Comments

سیامک کیانی: جاه‌خواهی ژئوپولتیکی ترکیه: شکست  دادن جمهوری اسلامی در خاورمیانه، برای بازسازی امپراتوری عثمانی — 5 دیدگاه

  1. ادامه نقد نظر سیاوش دانشور

    آلترناتیو آنارشیستی کمونیستی طرح پیچیده ای ندارد که حاکمیت سران حزبی مارکسیستها را تضمین کند، چون حزب هم ندارند. انقلاب آنارشیستی فرهنگی است. در این انقلاب بتدریج شیوه نگرش و عمل زندگی از طریق نقد و نفی اقتدارگرایی موجود تغییر پیدا میکند، به این صورت که انواع استثمار و اقتدار بتدریج نقد و نفی میشوند و محلهای کار و زندگی از طریق تشکلات مبارزاتی از دست اقتدارگرایان در می آید. این روند، روند نفی اقتدار انسان بر انسان است. در این روند، هیراشی و سیاست بازی اش نفی می شود. انقلاب آنارشیستی کمونیستی سیاست زدایی است نه تقویت حاکمیت سیاست بر روابط اقتصادی انسانها. قشر سیاسی جامعه نقد و نفی میشود. لحظه سرنگونی دولت ارتجاع، لحظه ای است که نقش دولت (تجمع سیاسیون) در فرهنگ دیگر از پائین برسمیت شناخته نمی شود و در عمل ضرورتش را از دست میدهد.
    بهترین کار برای احزاب مارکسیستی این است که حزب خود را منحل کنند و بصورت کارگر کار کنند و در محل کار و زندگی تشکل بوجود بیاورند. البته مارکسیستها معمولا تحصیل کرده هستند و درآمد و محیط شغلی بهتری دارند. آنها میتوانند باشگاههای تحقیقات اجتماعی بوجود آورند تا کارگران فعال از کارهای آنها در جنگ روزمره با ذهنیت ارتجاع در محل کار و زندکی استفاده کنند.

    آنارشیست

  2. درباره این مقاله از سیاوش دانشور:
    در باره “دولت آلترناتیو” ماهیت دولت در دوره گذار انقلابی

    مقاله تکرار همان ایده فاز اول و دوم کمونیسم است فقط به فاز اول سیستم شورایی اضافه شده تا تفاوت آنرا با سیستم شکست خورده حاکمیت حزب کمونیست چین و روسیه بیان کند.

    در این دیدگاه، مثل همان دیدگاه مارکس، درک درستی از تکامل و فرهنگ وجود ندارد. فرهنگ بصورت عامی نه علمی درک شده، بصورت عامی مثل هنر و ادبیات و غیره. نکته کلیدی بحث مقاله این است که بعد از سرنگونی سیاسی دولت بورژوازی، قرار است شوراها حکومت کنند نه احزاب، البته احزاب هستند و همه آزادند و فقط ایده هایشان را از طریق شوراها عینیت می بخشند.

    ایرادات زیادی در این نظر وجود دارد اما برای کوتاهی بحث، به اصل آن می پردازیم. ایراد این ایده این است که سیاست از اقتصاد جداست و مناسبات اقتصادی زنان و کارگران از طریق دغدغه های سیاسیون احزاب گوناگون بورژوایی و مارکسیستی تعیین خواهد شد، که متناقض خواهد بود. البته، این در عمل ممکن نیست، اما حتی در همین شکل فرضی اش هم دیکتاتوری بر طبقه کارگر است قبل از اینکه شوراها خودشان بعنوان مثلا طبقه کارگر دیکتاتوری کنند. بعبارت دیگر، این ایده ادامه همین دیکتاتوری فعلی احزاب بر کارگران است. این یکجور ولایت فقیه است که در عمل در سیاست دخالت میکند ولی دولتداری نمیکند!! البته، با این فرق که ما با این ایده دهها ولایت فقیه (احزاب) خواهیم داشت و کارگران بعد از کار، به دهها “نماز جمعه” احزاب میروند.

    ادامه در کامنت بعدی

  3. اوضاع جوامع فعلا در حال تغییر بنیادی نیست و مرتجعین دارند خود را برای جنگ آماده میکنند. گروههای سیاسی و احزاب و دولتها همگی از لحاظ نظری بی آبرو هستند. اینکه این بی آبروئی کی به ورشکستگی عملی منجر شود بستگی به رشد و گسترش دیدگاه آنارشیستی-کمونیستی زنان و کارگران به زندگی دارد. کامنتهای آنارشیستی قطع نخواهد شد، اما فقط اگر واقعه مهمی پیش آید خواهد آمد.
    آنارشیست

  4. به جناب کیانی، خدا مراد فولادی، روشنگری، راه کارگر و بقیه چپ های ملیگرا،
    ایده های شما همه بورژوا امپریالیست و یا بورژوا ملیگراست. بجای اینکه بخودتان بگوئید کمونیست، یعنی هم خودتان را فریب دهید و هم زنان و کارگران ایران را، نظرتان را بصورت یک بورژوا بیان کنید. آن وقت، بحث این نیست که شیاد هستید، بحث این خواهد بود که نظراتتان ضد طبقه زنان و طبقه کارگر است. حالا هم حالت شیادی دارید و هم بورژوا هستید.
    آنارشیست

  5. می بینیم که نوینسده معتقد است که بهتر است اصلا حرفی از آزادی طبقه کارگر در ایران و در منطقه نزد و “چپ” را ملیگرائی تعریف کرد. او اصلا نگران وضع ذهنی و منافع طبقاتی زنان و کارگران ایران نیست. نگرانی او امپریالیستهای غربی و امپریالیسم بازی دولت ترکیه است. این دیدگاه اصلا کمونیستی نیست، بورژوا ضد امپریالیستی است.
    .
    مشکل مارکسیستهای ایران این است که برای آنها بورژوازی ملی سکولار واقعا ملی گرا وجود ندارد، برای همین واقعیتی برایشان موجود نیست که ماتریالیسم تاریخی غلطشان را با آن بفهمند و بر طبق آن انقلاب کنند. برای همین آخر کار همه مارکسیستها این است که بنوعی، چپ و راست، یک حاکمیت بورژوائی سکولار بوجود بیاورند. آنها نمی فهمند که ماتریالیسم تاریخی شان چطور آنها را در حقیقت بورژوا کرده است.
    .
    بیخود دنبال بورژوازی موعود نگردید، همین بورژوازی موجود است که باید با انقلاب کمونیستی از شرش خلاص شد.
    .
    زنان و طبقه کارگر ایران و جهان نباید ذهن خود را مشغول ملیگرائی کنند و باید در محل کار و زندگی علیه اربابان متشکل شده تا بتوانند از شر مردسالاری، بردگی مزدی، امپریالیسم، هیراشی، انواع تعصب و تبهکاری خلاص شوند.

    آنارشیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>