Comments

در حاشیۀ ترور اسماعیل هانیه <br> فرزین خوشچین — 14 دیدگاه

  1. این از قلم افتاد، ببخشیدا،
    امپریالیستهای شرقی چطور؟
    امپریالیستهای شرقی، برخلاف امپریالیستهای شیاد غربی، فعلا در مسیر تعرض به ایران نیستند و با روابط دوستانه با رژیم روند نفوذ سرمایه ای را دنبال میکنند. اما اخطار اینکه با رشد جنبش کمونیستی-آنارشیستی در ایران، آنها به مطالعه درجه رشد آن می پردازند و بخشا سعی میکنند روی آن سرمایه گذاری کنند. خوشبختانه، نگرش آنارشیستی کمکی به آنها نمیکند و آنها عمدتا روی اپوزیسیون مارکسیستی و سرکوب آنارشیستها توسط آنها حساب خواهند کرد. اما در عین حال، بستگی به درجه عمق روابطشان با رژیم، با رژیم نیز علیه انقلابیون همکاری خواهند کرد. سرمایهگذاری بروی دو طرف چیز عجیب و غریبی نیست. در مالیه، امری بسیار رایج است و تمام امپریالیستها همیشه در سیاست اینکاره بوده اند.
    فرصتی شد برای جمع بندی، پس مبارزه طبقاتی در ایران بدینصورت است،
    – نقد و نفی عمال امپریالیستهای غربی.
    – نقد و نفی عمال امپریالیستهای شرقی – فعلا این خیلی مهم نیست اما باید آنها را رصد کرد.
    – نقد رژیم از زاویه تضاد طبقاتی علیه مردسالاری، بردگی مزدی و امپریالیسم، نقد و نفی دیدگاه خرافی به زندگی. جنبه ضد مردسالاری در ایران بد پیش نمی رود اما آلوده به فرهنگ غربی است و بصورت تقلید از غربی ها ابراز میشود. باید این مبارزه خصوصیت خاص آنارشیستی-کمونیستی پیدا کند تا بتوان بروی آن حساب کرد، وگرنه در خدمت انقلاب مخملی قرار میگیرد.
    – نقد و نفی دیدگاههای اقتدارگرایانه در اپوزیسیون در خدمت بوجود آوردن فرهنگ شورائی در روابط توده ها. دموکراسی علیه اقتدارگرائی نیست، دموکراسی خودش نوعی از اقتدارگرائی ست. درک این مشکل نیست، به کشورهای غربی نگاه کنید، تمام جامعه از بالا تا پائین هیراشی و بر اساس زور است و با کشورهای دیکتاتوری فرق ندارد – استثمار و هیراشی با هم، در عصر ما، از اقتدارگرائی هستند. غربی ها پولشان بیشتر است (بعلت امپریالیسم) و بیشتر خرج عیاشی توده ها میکنند و توده ها را خنثی و رای دهنده میکنند.
    آنارشیست

