Comments

برگی ازدفتر خاطرات ، فرقه دموکرات آذربایجان <br> حسن  جداری — 5 دیدگاه

  1. چرا در آلترناتیو بلشویکی-سرمایه داری، دولتی -دیکتاتوری، به نظامی کردن زنان احتیاج است؟ دلیلش اسلامی و ضد زن بودن جامعه است. تعلیم نظامی مستمر و اسلحه داشتن دخترها و زنان کمک میکند که اسلامیون بتدریج رفتارشان را عوض کنند.
    ضرر آلترناتیو بلشویکی چیست؟
    ضررش این است که مثل روسیه و چین در انتها آلیگاروش پرور میشود و آنها بلاخره مجبور خواهند شد که درها را باز کنند و سرمایه ها (نیروی کار مرده) را صادر و وارد کنند تا بالا بردن نرخ استثمار جان بیشتر بگیرند. سرمایه داری مطلق دولتی از این زاویه محدودیت دارد، هر چند برای کشور های ضعیف سرمایه داری تا حدود زیادی ثبات اقتصادی -اجتماعی می آورد.
    چرا رژیم جمهوری اسلامی سیاستهای نولیبرالیستی ، ضد سرمایه داری دولتی، دارد؟
    احتمالا خر کردن خامنه ای (چون خامنه ظاهرا از اقتصاد چیزی جز بقالی نمیداند) توسط یک عده و قدرت زیاد در دست آلیگاروشها متکی به دزدی درآمد نفت.
    آنارشیست

  2. در ارتباط با آلترناتیو بلشویکی (سرمایه داری دولتی)،
    آیا ایران نیازمند سرمایه گذاری خارجی است؟
    همه مارکسیستها و آنارشیستها (بطور نظری از زمان پرودون، قبل از مارکس) میدانند که سرمایه همان نیروی کار است و چون ایران پر است از این نوع سرمایه، ایران اصلا احتیاجی به سرمایه گذاری خارجی ندارد. برای همین است که در چهارچوب بلشویکی، به نظامی گری در تمام سطوح جامعه احتیاج است. این نظامی گری تضمین میکند که جاسوسی کم شود، استقلال ممکن شود و امکان حمله خارجی از بین برود. یکی از ویژگی های این نظامی گری باید مسلح کردن اجباری زنان باشد، یعنی از اسرائیل و شوروی سابق و چین هم فراتر.
    آنارشیست

  3. درباره برکناری وزیر اقتصاد،
    در حقیت قضیه هست درباره اقتصاد ایران.
    اقتصاد ایران در چهارچوب بردگی مزدی فعلی اش، سه راه حل دارد:
    1 – بهترین و موثرترین راه حل، الغای مالکیت خصوصی بر وسایل تولید – بردگی مزدی (کار مزدی) و سازماندهی نوین روابط اقتصادی جامعه بر اساس کلکتیوه ها و شوراهای کارگری است. این راه یکشبه ممکن نیست و ذهن چند ده میلیون زن و کارگر ایران باید برای این پرورش داده میشد چون فقط کار آنهاست. متاسفانه مارکسیستهای ایرانی که 99 درصد هواداران ایده کمونیسم (البته سرمایه داری دولتی) هستند، اصلا به آموزش زنان و کارگران کار ندارند و دنبال سیاست بازی و ریاست بر جامعه از طریق احزابشان هستند. این هدف اتی جنبش آنارشیستی و کمونیستی در ایران است. البته، حتی اینکار بدون انقلاب در منطقه ممکن نیست به نتیجه برسد. پس کار زیاد است و الکی نیست.
    2 – راه دیگر راه همین رئیس جمهور جدید و ظریف است و بقیه سوسیال دموکراتها و بورژواهای سکولار که میخواهند تمام امتیازات کشورهای امپریالیستی را بدهند تا تحریمها قطع شود و جامعه مثل ترکیه و پاکستان شود. ایران مثل عربستان نوکر سر سپرده نمی شود، برای همین اسلامی میانه رو می شود که یک ولایت فقیه میانه رو احتیاج دارد. این مقدار فقر و بیکاری را عادی میکند و روال اقتصاد بصورت یک سرمایه داری حاشیه ای در خدمت سرمایه داری های بزرگ در می اید.
    3 – راه حل سوم، سیاست استالینی است که فقط توسط بلشویکهای ایران ممکن است. بعلت وضعیت خاص ایران، رژیم بلشویکی ایرانی باید نه تنها دولت بلکه تمام جامعه را نظامی – امنیتی کند و با قوانین مطلق ملی کردن و دولتی کردن سرمایه ها، بیکاری را کاهش و تولید داخلی را بالا ببرد. فقط بلشویکها میتوانند چنین کاری کنند چون آنها هستند که رشد نیروهای مولده را مطلقا مرکزی می بینند.
    مخالفان اطلاح طلبان راست و چپ، یعنی اصول گرایان و بقیه تندروها چطور؟
    آنها فقط عبارت پرداز و منفی باف هستند و از طریق شعارهای توخالی زندگی سیاسی دارند و وضع موجود را مفید میدانند. آنها مثل لاشخور هستند، فقط از طریق مرده که کار خودشان نیست، زنده اند. آنها دنبال این هستند که یکعده شکست بخورند خودشان کسب اعتبار کنند.
    آنارشیست

