Comments

کنفدراسیون ملل ایرانی یک آرزوست یا یک نیاز تاریخی ست؟ / جواد قاسم آبادی  — 10 دیدگاه

  1. کمونیست های حقیقی (البته کمونیست های حقیقی نه کمونیست های دروغین و الکی!) یک ملت را در سرتاسر جهان به رسمیت می شناسند، ملتی به نام ملت انسان ها و کمونیست های حقیقی یک کشور را در سرتاسر جهان به رسمیت می شناسند، کشوری به نام کره زمین! و این همان چیزی است که کمونیست ها آن را تک میهنی (انترناسیونالیسم) می نامند، برای آن که سخن به درازا کشیده نشود به نوشتاری در لینک زیر نگاه کنید

    https://tabiran.blogspot.com/2023/11/blog-post.html

  2. اگر اینها شعارهای شورش زن زندگی ازادی باشد:
    https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%D8%B9%D8%A7%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D8%AE%DB%8C%D8%B2%D8%B4_%DB%B1%DB%B4%DB%B0%DB%B1_%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86

    همه شعارها یا اصلاح طلبانه هستند و یا اساسا ارتجاعی.
    یک شعار در باره ازادی طبقه کارگر در آن ها نیست.
    یک شعار علیه امپریالیستها نیست.
    بعضی از این شعارها با دقت شونیستی درست شده است تا حاکمیت پارسگرائی (ایرانگرائی) زیر سئوال نرود.
    از آنجا که ایرانگراهای ضد سلطنت پایه توده ای قوی و بودجه ندارند، بیشتر این شعارها احتمالا از ساطنت طلبان است.

    شعارهای ناسیونالیسم ضد انقلابی:

    آزادلیق عیدالت میلّی حکومت (شعاری ترکی به معنای آزادی، عدالت، حکومت ملی)
    از شوش تا کردستان، جانم فدای ایران
    از کردستان تا تهران، جانم فدای ایران.
    ایران شده غرقِ خون؛ ارتش شده خفه‌خون (کودتای ملی میخواهد)
    ایرانی بسه دیگه، غیرتتو نشون بده
    یرانی! داد بزن، حقت رو فریاد بزن[۱۸]
    ایرانیا غرق خون، استادامون خفه‌خون
    برگرد شاه برگرد شاه برگرد شاه!
    تا آخوند کفن نشود، این وطنْ وطن نشود
    زن، زندگی، آزادی؛ مَرد، میهن، آبادی
    سنندج، زاهدان، چشم و چراغ ایران
    شاهزاده کجایی به داد ما بیایی[۵۰]
    شاهنشاه روحت شاد
    کردستان، کردستان، چشم و چراغ ایران[۵۴]
    کردستان، کردستان، عزیز دل ایران
    ما از ایران نمی‌ریم، ایران رو پس می‌گیریم
    می‌جنگیم می‌میریم، ایران رو پس می‌گیریم
    مَرد، میهن، آبادی

    جای زن و کارگر هست “ایرانی”؛، این خیلی مهم است. میخواهند زن و کارگر را نسبت به منافع طبقاتی شان ناآگاه نگه دارند.
    شعارهای طرفداری از سلطنت ناسیونالیستی حساب میشود چون خودشان علی رغم نوکری برای آمریکا و کلا فرهنگ غرب، این ادعا را دارند.

    آنارشیست

  3. لازم بود کامنتهای زیادی نوشته شود تا خوانندگان ببینند که منطق ناسیونالیستی چقدر کثیف و بحران آفرین است.
    آنارشیست

  4. حقایق را باید گفت.

