نادر ثانی: فروش تیشرت ساواک، حرکتی وقیحانه از سوی ضدخلق
نادر ثانی:
فروش تیشرت ساواک،
حرکتی وقیحانه از سوی ضدخلق
سهشنبه ۱۶ اسفندماه ۱۴۰۱، برابر با ۷ مارس ۲۰۲۳
در فضای مجازی با تصویری که میبینید یعنی تبلیغ فروش تیشرت با آرم “ساواک” در “آمازن” و “رِد بابِل” – دو شرکت بزرگ تجاری اینترنتی- مواجه شدم. با وجود آنکه امر عجیبی نبود و به تجربه دیده بودم که از ساواکی جماعت هر کاری ساخته است، اما فکر اینکه چقدر این جماعت، پررو شده اند و تصور تاثیرات ناشی از این اقدام و احتمال نا آگاهی برخی به شکل خاصی “شوکه” ام کرد. نمیدانستم بخندم یا گریه کنم، نمیدانستم با پرچم حماقت چه باید کرد؟ آیا باید در عزای درک نازل تاریخی عدهای زانوی غم به بغل بگیرم؟ نمیدانستم فریاد بزنم یا صدای خود را در گلو خفه کنم. نمیدانستم و نمیدانم.
نمیتوان از شرکتهایی مانند “آمازون” و “رِد بابِل” که این “کالا”ها را عرضه میکنند انتظار بیشتری داشت؛ سرمایه به دنبال سود هر چه بیشتر است وبه فکر حقایق تاریخی و یا اصول انسانیت نمی باشد. اما آیا میتوان از “انسانها” انتظار بیشتری داشت؟ فروش تیشرتهایی با مارک ساواک نخستین گامی نیست که در ماه های اخیر برای منحرف کردن انقلاب تودههای ما برداشته شده است. هدف همانند آن است که در سالهای ١٣۵٦ و ١٣۵٧ بر انقلابی که میرفت تا رهائیبخش باشد رفت. خادمان سرمایه با استفاده از شیوههای گوناگون آنچه را که میرفت تا انقلابی راستین گردد، از مسیر آن منحرف کرده، آنرا به کجراه برده و به جای محمدرضا پهلوی و رژیم شاهنشاهی، مهرههای سوخته سرمایهداری جهانی، روحالله خمینی و حکومت اسلامی را در مسیر حرکت تودههای ستمدیده ما قرار دادند. آنبار آتشسوزی سینما رکس آبادان، کشتار ١٧ شهریور در میدان ژاله تهران، اخراج خمینی از عراق، عدم پذیرش او از جانب سوریه و لبنان، آوردن او به پاریس و او را در کانون تبلیغات رسانهها قرار دادن از جمله گامهای حسابشدهای بود که وزنه حرکت را به سود ضدخلق متمایل کرد. آنبار بسیاری نمیدیدند که چه حادثهای در شرف روی دادن است. اینبار اما همه “میبینند”، اما شاید اهمیت آنرا درک نکنند! آنچه اینبار در مسیر راه “انقلابی رهائیبخش” قرار داده شده بسیار است. اندکی از این گامهای حسابشده را در اینجا میآورم:
- یاسمین پهلوی با حمایت از شعار ضدانقلابی “مرگ بر سه فاسد، ملا، چپی، مجاهد” مسیر حرکت نیروهای خودی را نشان میدهد.
- رضا پهلوی، پس از سالها بیحرکتی سیاسی، در یک سری حرکات گوناگون تلاش به جمعآوری برخی از نیروها به دور خود کرد. این تلاشها سرانجام با حرکت “وکالت” به تماسگیری مستقیم رضا پهلوی با برخی از نیروهای سیاسی اروپایی و آمریکایی منجر شد. بدیهیست که او در این راه از یاریگیری از نیروهای بهغایت دست راستی چون وابستگان به حزب خارجیستیز “دمکراتهای سوئد” ابایی نداشت.