  4. در ارتباط با مقاله اقای فولادی، یک پاسخ فردی هم وجود دارد. این پاسخ فردی است:
    چون شماها در کشورهای ما هستید و معتقدید که خدمت میکنید اما نمی کنید، ما هم به خود حق میدهیم که در کشورهای شما ها باشیم و علیه اقتدارگرایی و سیستم سرمایه داری. هر وقت شماها از کشورهای ما رفتید، ما هم از کشورهای شماها می رویم. حال که آمده ایم چرا نقد میکنیم، چون شما هم دائم نقد میکنید، این مبارزه طبقاتی است. دنبال کردن قضیه به اینجا می رسد که اگر امپریالیسم از بین برود، مهاجرت و یا پناهندگی هم وجود نخواهد داشت. آقای فولادی پتانسیل درک این مطلب را ندارد. همانطور که گفتم، احتمالا اینطوری بزرگ شده که کارگران را حقیر و بدهکار ببیند و صاحبات سرمایه های غربی را بزرگ و با شکوه. افکار ایشون حقیقتا جایی برای انقلاب علیه ارتجاع ندارد. افکار او عملا ، از جمله فرهنگی، متعلق به طبقه صاحب اقتدار و سرمایه دار است.
    انارشیست

  5. درباره این مقاله نمیتوان چیزی نوشت چون فقط خاطره هاست و چندان به اوصاع کنونی مربوط نیست.
    —-
    درباره مقاله ای دیگر:
    نظام ِ سرمایه داری چه جاذبه ای برای ایرانی ها دارد؟
    خدامراد فولادی
    —-
    هر چند وقت یکبار آقای فولادی مقاله ای می نویسد که مضمونش این است که سرمایه داری خیلی خوب است و دموکراسی می آورد و سیاسیونی که به کشورهای سرمایه داری پناهنده میشوند از دموکراسی استفاده کرده اما علیه آن هستند، پس دیکتاتورهای شیادی هستند. در این کوشش اخیر که مقاله بالاست ایشون میگوید مارکس هم همین کار را کرد و احتمالا منظورش این است که او هم هوادار سرمایه داری و دموکراسی بود.
    —-
    بهترین پاسخ همیشه این بوده که قضیه شبیه خرید نیروی کار است. آخرش، نه کارگر، بلکه سرمایه دار بدهکار است. متاسفانه، ایشون قابلیت درک حقایق را ندارد و فکر میکند که کارگر بدکار است. ممکن است اینطور بار امده، مثل امثال ترامپ.
    —-
    تا آنجا که به مارکس مربوط است، او خیلی واضح و بی تفسیر اعتقاد داشت که باید از دموکراسی استفاده کرد، قدرت سیاسی گرفت و دیکتاتوری پرولتاریا درست کرد. هر دوی مارکس و انگلس معتقد بودند که در کشورهای سرمایه داری ی که دیکتاتوری وجود دارد، گرفتن مسالمت آمیز قدرت سیاسی وجود ندارد و پرولتاریا باید به هر وسیله ای از جمله خشونت، رژیم آن کشورها را سرنگون کند و دیکتاتوری پرولتاریا درست کند. آقای فولادی آثار مارکس و انگلس را مطالعه کند تا متوجه شود این نظر آنها بوده. اگر کمک خواست، همینجا برایش از هر دوی انها نقل قول خواهم آورد که ایشون دنبالش را بگیرد و دیگر از این حرفها نزند.
    —-
    در اینجا، از نظر مارکس و انگلس دفاع نشده، فقط نظرشان بیان شده. دیدگاه آقای فولادی در این مورد با مارکس و انگلس در تناقض است. آقای فولادی یک تصور غلط از سرمایه داری دارد و این است که سرمایه داری ازادی بی قید و شرط میدهد، در حالیکه چنین نیست. در سرمایه داری های دموکراتیک، با بیان بصورت کالا رفتار می شود و هر که پول بیشتر دارد، کالای بیشتر میخرد و بقیه ورشکست میشوند. مثلا هزاران رادیو و تلویزیون و روزنامه و مدرسه تبلیغ سرمایه داری میکنند اما مخالفان سرمایه داری چنین امکانی ندارند. این در عمل یعنی دیکتاتوری برای کارگر، دموکراسی برای سرمایه دار. ایشون این حقیقت را کتمان میکند.
    —-
    آنارشیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>