از غزه تا ایران،هنگامی که دموکراسیها جنگافروزی می کنند
Alain Gresh & Sarra Grira برگردان مرمر کبير

آخرین دور از آنچه ظاهراً «برخورد اجتنابناپذیر تمدنها» بین «تمدن یهودی-مسیحی» و جهان اسلام، نامیده میشود، قرار است با ورود ایالات متحده به صحنه برای حمایت از حملهٔ اسرائیل به ایران رقم بخورد. به ما گفته میشود، بله تلآویو نیز دارای بمب اتمی و برنامهای هستهای است که البته هرگز از سوی آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) مورد بازرسی قرار نگرفته، اما توجه داشته باشید که برخلاف جمهوری اسلامی، اسرائیل یک دموکراسی است؛ آن هم دموکراسیای غربی – البته با پوزش بابت تکراردو کلمه مترادف یعنی دموکراسی و غرب. همین دو کلمه کافی است تا اسرائیل از نقض حقوق بینالملل تبرئه شود – بدون ذرهای اعتنا به این واقعیت که اسرائیل کشوری است که در آن آپارتاید و نابرابری میان شهروندان در قوانین بنیادین نهادینه شده –و یا استدلال می شود که: «این کشور به نام دموکراسی و مصلحت همگانی دست به اقدام میزند، نه به نام ایدئولوژی اسلامگرایانه همچون جمهوری اسلامی».
Alain Gresh & Sarra Grira برگردان مرمر کبير
همانطور که برتران بدیع( استاد روابط بین الملل ـ م)، در شب آغاز تجاوز اسرائیل، در شبکهٔ تلویزیونی فرانس ۲۴ یادآور شد: «تنها کشوری که تاکنون از سلاح اتمی استفاده کرده، یک دموکراسی بوده است». اگر هنوز نیازی به یادآوری باشد، این واقعیت گواهی است بر آنکه دموکراسی هرچند پر فضیلت تلقی شود، از بربریت مصون نیست. کافی است به هرجومرجی که اسرائیل – و به تبع آن، ایالات متحده و اروپا – در منطقه ایجاد کردهاند نظری بیفکنیم تا از خود بپرسیم: کدام کشورها امروز واقعاً تهدیدی برای خاورمیانه و حتی برای جهان هستند؟ و چه کسی میتواند به نتانیاهو اعتماد کند که اگر لازم بداند، از بمب اتمی استفاده نخواهد کرد؟
طی بیست ماه گذشته، ایران با هدف جلوگیری از جنگی منطقهای در واکنش به عملیات اسرائیل، از خود خویشتنداری نشان داده است ، حتی به قیمت از دست دادن یکی از مهمترین بازوهای مسلح خود، یعنی حزبالله. در آوریل ۲۰۲۴، زمانی که نمایندگی دیپلماتیک و کنسولیاش در دمشق هدف بمباران اسرائیل قرار گرفت نیز محتاطانه برخورد کرد، تقریباً برای حفظ ظاهر، با ارسال اعلامشده ۲۰۰ پهپاد و حدود صد موشک پاسخ داد، که بیشتر خسارات مادی وارد کرد، و در عین حال بهوضوح نشان داد که قصد ورود به جنگ تمامعیار با اسرائیل – و در نتیجه با آمریکا – را ندارد. در مورد واشنگتن نیز، با وجود آنکه سال ۲۰۱۸، دونالد ترامپ از توافق ۲۰۱۵ هستهای خارج شد و تحریمهای اقتصادی را تشدید کرد، جمهوری اسلامی پذیرفت به میز مذاکرات بازگردد و حسن نیت خود را برای به نتیجه رساندن گفتوگوها نشان داد. شایان ذکر است که مذاکرهکنندگان ایرانی با نمایندهٔ ترامپ، خود از نخستین اهداف بمبارانهای اسرائیل بودند. بگذار در حافظهٔ تاریخ ثبت شود. ریشخند روزگار آن است که در ساعاتی پس از بمباران ایالات متحده، این ایران بود که نقض حقوق بینالملل و منشور سازمان ملل از سوی واشنگتن را یادآور شد.