    • وقتی می گویند: آنارشیسم، یعنی «هرج و مرج»، واقعاً درست می گویند! گفتم آدم باید بتواند دربارۀ موضوعی مشخص سخن بگوید، نه اینکه موضوع اصلی را کنار بگذارد و هرچه دلش می خواهد، پرت و پلا بنویسد و خودش را «دانشمند» و «باسواد» هم به شمار بیاورد و به نویسنده هم تهمت بیسواد بودن بزند!
      نکتۀ اصلی آنارشیسم، که فکر نمی کنم آنارشیستهای ایرانی این را درک کرده باشند، این است، که اولاً خواهان الغای هرگونه دولتی هستند، اما توجه ندارند، که دولت تنها هنگامی می تواند الغاء یا محو شود، که طبقات اجتماعی الغاء و یا محو شده باشند. و ثانیاً، آنارشیستها هرگز در پی دست یابی به شناخت کامل از پدیده ها نیستند، بلکه تنها به تحریکات آنی (سپونتانت) بسنده می کنند و واکنشهای آنی نیز از خود نشان می دهند. این یعنی به جای پرداختن به «پروپاگاند»، به «آژیتاسیون» سرگرم هستند و صرفاً شعارهای آتشین و بسیار سوپر انقلابی می دهند، اما از ساختار انقلاب گریزانند. ثالثاً رهبری را قبول ندارند، و این یعنی هرکه-هرکه، یعنی بدون برنامه ریزی. اگر قرار باشد بدون رهبری کارهایی را انجام بدهیم، می بایست هرکس آزاد باشد هر کاری دلش می خواهد بکند. این یعنی هرج و مرج. اما آنارشیستها در عنل، در سازمانهای خودشان دارای سلسله مراتب دیکتاتوری هستند،- البته خود وجود سازملان با آنارشیسم در تضاد است. برای نمونه، انارکوسندیکالیستها، هم آنارشیست هستند (بدون رهبری)، هم دارای سازمان و تشکیلاتی به نام سندیکا! اگر ده نفر آنارشیست خواسته باشند به پیک نیک بروند، مجبور هستند به تقسیم کار بپردازند، و تقسیم کار هم رهبری می خواهد، سازماندهی و نظم می خواهد و … در عمل آنارشیستها مجبورند اصول «بدون رهبری» و «بدون سازماندهی« را تعطیل کنند. از گروه بابیوف گرفته، تا اشتیرنر، پروودون، باکوونین و … همه دارای سازماندهی و تشکیلاتی بودند، اما پرداختن به روند شناخت پدیده ها و پیمودن همۀ پروسۀ شناخت را هیچکدام از ایشان طی نکرده است. انارشیستها در اقتصاد سیاسی هم همینگونه سطحی نگر و بی پرنسیپ هستند و تنها به شعارهای احساساتی بسنده می کنند: استثمار و تهیدستی را می بینند، اما به دنبال «رمانتیسم اقتصادی» هستند. من وقت و حوصلۀ این را ندارم با آدم ناشناسی سخن بگویم، که جراتش را ندارد خودش را علنی کند و افزون بر این نه سواد اینگونه بحثها را دارد، نه احترام می فهمد چیست. وگرنه مطالب دربارۀ انارشیسم بسیار است و پاسخ به موضوع ناشناخته برای این فرد آنارشیست بسیار هم جالب است، که از «ماتریالیسم تاریخی» هیچ چیزی نمی داند. بهتر است خود آنارشیست مقاله هایی بنویسد و مزاحمت را بوسیلۀ کامنت های بی در و پیکر نوشتن کم کند.

  2. اگر کامنتی نباشد، کامنت آخر:
    جنگ روسیه و اوکراین ادامه جنگ جهانی دوم است. توضیح باشد برای بعد فقط اینکه جنگ ترکیبی است، جنگ سرد، ادامه جنگ جهانی دوم بود.
    آنارشیست

