دولت ۱۴م و سازماندهی پرولتاریا!
هادی میتروی
ضمن شادباش به خانوادهها و دوستان حسن مددی، رضا شهابی و کیوان مهتدی که بیگناه در زندان بسر می بردند از یک سو و از سوی دیگر اظهار تأسف عمیق از سازش ضدانسانی شبه دولت ضدانقلابی اقلیم کردستان عراق با دولت لب بام ۱۴م در ایران، در خلع سلاح های سنگین و تخلیه اجباری مقرهای زیست سازمانهای کرد ایرانی در تبعید، بیاد می آوریم که تاریخ ۴۶ ساله جمهوری اسلامی ایران سراسر حاکی از آن است که در اثر اوجگیری دورهای فشارهای جامعه مدنی، این حاکمیت رانتی نظامی عقب مانده برای طولانیتر کردن عمر خود، هربار دست به عقب نشینی های محدود، موضعی و مقطعی می زند!
این عقب نشینی های محدود، موضعی و مقطعی جهت بقای جمهوری اسلامی، همچون خوردن جام زهر و اعلام آتش بس پس از هشت سال جنگ بی حاصل خانمانسوز، گفتگوی «تمدن»ها با دشمنان بشریت، نرمش های قهرمانانه در مقابل بانک جهانی و صندوق بین المللی پول در گذشته و همین امروز، در بازگرداندن اساتید و دانشجویان اخراجی به دانشگاه ها، حضور چهار زن مدافع تبعیض جنسی در دولت ۱۴م و آزادی تنی چند از زندانیان بی گناه جامعه مدنی، خود را نشان می دهد.
همین تجربه زنده ۴۶ ساله نشان می دهد که پس از امیدوار شدن بخشی از جامعه ایران به تغییرات، بالارفتن قدرت خرید خانوادهها، کم شدن تنش در اثر امید به گسترش آزادی ها و امکان سازمان یافتن تشکلهای علنی قانونی، بخش دیگری از نسل جوان پیشرو جامعه ایران، مجدداً به صحنه می آیند تا برای تداوم، تعمیق و دایمی کردن تغییرات، دست به سازماندهی علنی و حتی قانونی زنند!
از بطن جامعه به صحنه آمدن این فعالان جوان باعث می شود تا باردیگر پلیس سیاسی بورژوازی ایران، بخش دیگری از این گوهرهای جوان جامعه را شناسایی کند و پس از ایجاد وفاق نسبی در میان حاکمان و ایجاد آرامش نسبی در اثر امید به تغییر در سطح جامعه و رهایی صاحبان سرمایه از کابوس انقلاب تودههای ناراضی، حاکمیت در چرخشی دیگر به ذات ضد آزادی، تبعیض گرا و سرکوبگر خود، مجددا این نسل جوان پیشرو را احضار و اخراج و دستگیر کند، به شلاق کشد و به جوخه اعدام سپارد!
از این رو نویسنده ضمن تاکید مکرر بر لزوم سازماندهی تشکل های پایدار مستقل طبقه کارگر، بر این نکته پا می فشارد که چنین سازماندهی مستقلی جهت رشد و گسترش و سراسری شدن خود؛ با توجه به شرایط خاص ایران؛ نیاز حیاتی به رعایت مسایل امنیتی دارد و بناچار تا حد ممکن بایستی دور از چشم و گوش پلیس سیاسی بورژوازی بنجل ایران صورت پذیرد!
در مقطع کنونی نویسنده بر این باور است که برای سازماندهی بنای عظیم تشکل های مستقل و پایدار سراسری طبقه کارگر ایران کماکان نیاز به مصالح بیشتر و بیشتر برای ساختن چنین بنای عظیمی داریم.
از نظر نویسنده خشت های لازم برای ایجاد چنین بنای عظیمی بوسعت ایران، همواره هسته ها و گروههای سوسیالیستی هستند که بایستی دور از چشم و گوش پلیس سیاسی رژیم؛ جهت دخالت دایمی در مبارزات روزمره توده ها؛ از طریق مداخله مستقیم در مجامع عمومی و شوراها و کمک به تعمیق و گسترش مبارزات طبقاتی یاری رسانند!
رفقای کارگر، کمونیستها؛
هشیار باشیم بدنبال بهار کاذب دولت ۱۴م به تجربه نویسنده، پاییز و زمستان سرد و سرکوب جامعه مدنی در راه است!
در سازماندهی هستهها و گروههای سوسیالیستی در داخل ایران، آرام و بی سر و صدا کوشا باشیم!
برای همکاری دایمی مشترک مابین سوسیالیستهای مستقل و متشکل در خارج از ایران، پیگیر باشیم!
هادی میتروی
کارگر تبعیدی فرانسه
شهریورماه ۱۴۰۳
hadi.mitravi@yahoo.com
Comments
دولت ۱۴م و سازماندهی پرولتاریا! <br> هادی میتروی — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>