر های ,دروازه ی اشتر, را کنده و با خود ببرند. به همه اينها فرو ريختن قسمتی از ديوار های باستانی را -بدليل تردد مداوم نفربر های آمريکايی و هليکوپتر های آنها- بايد اضافه کرد. سربازان آمريکايی روی ديوارهای تاريخی يادگار هايی نوشته اند نظير، «من اينجا بودم.» و يا، «من عاشق مری هستم».
ا. پ.س: بنظر شما به مرور زمان اميدی به بهبود اوضاع می رود؟
ف.ب: اتهام ديگری که به ايالات متحده وارد می شود اين است که اينان کشور را رويهم رفته ناامن تر ساخته و شرايطی که نابودی فرهنگی کشور را آسانتر می سازد فراهم آوردهاند. اين وضع در آينده به وخامت بيشتری خواهد گراييد چرا که ناامنی قضايی بر کشور حاکم است. دونالد رامسفلد در بحبوحه ی غارت ميراث فرهنگی عراق تا آنجا پيش رفته بود که در يک جا گفته بود، ,غارت و تاراج چيزی نيست که کسی اجازه ی آن را صادر بکند يا نکند. اين يک چيزی است که خودش خود بخود پيش می آيد., امروزه عراق در حکم ميدان عمل تروريست هاست و گنجينه های فرهنگی آن در آينده نيز از مصونيت برخوردار نخواهد بود.
ا. پ.س:اين چيزها تاثير متقابلی بر خود ايالات متحده هم داشته است؟
ف.ب: بله، يکی از اثرات آن پيوستن مجدد آمريکا به سازمان يونسکو بوده است. آمريکا در دوره ی ريگان (1989-1981) به بهانه ی اينکه اين سازمان در باطن يک سازمان کمونيستی است از عضويت آن خارج شده بود. مقامات پنتاگون و وزارت خارجه تلاش می کنند آثار منفی عمل خود را بگونه يی لاپوشانی کنند. پليس نظامی آمريکا وسيله ساز بازيابی مجسمه ی «بانوی ورقا» که به ,موناليزای بين النهرين, شهرت دارد بوده است. اين مجسمه ی مرمرين 5200 سال قدمت دارد و از اولين آثار هنری تاريخ بشر که در آن چهرهی انسان تصوير می شود بشمار می آيد.
ا. پ.س:اين خسارت ها تا چه اندازه عميق هستند؟
ف.ب: ارزش مالی «بانوی ورقا» به حدود 100 تا 150 ميليون دلار می رسد. يک لوحه ی خط ميخی سومری يا يک لوح آشوری ميتواند خارج از مرز حتی تا 57000 دلار نصيب دارنده ی آن بکند. برخی از عراقی ها شروع کرده اند به خريداری کتابهای قديمی و آنها را به کتابخانه ها باز ميگردانند. ابعاد خسارت ها با اينهمه از اندازه خارج است. حدود يک ميليون جلد از کتابهای کتابخانه ی ملی بغداد سوخته است که از آن ميان می توان به اولين نسخه های دست نويس «هزار و يکشب» و رساله های رياضی عمر خيام و مقالاتی از ابن سينا و ابن رشد اشاره کرد.
ا. پ.س: هزاران قطعه اثر تاريخی از موزه ی ملی آثار باستانی هم مفقود شده است.
ف.ب: گزارشات اوليه از رقمی حدود 170000 صحبت می کرد. بعداً ولی مشخص شد که 25 اثر معروف و حدود 14000 اثر کمتر شناخته شده ناپديد شده است. بنا به گفته ی سرهنگ ماتيو بوگدانوس، سرپرست پروژه ی بازيابی آثار بسرقت رفته، اعلام بخشودگی عمومی باعث بازگرداندن 3500 اثر شده است. با اينهمه علاوه بر کتابخانه و موزه ی ملي، کتابخانه ی «لاوقاف» که 5000 اثر دستنويس اسلامی را در خود جا می داد و نيز کتابخانه های دانشگاهی و کتابخانه ی «بيت الحکمه» دچار خسارت گشته اند. در اين گير و دار رويهم رفته حدود 10 ميليون سند از ميان رفته است.
ا. پ.س: بنظر شما اين نيروهای نظامی هستند که بدترين دشمنان کتاب محسوب می شوند؟
ف.ب: خير، من اينطور فکر نمی کنم. بنظر من روشنفکران از همه بدتر هستند. اين روشنفکران هستند که بنام انجيل و قرآن دست به کتابسوزی می زنند. ولاديمير نابوکوف (1977-1899) در حضور دانشجويان خود کتاب «دن کيشوت» را آتش می زد. تباهکارانی نظير آدولف هيتلر و اسلوبودان ميلوسوويچ خودشان عاشق کتاب بودند. صدام حسين خودش زبان شناس است و سه رمان نوشته است. ژوزف گوبلز نابغه ی معروف نازی لغت شناس و زبان شناس بود. بسياری از کسانی که آمريکا را در حمله به عراق تشويق می کردند به قشر آکادميک تعلق دارند. اينهم يکی ديگر از پارادوکس های جهان ما است که مخترعين «کتاب های الکترونيکی» به بين النهرين يعنی مهد تمدن بشر و محل تولد کتاب و تاريخ باز می گردند و همان ها را نابود می کنند.
بائز می گويد انگيزه ی پژوهش های تاريخی او در خصوص نابودی کتابخانه ها به خاطرات دردناک کودکی خود او و مشاهده ی از ميان رفتن کتابخانه ی شهر او در اثر سيل در شهر ,سان فليکس, در جنوب شرقی ونزوئلا، بر می گردد. او از همان اوان کودکی کتابخانه ها را گرامی می داشته است چرا که در ساعاتی که پدر و مادر او به کار روزانه مشغول بوده اند او به حال خود نزد اقوامی که در کتابخانه ی شهرداری شاغل بوده اند رها می شده و تمام روز را به مطالعه می گذرانده است.
حاصل نهايی تحقيقات او در اين زمينه در کتاب «تاريخ جهانی کتابسوزی» منعکس است. او در اين کتاب نابودی فاجعه آميز کتاب و کتابخانه هايی نظير کتابخانه ی اسکندريه -که در سال 48 قبل از ميلاد تماماً سوخته و از ميان رفته است- و يا کتابسوزی های ميليونی نازی ها را به ثبت رسانده و مورد تحليل قرار داده است.
Comments
موناليزای شرق لبخند بر لب ندارد — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>