- در این راه او توانست با کمک امکانات مالی و رسانهای بسیاری که در اختیار او و همگامان او قرار گرفته است حرکات برنامهریزیشدهای را در اروپا و آمریکا به وجود آورد. او در این گوشه از حرکات از یاری نه تنها افرادی چون حامد اسماعیلیون و افرادی شناختهشده از میدانهای کاری دیگر، که توانست از یاری برخی از نیروهای سابقاً “چپ” نیز برخوردار شود. چنین نیروهایی دانسته یا نادانسته خود را به چرخ پنجم دشمن مبدل ساخته و در خدمت او درآمدند.
- رسانههای جمعی امپریالیستها و به ویژه رسانههایی مانند “من و تو”، “ایران اینترناشنال” و “بی. بی. سی.” تمامی تلاش خود را در بیشتر جلوه دادن به حرکات نیروهای راست و حذف حرکات نیروهای مبارز و انقلابی به کار گرفتند.
- بسیاری از افرادی که پیمان همکاری با رضا پهلوی بستند افرادی بودند که تا چندی پیش نه تنها از در مخالفت با جمهوری اسلامی در نیامده بودند، که به اشکال گوناگون با آن همکاری میکردند: از حامد اسماعیلیون که تا پیش از کشته شدن همسر و فرزندش در حال رفت و آمد به جمهوری اسلامی و شرکت در “انتخابات”های نمایشی آن بود؛ تا حمید فرخنژاد که در آخرین نقش خود در جمهوری اسلامی در سریال “سقوط” که همین چند روز پیش (!!!!!) آخرین بخش آن در جمهوری اسلامی پخش شد در نقش یک مامور اطلاعاتی جمهوری اسلامی ظاهر شد. حالا اسماعیلیون، فرخنژاد، فراهانی، عبادی، کریمی و ………….. ایفاکنندگان نقش تازهای هستند که اربابان رضا پهلوی در برابر او و آنان گذاردهاند.
- در اینمیان با آمدن افرادی چون پرویز ثابتی، مهره شناختهشده ساواک، به میدان، حرکتی تازه در میدان مبارزه به وجود آمد. پس از “رونمایی” از ثابتی پروسه تطهیر او و ساواک شدت گرفت. گروهی در اینجا و آنجا وقاحت را به آنجا رساندند که به یاوه مدعی شدند “انتقادی که به ساواک و ثابتی وارد است آن است که آنها ما را برای همیشه از شر وجود ملا، چپ و مجاهد راحت نکردند”. چنین افرادی با سردادن چنین مزخرفاتی در واقع چهره به غایت ارتجاعی، ضدانسانی و پلید خود را نشان دادند. در پی برآمدن چنین پیام هائی با آمدن تصویر پرویز ثابتی در میان طالبان سلطنت و این پیام که او کابوسی برای مبارزان راه آزادی و برابریست مواجه شدیم.
و حالا فروش تیشرتهای ساواک گام بعدیست. ضدخلق غالب در ایران مورد تهاجم قرار میدهد، به زندان میاندازد، شکنجه میکند و میکشد و این ضدخلق با بیانی کاملاً آشکار پیام خود را برای مخالفان خود عرضه میکند: “اگر با ما نیستید، شکار بعدی ساواک خواهید بود. ما بدون شک ساواک را برای استقرار و بقای خود به کار خواهیم گرفت”.
