امپراتوری جلیلی در دولت رئیسی
اعتمادآنلاین | سیما پروانهگهر- «با رای به سیدابراهیم رییسی او را در قبول مسوولیت یاری کنیم». شاید هرگز در طول تاریخ متوجه نشویم زمانی که سعید جلیلی، یکی از کاندیداهای جریان اصولگرا، وقتی در بیستوششم خرداد سال 1400 این جمله را در بیانیه انصراف خود نوشت و از عرصه رقابتهای انتخاباتی سیزدهمین دوره ریاستجمهوری کنار کشید، در دل و ذهنش چه میگذشت. تصمیم یاری او چه ابعادی داشت و قرار بود چگونه یاریدهندهای باشد؟ آیا جلیلی در آن زمان تصمیم حضور در دولت رییسی را داشت یا از همان ابتدا میدانست که قرار است هیچ جایگاهی را در دولت قبول نکند تا نامش به عملکرد دولت سیزدهم گره نخورد؟ ابراهیم رییسی نیز بعدها گفت که پیشنهاد حضور در دولت را به جلیلی داده اما قبول نکرده است. همان زمان رسانهها نوشتند سعید جلیلی میخواهد رییس دولت سایه باشد؛ اما نه جلیلی و جلیلیون در دولت رییسی، در سایه بودند و نه از نظر تعریف علمی، دولت سایه میتوانست در دست سعید جلیلی باشد.
به گزارش اعتمادآنلاین، ادعای جلیلی بر دولت سایه، به دوران حسن روحانی بازمیگردد. آن زمان، با توجه به تفاوتهای رویکردی و عملکردی دولت حسن روحانی با سعید جلیلی، شاید حداقل از نظر علمی اطلاق این عنوان ممکن و منطقی بود. در ادبیات و علم سیاست دولت سایه «به هیات دولت روی کار نیامده اطلاق میشود که با هدف در دست گرفتن کنترل دولت در واکنش به یک حادثه منتظر میماند». دولت سایه اصطلاحی سیاسی در نظامهای پارلمانی است که اغلب بزرگترین حزب مخالف خود را دولت سایه مینامند. با این حساب، با اغماض بسیار زیاد نسبت به جزییات، شاید بتوان در دولت روحانی، سعید جلیلی را به نوعی رییس دولت سایه دانست اما در مورد دولت سید ابراهیم رییسی و ادعای خود رییسی و جلیلی مبنی بر اینکه «قرار است جلیلی به رییسی کمک کند» اطلاق این عنوان ممکن نیست.
از طرف دیگر، اگرچه عنوان «رییس دولت سایه» از نظر مفهوم سیاسی به کار سعید جلیلی در دولت سید ابراهیم رییسی نمیآید اما وقتی خود سعید جلیلی، با راهاندازی بخشی در سایت اختصاصی خود با عنوان «دولت سایه» این نقش را برای خود تعریف کرد و جوانان تازهنفس اصولگرا هم که با تابلوی انقلابی حرکت میکنند، بدشان نیامد چنین عنوانی را از امروز برای روز مبادا به او تحویل دهند، باید با دقت بیشتری ذرهبین جلیلیشناسی را روی دولت رییسی گرفت.
مرور بخشهای مختلف دولت رییسی نشان میدهد که امپراتوری جلیلی از طریق نیروهایش در سطوح مختلف انسانی در بدنه دولت گسترده است؛ بخشهایی از سیاست داخلی تا برخی وزارتخانهها.
سیاست خارجی و علی باقریکنی؛ یار بیوفا و سیاست باوفا
«اگر بنده به ریاستجمهوری میرسیدم، برجام را امضا نمیکردم. چرا که اندیشه بنده متفاوت است». فروردین سال 1395 وقتی سعید جلیلی این سخن را درباره وضعیت سیاست خارجی دولت حسن روحانی گفت از همیشه روشنتر شد که او، هم رویای ریاستجمهوری را رها نکرده و هم بهرغم امضای برجام و نهایی شدن آن، دل خوشی از این توافق ندارد. مذاکره برای جلیلی فرصتی برای «ابلاغ» یک پیام بود کما اینکه گفته میشود در زمان مذاکره بخشهایی از پایاننامه خود را در جلسات مذاکره میخوانده؛ «بنیاد اندیشه سیاسی اسلام در قرآن» که در سال ۱۳۸۱ در دانشگاه امام صادق(ع) در مقطع دکتری از آن دفاع کرد و «سیاست خارجی پیامبر» که عنوان پژوهشی از وی و گویا عنوان پایاننامه کارشناسی ارشد او نیز بوده است.
مواجهه با رویه مذاکره جلیلی بر مبنای مفاهیم پایاننامههایش در اردوگاه اصولگرایان، هم موافق داشت هم منتقد؛ این رویه مورد قبول و افتخار اصلیترین حامیانش یعنی جبهه پایداری بود، تا جایی که قاسم روانبخش، سخنگوی این تشکل در سال 1392 اعلام کرد که این تشکل بر اساس مطالعه پایاننامههای جلیلی او را به عنوان «کاندیدای اصلح» در نظر گرفت. در مقابل علیاکبر ولایتی در مناظرات انتخاباتی سال 1392 شیوه مذاکره جلیلی را «کلاس فلسفه» خواند و از آن انتقاد کرد.
ویلیام برنز عضو تیم مذاکرهکننده امریکا درباره تجربه مذاکره با جلیلی در کتاب خاطرات خود مطالبی را نگاشته که سایت انتخاب در بهمن سال 1399 آن را منتشر کرد. برنز در این باره میگوید: «او یک باورمند واقعی به انقلاب اسلامی بود. در طول جلسه دایما نوتبرداری میکرد و همزمان لبخند بیرمقی بر چهره داشت. جلیلی و همکارانش بارها زیرچشمی من را نگاه میکردند و به نظر میرسید که حضور امریکا را نگرانکننده میدانستند».
Comments
امپراتوری جلیلی در دولت رئیسی — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>