Comments

سیامک کیانی: ۸مارس: پیکار جنبش زن، زندگی، آزادی برای برابری جنسیتی در سایه نبرد ضدسرمایه‌داری — 2 دیدگاه

  1. مارکسیستهای دگم بداند که این:
    “انگلس می‌نویسد که زن در دوران کمون نخستین، که در آن ابزار تولید در مالکیت جمع بود، جایگاهی برجسته داشته‌است که به‌ دوران مادرسالاری شناخته شده‌است. در
    این دوران، نقش زن در رابطه با طبیعت تنها با چگونگی شرکت او در کار اجتماعی بازشناخته می‌شد.”
    تخیل است،
    دوران مادرسالاری یک تخیل بوده که وارد درسنامه های مارکسیستها شده است. تحقیقات مدرن انسان شناسی چنین دورانی را پیدا نکرده. زبانشناسی انگلسی در منشاء خانواده که مادرسالاری از آن نتیجه گرفته شده ارزش علمی ندارد و مدتهای زیادی است که رد شده، یک انسان شناس مارکسیست هم آنرا رد کرده.
    آنارشیست

  2. مقاله پر است از کلیشه های بیخورد و بدرد نخور قدیمی.
    مبارزه زنان با مردان احتیاجی به پیوند خوردن “طبقاتی” ندارد چون خودش مبارزه طبقاتی است.متاسفانه مارکسیستها قابلیت تاریخی درک این را ندارند.
    اگر زنان در شوروی آزاد شده بودند آنقدر قدرت داشتند تا جلوی مذهب و سرمایه داران مردسالار فعلی را بگیرند. درجه آزادی زنان شوروی و استالینیستهای قاتل و پست فطرت به اندازه همان بورژواهای غربی بود، اگر کمتر نبود، که محدود است به ابزار و کالایی بودن زنان.
    جنبش زنان ربطی به جنبش کارگری ندارد، چون قبل از وجود طبقه کارگر هم زنان اسیر مردان بودند.
    ارتجاع مردسالاری بر خلاف ارتجاع سرمایه داری طول عمر طولانی دارد. مبارزه زنان عملا علیه اقتدارگرایی و استثمارگری مردان است.
    یک کارگر (برده مزدی) مردسالار، مرتجع است. کارگران مردسالار، طبقه مرتجع مردسالار هستند.
    برای همین است که معیار درست تفاوت قائل شدن بین انقلاب و ارتجاع، مستقیما به سلطه جویی ربط دارد، که مارکسیستها ذاتا فاقد درک آن هستند.
    آنارشیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>