آری، اگر روحالله خمینی تا زمانی که در زیر درخت سیب نشسته بود چهرهای دروغین از خود نشان داده و با پوشاندن اهداف واقعی خود در تلاش بود که آنان را که با توجه به شرایط ناهنجار حکومت پهلوی در راه انقلاب گام برداشته بودند فریب دهد، طالبان سلطنت امروز چنین روپوشانی فریبندهای به کار نمیبرند. آنان به واضح فریاد سر میدهند که: ما برای گرفتن و در دست داشتن قدرت از هیچ حرکتی ابا نداریم. دست گدایی به سوی نیروهای بیگانه دراز میکنیم. چهره بزکشده خود را به وسیله رسانهها به تودهها عرضه میکنیم. از “شعبان بیمخ”های خود برای ترساندن و از میدان به در کردن مخالفین استفاده میکنیم. از همکاری با جنایتکاران دوران پهلوی و از آنان که تا دیروز دست در دست جمهوری اسلامی از اهرمهای فشار آن بودند استفاده میکنیم. نه تنها از همکاری با نیروهایی که ریشه در محافل نژادپرستانه و نازیستی دارند ابایی نداریم که از نمادهای جریانات ضدخلق استفاده میکنیم. به واقع این جوهر پیام سلطنت طلبان و تبلیغاتشان به نفع ساواک اهریمنی می باشد که این روزها آرمش بر تی شرت های عرضه شده در آمازون پدیدار شده است.
محض اطلاع نویسنده در باب قفل بودن جمهوری اسلامی وامپریالیستها زیر پیراهنی ساواک از هر دو سایت کمپانی آمازون ورد بابل حذف گردیده است.
سالیان سال است که اشرف دهقانی ویارانش در مورد وابستگی جمهوری اسلامی به امپریالیسم امریکاروشنگری نموده اند اما متاسفانه با این حجم افشاگری وروشنگری چریک ها وبا این
واقعیت های عینی غیر قابل انکارهنوز که هنوز است چپ توده ای مزاج خط امامی دوست دارد بگوید رژیم وامپریالیستها رو در روی یک دیگر قرار دارند.
من مصرانه از نویسنده میخواهم کامنت رفیق اشرف را با دقت بخوانند تا شاید از توهم نسبت به ماهیت رژیم بیرون آیند.
اشرف دهقانی:
“باید تأکید کرد که نیروهای سرکوبگر موجود فقط حافظ رژیم جمهوری اسلامی نیستند بلکه آنها در اساس تکیه گاه سرمایهداران وابسته و امپریالیستهای غارتگر و حافظ منافع آنها در ایران هستند. در واقع این استثمارگران که فقر و مصیبتهای گوناگون را بر کارگران و دیگر تودههای ستمدیده ایران تحمیل کرده و خون مردم را در شیشه کردهاند بدون نیروهای نظامی موجود، از ارتش گرفته تا سپاه پاسداران و بسیج و غیره، یک روز هم قادر به حکومت و تسلط بر جامعه ما نمیباشند.”
“اما ضعف بزرگ مردم ما امروز نداشتن یک تشکیلات کمونیستی نظیر تشکیلات چریکهای فدایی خلق در دهه ۵۰ است. از قدیم به درستی گفته شده است که “چاره رنجبران وحدت و تشکیلات است”. بر این اساس کارگران و زحمتکشان رنجدیده و دیگر تودههای تحت ستم ما باید بتوانند راهی برای سازماندهی مسلح خود بیابند. از نظر ما این راه را باید با تشکیل گروههای سیاسی – نظامی متشکل از کارگران آگاه و جوانان روشنفکر انقلابی، با رعایت کامل مخفی کاری آغاز کرد. این گروهها ضمن انجام عملیات مسلحانه علیه دشمن با هدف تضعیف و در نهایت نابودی آن، به منظور بالا بردن آگاهی سیاسی تودهها باید دست به تبلیغ و ترویج نظرات انقلابی (کمونیسم واقعی) بزنند تا راه برای بسیج هم سیاسی و هم نظامی تودهها آماده گردد، تا تودههای آگاه و مسلح بتوانند جنگ با دشمنانشان را تا رسیدن به پیروزی و برقراری یک جامعه دمکراتیک که در آن استقلال از امپریالیستها و نان، کار، مسکن، آزادی، تضمین شده باشد طی کنند.”