    آیا اسرائیل میتواند به رویای قومی اسرائیل بزرگ برسد؟
    این قومگرایی با پارسگرایی و امپراتوری ایرانی در منطق یکی است و در چهارچوب همین ارتجاع کاملا قابل توجیه است:
    قوم ما یهودی ها را از خاکمان بیرون کردند و ما حالا به خاکمان برمیگردیم. آن موقع منطق زور بود، حالا هم منطق ما زور است.
    تا اینجا در چهارجوب ارتجاع به عقل جور در می آید. ولی پاسخ منفی است.
    قومگرایی اسرائیلی یک ایراد بزرگ دارد: نژادپرستانه هم هست و فقط با تولید مثل با قوم خود دوام پیدا میکند، برای همین با جمعیت محدود باید کارهای بزرگ کند. برای همین است که صهیونیسم به هم پیمان احتیاج دارددر وضعیت فعلی در حقیقت فقط نوکری برای جامعه مسیحی آمریکاست.مسیحیت-صهیونیستی در آمریکا اقلیت چندان بزرگی نیست.
    حال اکر قدرت آمریکا گاهش پیدا کند، وضع اسرائیل خراب تر میشود و این وضعیت الان است. این درندگی و خونریزی های بدون مکافات هر دو کشور را هم توضیح میدهد. وضعیت اسرائیل- آمریکا رفتن به وضعیت جمهوری اسلامی است یعنی تضعیف شدن از طریق انزوا. اگر حاکمیت آمریکا در مسیر ترامپی اش ادامه پیدا کند، اروپا را از دست میدهد و اسراییل هم آسیب می بیند و مثل ایران به بدبختی دچار می شود. یک راه برای آمریکا، توسعه استعماری در آمریکای لاتین و حتی تسخیر کانادا است. اما با مقاومت سختی روبرو خواهد شد و حتی ممکن است خود آمریکا دچاربحران ملی و تجزیه شدن شود چون ایالتها استقلال نسبی دارند.
    آنارشیست

  5. برای خوب فهم شدن مارکسیستها،
    مارکس مارکسیستها هوادار اکثریت نبود. این بازی اکثریت را کائوتسکی پارلمانتاریست مد کرد و آخرش هم چوبش را خورد.
    مارکس هوادار انقلاب کارگری بود وقتی که اروپا فقط ۱۰ درصد جمعیت کارگری داشت. انگلس هم اتحاد با خرده بورژواهای ا ضد بورژوازی بزرگ را در نظر داشت و در این امید بود که توده های دهقانان بفهمند که نماینده سیاسی آنها کاری برای آنها نمیتواند بکند و این “طبقه کارگر” (در واقع مارکسیستهای روشنفکر صاحب دولت) است که منافع آنها را در نظر میگیرد. البته این خواب و خیالی بیش نبود چون پست فطرتی هوشیارانه بورژوازی بزرگ را نمیدیدند و فکر میکردند منطق اقتصادی کار را انجام خواهد داد.
    آنارشیست

  6. حقایق را باید گفت.
    تکه پاره کردن ایران با همان منطق درست کردن خود ایران است یعنی شونیسم ملی برای استثمار کردن. برای همین پارسگرائی (ایرانگرئی) ضد منطق خودش است.
    یعنی:
    بدرک که این ایران ضد زن و ضد کارگر از هم تکه تکه شود.
    چرا که تکه تکه نشود وقتی که رژیم اجازه نمیدهد که زنها و استثمارگران سکولار نفس بکشند؟ هر جدائی به عقل جور در می آید. مگر خود ما از ایران جدا نشده و به غرب مهاجرت نکرده ایم؟
    وقتی منطق ارتجاع ( تعصب ملی ) حاکم است، هر ملیتی مقدس است و حق جدایی کامل دارد و تبلیغات روشنگری و ایرانگراها همه ارتجاعی و ضد بشری است.
    آیا به عقل جور در می آید که رژیم اسلامی پارسگراها را سرکوب کند؟
    در چهار چوب ارتجاع، صد در صد، چشم ایرانگرای استثمار گر و سلطه طلب کور.اسلام گرایی هم یک ایدئولوژی ارتجاعی است و در چهارچوب ارتجاع حقش را با آدم کشی بدست میکیرد. در حقیقت تمام آدم کشی های جمهوری اسلامی تاکنون در چهارچوب ذهنیت ارتجاعی قابل توجیه است.
    در چهارچوب انقلاب؟
    نه. در چهارچوب انقلاب، جنایتکارانه است. فقط در چهارجوب انقلاب است که بد و خوب بروشنی از هم قابل تفکیک هستند.
    آنارشیست