  3. در ارتباط با این مقاله:
    امپریالیسم در منطقه هند و اقیانوس آرام – قسمت اول – جان بلامی فاستر و بارت کلارک
    چون در یکی از کامنتها شورش زن زندگی ازادی تقدیس شده است، مراجعه به این مقاله مهم است.
    در انتهای این مقاله ذکر میشود که هدف امپریالیستی آمریکا کوشش در تغییر رژیم چین و نصب کردن نوکرهای خود در آن است – البته اگر نشد جنگ جهانی. همین استراتژی در اروپای شرقی پیاده شد و الان تمام دولتهای اروپای شرقی سابق جز دو تای و نصفی از آنها (روسیه و بلاروس) نوکر شدند. شبیه این استراتژی در مصر پیاده شد اما به پیچیدگی اسلامی منجر شد و بجای ایزوله کردن اسلامیون ایران داشت به عکس خود تبدیل میشد و بنظر من موجب شد که کلینتون دیگر وزیر امور خارجه دولت دوم اوباما نباشد و با کودتا مسئله را حل کردند.
    اگر جنگ پیش بیاید، یعنی اگر انقلاب مخملی و چیزهائی شبیه زن زندگی آزادی و یا روی کار گذاشتن اصلاح طلبان واقعی، نه اصلاح طلبان فعلی درون رژیم، موفق نشود، ایران از لحاظ نظامی باید با این کشورها بجنگد: اسرائیل، اردن، کویت، پاکستان، عراق ، آذربایجان، ترکیه و کشورهای عربی خلیج فارس. اگر انقلاب مخملی پیروز شود، آمریکا در ایران هم پایگاه نظامی خواهد داشت و شروع میکند به بلوای انقلابی راه انداختن در کشورهای جنوب روسیه تا اینکه روسیه هم تحت فشار از جنوب و شرق بیافتد. بعد چین کاملا ایزوله می شود – در این مقاله ذکر شده اما اشاره ای به ایران نکرده، شاید در قسمت دوم. البته راه دیگر از اشغال لبنان و سوریه میگذرد که فعلا ممکن نشد، سعی کردند، اما نشد.
    چه باید کرد آنارشیستی؟
    – روشهای پارلمانی و حزبی و مارکسیستی و دموکراسی خواهانه بدرد نمیخورند چون اگر بدرد بخور بودند به ارتجاع ختم نمی شدند.
    – سوسیال دموکراتهای نوکر امپریالیستهای غربی همراه با آن ماتریالیسم تاریخی امپریالیستی شان باید نقد و افشا شود.
    – با مردسالاری، سرمایه داری و امپریالیسم در ایران مبارزه کنند. در باره این موضوع، افشای رژیم فقط باید از زاویه طبقاتی باشد (هوادار استثمارگری بودن) نه نقد ایدئولوژی اسلامی. اعمال جمهوری اسلامی از ایدئولوژی اسلام نیست، ایدئولوژی اسلامی بهانه است و حاوی مطالبی ست که استثمار نیروی کار را توجیه میکند، تمام مذاهب ابراهیمی اینطوری هستند. در نقد ایدئولوژی اسلامی، نقد خرافه موجود در آن کافی است. نقد خرافه در آن کمک میکند که نقد هر خرافه ای آبدیده شود، مثل مذاهب دیگر، خرافه “ضرورت تاریخی” در ماتریالیسم تاریخی و سایر ایده های احمقانه دیگر.
    فرهنگ ضد اقتدار را (ایجاد جماعتهای غیر هیراشی – کلکتیو و شورائی) در ایران و تمام کشورهای منطقه ترویج کنند. یکی از عناصر این ترویج، نقد و نفی فرهنگ هالی وودی آمریکائی ست. ایجاد تشکلاهای هیراشی موجب میشود که رئیس هرم، چه انتخابی و غیر، آزادی پشت پرده داشته باشد و مثل استالین، مبارزه با اقتدار را به مبارزه با قربانیان تبدیل کند. هرگونه پشت پرده بازی “انقلابی” باید نقد و نفی شود.
    آنارشیست

  4. میتوان با مراجعه به فاکت نشان داد که مارکسیستها دارای ایدئولوژی طبقه حاکم هستند. برای همین مبارزه با ارتجاع باید مبارزه با مارکسیسم را هم شامل شود وگرنه هیچ موافقیتی حاصل نخواهد شد. مارکسیستهای ایرانی مثل اسلامیون قبل از سرنگونی شاه هستند. آنها در میان زنان و کارگرانند اما در حقیقت از زنان و کارگران نیستند و رویکرد ارباب بودن دارند. آنارشیسم دیدگاهی باز و قابل تغییر و تکامل است، مارکسیسم از همان ابتدای هستی اش، یعنی پیروی از یک شخص، دیدگاهی ارتجاعی و ضد علم.
    آنارشیست