اکنون که ایالات متحده، پس از دودلیهای کودکانهٔ دونالد ترامپ، رسماً در کنار اسرائیل وارد این جنگ شده است، یک واقعیت آشکار میشود: همهٔ رژیمهای اقتدارگرای منطقه ـ از ایران تا عربستان سعودی ـ در پی ثباتاند و کشتارها و تجاوزهای اسرائیل را، چه در غزه، چه در ایران، و چه در لبنان و سوریه، محکوم میکنند. خاورمیانهای که اکنون زیر سلطهٔ اسرائیلی بیمهار و سلطهجو، فارغ از هرگونه درایت و عقل سلیم قرار دارد، بیش از پیش آنان را نگران کرده است.از سوی دیگر، دموکراسیهای غربی و اتحادیه اروپا، علیرغم لفاظی های به ظاهر دلگرمکننده اما توخالی برخی مقامات، نسلکشی جاری در غزه را تأیید میکنند و از اتخاذ هرگونه تحریمی علیه عامل آن سرباز میزنند. پرتگاهی که اسرائیل منطقه را بهسوی آن سوق داده، شکاف میان ارزشهایی را که این کشورها ادعای آن را دارند و سیاستهای واقعیشان را ، روزبهروز عمیقتر میکند.
بربریت واقعی
توجیه گشودن جبههای جدید از سوی اسرائیل، به نام جنگ پیشگیرانه و سرنگونی یک رژیم دیکتاتوری؛ حمایت نظامی از آن (ایالات متحده) و حمایت سیاسی (فرانسه و بهطور گستردهتر اتحادیه اروپا)، در عین مشارکت در ناپیدا ساختن نسلکشی جاری در غزه و خودداری از هرگونه مجازات علیه کشوری که نخستوزیر آن از سوی دیوان کیفری بینالمللی به ارتکاب جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت متهم شده است – در واقع مترادف با بربریت است. این نه از سوی «رژیم ملاها» بلکه از جانب دموکراسیهای غربی صورت میگیرد.
غرب حافظهای کوتاه دارد. در آستانهٔ جنگ علیه عراق در سال ۲۰۰۳، مقامات آمریکایی وعده میدادند که سربازانشان از طرف مردم عراق با گل مورد استقبال قرار خواهند گرفت، و همان «روشنفکران» فرانسوی که امروز حامی ترامپ و اسرائیل هستند، نوید روزهای خوش در عراق را میدادند. نتیجه چه شد؟ جنگی بیپایان، نابودی دولت عراق، و صدها هزار قربانی.
همانگونه که تزوتان تودوروف، بیست سال پیش، در نقد جنگهایی که به نام «موعودگراییِ خیر» و به بهانه «تغییر رژیم» در خاورمیانه نوشته بود:«وقت آن رسیده که نگاه خود را تغییر دهیم: «جامعهٔ بینالمللی» دیگر به بلوک غرب محدود نمیشود، دوران هژمونی جهانی یک گروه از کشورها به پایان رسیده است. ایفای نقش پلیس جهانی، نه ممکن است و نه مطلوب ، نه ممکن است و نه مطلوب؛ توازن چندقطبی، هرچند معجزهآسا نباشد، افقهایی بهتر پیش رو مینهد. هرگونه مداخلهٔ نظامی همیشه قربانی و خسارات بیشمار به همراه دارد. […] ریشهکن کردن شر از روی زمین هدفی دستنیافتنی است؛ کافی است آمادگی داشته باشیم که در برابر هرگونه تجاوزی مقاومت کنیم. نسلکشی در همسایگیمان شاید استثنایی بر این قاعده باشد؛ با این حال، ما در برابر نسلکشیهای اخیر، در کامبوج و رواندا، مداخله نکردیم، در حالی که در جای دیگر، با استناد به نسلکشیهای ساختگی، مداخلههایی را توجیه کردیم (۱).»
۱ ـ Tzvetan Todorov, « La démocratie par les armes » in Lire et vivre, Robert Laffont/Versilio, 2018
Comments
از غزه تا ایران،هنگامی که دموکراسیها جنگافروزی می کنند <br> Alain Gresh & Sarra Grira برگردان مرمر کبير — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>