  7. شونیسم ارتجاعی ایرانگرایی در مقاله بسیار آشکار است برای همین است که ایرانگرا به آن علاقمند شد.
    سایت روشنکری هم عمیقا دچار این فساد است. از تبلیغات نوروزی آن معلوم است.
    ژستهای انقلابی مقاله کاملا پوچ هستند وقتی که قوم گرایی پارسی امپراطوری های به درک واصل شده باستانی هنوز در مقاله مقدس هستند.
    هر تقدسی، از جمله ملی، از خودش جنایتکاری،‌استثمار و سلطه جویی می آفریند.
    تقدس ملی از لحاظ اخلاقی تباه است چون انسانیت قومها را نفی میکند و قوم خود را بهتر از بقیه می فهمد، احساس در خانه بودن!!
    الان، مردسالاران و اربابان بردگی مزدی یعنی سرمایه داران عمدتا از حیله قومگرایی استفاده میکنند و همگی مذهب را بعنوان سپر دوم پشت صحنه نگه میدارند.
    داستانهایی مثل شاهنامه و یا ارباب حلقه همین فساد هستند.
    فقط زنان و کارگران گول خورده هستند که پارسگرا (ایرانگرا) هستند و برای ارباب با همدیگر دشمنی کرده و اجازه میدهند تو سری خور و استثمار شونده بمانند.
    بازی های فوتبال ملی و سایر رقابتهای ملی ورزشی و غیر ورزشی تمرین ذهنی آدم کشی های ملی هستند، از جمله المپیک که میگویند برای صلح است، اما برای پول درآوردن و حفظ ناسیونالیسم ضد زن و ضد کارگر.
    رژیم اسلامی ضد ناسیونالیسم است اما تمایل شدیدی به درست کردن امپراتوری شیعه دارد که بعلت خرافی بودن در همان راستای ناسیونالیسم است.
    آنارشیست

  8. دو قطب انقلابی در جهان،
    قطب زنان و‌کارگران آگاه شده به منافع طبقاتی شان علیه مردسالاران و سرمایه داران و امپریالیستها و نژادپرستان و تبهکاران.

    چند قطبی های ارتجاعی:
    احتمال ۱:
    روسیه – چین – اروپا علیه آمریکا
    احتمال 2:
    روسیه – آمریکا علیه چین – اروپا
    احتمال ۳ :
    آمریکا – اروپا علیه روسیه – چین ( این وضعیت قبل از مسیر ترامپی آمریکاست)
    احتمال ۴:
    چین – روسیه علیه اروپا علیه آمریکا (سه قطبی، این تمایل در حال شکل گرفتن است اما اروپا به نفت احتیاج دارد و نمیتواند مستقل بماند)

    نکاتی پیرامون چند قطبی های ارتجاعی
    ۱ – همه قطبها اقتدارگرا و استثمارگر و در نتیجه ضد انقلاب هستند.
    ۲ – همه قطبها دارای سلاحهای هسته ای هستند.
    ۳ -کشورهای ضعیف، از جمله ایران، چاره ای ندارند جز اطاعت و انتخاب ارباب. استقلال و دموکراسی خواب و خیال است چون با نادیده گرفتن طبقات، از طریق روابط طبقاتی خرد می شود.

    دو قطبی انقلابی، انقلاب علیه ارتجاع، ساده ترین و شفاف ترین و اخلاقی ترین گزینه است ندارد. هیچ پیچیدگی ای ندارد و، با علوم مدرن و منطق همخوانی دارد، متکی به منطق است نه شهوتهای مذهبی و ناسیونالیستی و نژادی. زنان و کارگران جهان در قطب انقلابی جهانی، بجای رقابت و کشتار همدیگر، با هم دوست و متحد می شوند و تشکلاتشان در محل کار و زندکی، جای تشکلهای ارتجاعی فعلی، از جمله احزاب احمقانه را ، میگیرد. احزاب احمقانه هستند چون پیروی از آنها یعنی اربابان را پذیرفتن و در نتیجه علیه خود بودن. احزاب برای مرتجعین احمقانه نیست، برای ما احمقانه است.

    ارتجاع: مردسالاری، سرمایه داری، امپریالیسم، هیراشی، تعصبات و تبهکاری.

    آنارشیست

  9. استعمارانگلیس آرزوی تکه پاره کردن ایران با ترفندهای ملل!سازی وفدرالیسم!و… را به گورخواهد برد همانطور که شوروی استالینیستی به گور برد.

  10. اکثریت و اقلیت نداریم.
    اگر یک میلیون یک نفر را استثمار کند، اگر آن یک نفر آن یک میلیون را نابود کند، کار زشتی نکرده که بدتر از آن یک میلیون باشد.
    توجیهات نویسنده در ارتباط با فرهنگ کاملا غیر علمی و از روی خواب دیدگی است.
    آنارشیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>