تحريم: سلاحی عليه ديکتاتورها؟

آيا تحريم اقتصادی يک کشور عليه ديکتاتوری است يا عليه مردمی که اسير يک ديکتاتوری اند؟
ايران اکنون 45 سال تحت تحريم آمريکا و متعاقب آن اروپاست، و مردم ايران بهای آن را می پردازند، آمار و ارقام خسارت ناشی از اين تحريم هر گز به دست داده نشده است، اما رژيم از پای در نيامد و چه بسيار دولتمردان رژيم اسلامی از اين تحريم اندوختند. خرید هتل سه ستاره در مجارستان توسط میثم خامنهای، ماجرای کاظم صدیقی و باغ 1000 میلیاردی ازگل، راهزنی چنذین میلیارد دلاری بابک زنجانی…فقط نمونه های اندک لو رفته میباشند
تجربه از نوع تحريم تاکنونی ايران در اشکال متفاوت در تاريخ دوره اخير زياد است. اما يک تجربه از تحريم کامل اقتصادی هست که تاريخ آن را از ياد نخواهد برد.
در دوم اوت 1990 شورای امنيت سازمان ملل عراق را بعد از حمله صدام حسين به کويت تحت تحريم گسترده و همه جانبه اقتصادی قرار داد، در 1997 تخفيف هايی تحت عنوان غذا در برابر نفت داده شد که در ماجرای اخير پسر کوفی عنان معلوم شد هم صدام و هم شرکت ها و هم مقامات دولتی و کارکنان سازمان ملل از آن سود می بردند، اما مردم عراق هم چنان در محاصره ماندند. تحريم عراق برداشته نشد تا بعد از جنگ تمام منابع نفت عراق از اختيار اين کشوردر آمد و به نوعی تحت مالکيت آمريکا و شرکت های چند مليتی قرار گرفت.
تحريم 12 ساله که بزرگ ترين قصابی تاريخ نام گرفت، قبل از حمله آمريکا به بغداد مردم عراق را از پای در آورده بود اما نه رژيم صدام حسين. اعداد، حتی مرگ 200 کودک در روز، قادر نيست قساوتی را که اين تحريم بر ملتی زير سرکوب صدام وارد آورد به نمايش بگذارد و برای درک واقعيت بايد به يادداشت ها ی خبرنگاران مستقل که وحشت زندگی در آب های آلوده به زباله های اتمی و انبوه کودکان سرطانی را از نزديک مشاهده کرده و برای تاريخ ثبت کرده اند مراجعه کرد.
با وجود اين برای آن ها که با مفهوم عدد و شاخص در انعکاس واقعيت ها آشنايند ارقام زير يکی از تکان دهنده ترين نمونه های قتل عام اقتصادي، اجتماعی و فرهنگی را به نمايش می گذارد.
طول عمر متوسط
قبل:65 سال
بعد: 59 سال
مرگ و مير نوزادان
قبل: 1000/80
بعد1000/104
تخت بيمارستان:
قبل:100/1.9
بعد:100/1.4
آموزش
باسوادی
قبل: 89 درصد
بعد: 58 درصد
تعداد شاگردان
قبل
دبستان:99 درصد
دبيرستان:47 درصد
تعداد مدرسه:9460
بعد
دبستان:80 درصد
دبيرستان:31 درصد
تعداد مدرسه:7572
وضع آموزش
قبل: آموزش در تمام سطوح عمومی و مجانی و اجباری بود
بعد: بنا بر تخمين يونيسف برنامه نفت در برابر غذا می توانست تنها 10 درصد نيازهای آموزشی کشور را تامين کند.
غذا
قبل: 3400 کالری در روز- بالاترين رقم در تمام منطقه . دو سوم غذا وارد ميشد
بعد: 2268 کالری در روز. 6 در صد کمتر از مينيموم تعيين شده توسط فاو
سوء تغذيه:
قبل : 4 در صد
بعد: 27 درصد
آب و سيستم تصفيه
دسترسی به آب سالم
قبل
شهری: 100 درصد
روستايی: 72 درصد
بعد از تحريم
شهری:85 درصد
روستايی: 48 درصد
فاضلاب
قبل
شهری: 96 درصد
روستايی: 18 درصد
بعد از تحريم
شهری:79 درصد
روستايی 31 درصد
تلفن:
قبل:462000
بعد:675000
برگردان زهره سحرخيز
آمارتوسط Sarah al-Ansary از منابع فاو، يونسکو، سازمان بهداشت جهاني، بانک جهانی برای تلويزيون الجزيره تهيه شده و در منبع زير ليست کامل را می توان مطالعه کرد. http://www.uslaboragainstwar.org/article.php?id=3523
تحریم هم علیه زنان و کارگران است و هم علیه ارتجاعیون حاکم بر آنها در یک کشور. این منطق همان امپریالیسم و یا استعمار است. حال که کشورها از زیر بار امپریالیسم قدیم بیرون آمده اند، تحریم یکی از راه حل های مطیع کردن کشور یاغی شده است.
ارتجاعیون تحریم شده باید انتخاب کنند که راه استقلال بروند و یا نوکری و کلفتی.
زنان و کارگران باید تصمیم بگیرند که انقلاب کنند یا نه.
رژیم راه استقلال در پیش گرفت ، اما راهی ارتجاعی، یعنی راهی از طریق سرکوب و استثمار کردن زنان و کارگران ایران. اینکار رژیم را ایزوله کرد و نجاتش نداد تا اینکه حتی بمباران هم شد. دلیل این قضیه این است که دستگاه روحانیت چندان از جامعه مدرن با خبر نبود و فکر میکرد الله ش کمکش میکند.
زنان و کارگران فعال سیاسی، بعلت حاکمیت مارکسیسم ورشکسته بر جنبش ضد ارتجاع، هنوز نتوانسته اند که تصمیم درستی در ارتباط با این تحریمها و سلطه ارتجاع داخلی بگیرند. ابتدا متمایل به احزاب گوناگون ارتجاعی بودند، بعد وارد انتخابات شدند، بعد شورش کردند تا حتی شورش سرنگونی طلبانه. علت اصلی این سرگردانی مارکسیسم است، زیرا مارکسیسم با ادعای کمونیستی بودن ، به تمایل ضد ارتجاع در زنان و کارگران نزدیک میشود ولی اساسا کمونیسم نیست، نوعی از ارباب هستند که مثلا “رفیق” هم هست.
کوشش این است که تصمیم گیری زنان و کارگران درست باشد و دنباله سیاسیون رژیم و اپوزیسیون صرفا سرنگونی طلبش راه نیافتند. اینکار با ترویج اندیشه آنارشیستی کمونیستی ممکن است. این اندیشه تضمین میکند که تمامیت ارتجاع درک شود. در عین حال، تضمین میکند که روابط تشکیلاتی در نفی ارتجاع در محل کار و زندگی ، ساختار جامعه آتی را هم بسازد. این صورت کلی انقلاب واقعی است، صورتهای خاص نیازمند ابتکار و خلاقیت در هر شرایط مشخص است.
آنارشیسم