Comments

سربرآوردن “رستاخیز” اسلامی  از دل «جمهوری اسلامی» / ارژنگ بامشاد — 2 دیدگاه

  1. در کامنت قبل، آقای بامداد باید باشد آقای بامشاد، ببخشید. آنارشیست-کمونیست.

  2. آقای بامداد نیروهای سیاسی جامعه را به سه گروه تقسیم کرده:
    1 – خامنه ای و حاکمیتش
    2 – امپریالیستها و نوکرانشان
    3 – توده های خواهان حکومت بورژوا سکولار و سیاسیون هوادارشان – تمام طیف سرنگونی طلبان سکولار هستند (دولتگرای غیر دینی) یا سکولار شدهاند.
    #
    بنظر من:
    جامعه فعلا به دو قسمت تقسیم می شود:
    1 – مرتجعین خواهان حفظ سلطه طلبی بصورت ترکیبی از مردسالاری، بردگی مزدی، امپریالیسم و استبداد سلسله مراتبی. اینها شامل تقریبا تمام طیف های سیاسی اپوزیسیون هستند، از مارکسیستهای بلشویک گرفته تا انواع دموکراسی خواهان مارکسیست و غیر مارکسیست تا ایرانیگراها. طیف مارکسیست ضعیف است. این طیف قبلا عمدتا لنینیست بود و بعلت ورشکستگی تاریخی بلشویسم ضعیف است و سعی کرده سوسیال دموکرات و دموکراسی خواه شود.
    2 – توده هائی که قربانیان مرتجعین هستند و افکارشان توسط طیف های گوناگون ارتجاع مهندسی می شود. وضعیت اینطور شده که عده ای (بفرض اقلیت) کماکان به رژیم توهم دارند و عده ای (بفرض اکثریت) مخالفان رژیم هستند و به امپریالیستهای غربی و هوادارن مستقیم و غیر مستقیم شان توهم دارند. فعلا آگاهی انقلابی وجود ندارد، لااقل شعارها اینطور بیان میکند.
    #
    پس،
    گروه 1 تمام سیاسیون دولت ساز و دولت گرا و گروه 2 انسانهای زن و مرد ناراضی و ابزار شده توسط سیاسیون گروه 1 هستند.
    #
    در ارتباط با ذهنیت فعلی توده ها،
    ذهنیت فعلی شورشها در شعار “زن، زندگی، آزادی” خلاصه شده که سرنگونی طلبانه است اما انقلابی نیست. برای اینکه این شورش ها انقلابی باشند درست است که علیه چهار جنبه ذکر شده ارتجاع در ایران باشند.
    #
    تنها امکان رهائی:
    توده های جامعه که در گروه 2 هستند میتوانند از بندگی ذهنی سیاسیون دولت گرا (ُسلطه طلب = ارتجاعی) رها شوند و سرنگونی را انقلابی کنند. متاسفانه قعلا سرنگونی به انقلاب در جامعه منجر نمی شود و آلترناتیو آقای بامداد، یعنی دولت دموکراتیک بورژوائی سکولار، بالفعل در اروپا ضد انقلابی و استثمارگر و استعمارگر است. اگر سرنگونی تحقق یابد، امپریالیستهای غربی حاکم خواهند شد و ایران بخشی از قلمروهای آنها خواهد بود، البته به شرطی که یک جنگ داخلی طولانی پیش نیاید.
    #
    ضدیت امپریالیستهای غربی با دموکراسی خواهان توهم است:
    بحث ضدیت امپریالیستهای غربی با طیف دموکراسی خواه جامعه در مقاله تصنعی است و واقعیت ندارد. امپریالیستهای غربی از کوشش برای درست کردن جمهوری دموکراتیک سکولار در ایران هم دفاع میکنند. برای آنها نوع جایگزین مهم نیست، برای آنها نوکر بودن جایگزین مهم است و یک دولت جمهوری دموکراتیک بورژوائی براحتی میتواند نوکر آنها شود. شورش زن زندگی آزادی دارای گرایش به غرب است و کار آنها را ساده میکند. اصولا سیاسیون طیف سوم آقای بامداد (تفسیر من از مقاله) گرایش به غرب دارند. جمهوری دموکراتیک نمیتواند بدون اتکا به اقتصاد سرمایه داری غرب بقا پیدا کند.
    #
    رژیم و غرب،
    چون رژیم جمهوری اسلامی جلوی امپریالیستهای غربی ایستاد، تحریم ش کردند و جامعه هم بعلت ارتجاع رژیم و هم بعلت تحریمها در وضعیت فعلی قرار گرفته است. برنامه پس گرفتن ایران توسط امپریالیستهای غربی همیشه وجود داشته است. رژیم هم از ضعفهای غرب استفاده میکند و سعی میکند در چهارچوب تضاد بین امپریالیستهای غربی و شرقی برای خودش قدرتی بپا کند که تاکنون موفقیت محدودی داشته است. امپریالیستهای غربی خود را برای تهاجم سراسری به امپریالیستهای شرقی آماده میکنند ولی معلوم نیست که بتوانند آنرا به توده های خود تحمیل کنند.
    #
    کلا،
    الان در ایران، هیچ وضعیت انقلابی حاکم نیست، توده ها مهره شده اند و دو قطب ارتجاع جهانی بصورت دو قطب رژیم و اپوزیسیون درامده. اپوزیسیون اگر آشکارا دموکراسی خواه و سکولار شود، یعنی همه توده ها شعار سرنگونی و برقراری جمهوری دموکراتیک بدهند، توازن سیاسی داخل ایران بصورت دو قطب امپریالیستهای شرقی در اتحاد با رژیم در تضاد با توده های متوهم در اتحاد با امپریالیستهای غربی در می آید. با اینکار توده ها کاملا رفته اند طرف ارتجاعی دیگر. برای انقلابی بودن توده ها باید مردسالاری، بردگی مزدی، امپریالیسم و استبداد سلسله مراتبی را بفهمند و نفی کنند. الان کسی مثل آقای موسوی هم در طیف انقلابی آقای نویسنده قرار دارد. نویسنده فرق بین انقلاب و سرنگونی را نمیداند و میخواهد این عدم شناخت را به توده ها منتقل کند.
    شعار سرنگونی فعلا ارتجاعی است چون نظم اجتماعی ی که میخواهد بیاورد فعلا خصوصیت های انقلابی ندارد.
    #
    اگر رژیم سرنگون شود چطور؟
    گردانندگان رژیم ارتجاعی هستند، تقصیر خودش است، چشمشان کور. یک ارتجاع می رود و یکی دیگر می آید، چیز جدیدی نیست. مشکل نیست که بتوان گفت که اقلا زنها از دست سادیسم ضد زن اسلامی ولایت فقیه خلاص می شوند. اما ارتجاع اپوزیسیون از آین آزادی زن برای سلطه بر زن و کارگر برده مزدی و سپردن اختیار به امپریالیستها و آقا کردن خود استفاده خواهد کرد. این بهای آزادی نسبی زن خواهد بود.
    #
    آنارشیست-کمونیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>