  5. یکی از کامنتهایم گم شد و یا سانسور شد. حساب و کتاب دستم است.
    در کامنتی دوباره آنارشیسم بد معرفی شد.
    خیر، آنارشیسم به معنی هرج و مرج نیست و فقط بیسوادانی مثل نویسنده هستند که آنرا هرج و مرج میدانند.
    در ارتباط با سکولاریسم آقای نویسنده،
    .
    سکولاریسم هیچ پرونده سالمی ندارد و پر است از جنایتکاری و خوب بودن آن فقط در افکار رویایی بورژوالیبرالهای ایرانی و سوسیال دموکراتهای پرو غرب امپریالیست وجود دارد. اصل ارتجاع غربی فاشیسم و ناسیونالیسم است و لیبرالها را ساخته اند تا حاکمیت را خوب جلوه دهن د و ایرانی ها هم
    ول میخورند. همه این لیبرالهای غربی استعمارگر بودند و پول بردگی سیاهان و استعمار را به جیب میزدند.
    جناب خوشچین میگوید روسی هست و یا در روسیه ، او باید خوب بداند که رژیم استالیتی لنینی سکولار بود و چه بلایی بر سر خودشان آوردند و یا همین الان سکولار است و دارد روزی هزار نفررا در جنگ اوکراین می کشد و یا کشته میدهد. کجا حکومت اسلامی فعلی ایران بمدت دو سال و نیم روزی هزار آدم کشته؟ البته انکار نمی کنم که پتانسیل آن را دارد.
    .
    سکولاریسم غرب اروپا هم چیزی نیست جز سرکوب طبقه کارکر و نمونه تاریخی آن کمون پاریس و بدتر : استعمار و بردگی در تمام نقاط جهان، جنگ های مخوف و دو جنگ جهانی باهم، کودتا، ترور و بوجود آوردن اسرائیل و عایش و القاعده و طالبان و غیره. چین دیکتاتوری مارکسیستی هم سکولاره.
    معلوم نیست چه مقاله ای میخواهید درباره سکولاریسم بنویسید که آنرا به ایرانی ها تحمیل کنید و از تمام سیستمهای جنایتکارانه آن چیزی نگوئید؟
    اسم خودشان را روشنفکر میگذارند و حقایق را از زنان و کارگران ایرانی ‌پنهان میکنند.
    .
    سکولاریسم یعنی دولت غیر دینی، دولت غیر دینی دولت است ، حال چه دینی باشد و چه غیر دینی، برای خذمت به بشریت درست مشده است، برای این درست شده است که از منافع استثمارکران دفاع کند. توجه کنید نمیگویم منافع صرفا طبقه حاکم. هر طبقه ای که حاکم شود و دولت درست کند، استثمارگر می شود چون از حوزه تولید جدا شده غریبه می شود و تولید را در خدمت خود در می آورد و برای دوام خودش سیاست رشد میدهد و تولید را هم طبقاتی میکند، البته اگر طبقاتی نبوده.
    .
    راه حل رهایی ایرانی ها سکولاریسم نیست. سکولاریسم سرمایه داران نوکر غربی و شرقی می آورد و زنان و کارگران ایران هم برده خودی می شوند و هم برده خارجی. تحریمهای سکولار امپریالیستی دارد الان زنان و کارگران را فقیر تر میکند.
    .
    راه رهایی زنان و کارگران ایران انقلاب ضد مردسالاری، ضد بردگی مزدی و ضد امپریالیسم است. این نوع انقلاب دنبال دولت سازی نیست، دنبال تسخیر محل کار و زندگی و اداره جمعی و شورایی آن است. چنین انقلابی کار میبرد و این کار مارکسیستها نیست.
    .
    برای کمونیستهای ایران دو راه وجود دارد. یا مثل قبل و همیشه از غربی های چپ و راست تقلید مسخره کنند و دولت درست کنند و به امید خرافه ماتریالیسم تاریخی بشینند که البته منافع هم دارند، کرملین نشین میشوند و یا خود و زنان و کارگران را بر اساس دیدگاه کلکتیو و شورایی علیه ارتجاع پرورش دهند و شرایط انقلاب جهانی را فراهم کنند. شامورتی بازی های تاکنونی اصلا فایده نداشته و نتیجه نداده چون مارکسیستها بشر را درست نفهمیده اند.
    .
    انقدر وضع ایرانی های استعمار زده خراب است که حتی دولت اسلامی هم بنوعی کپی شامورتی بازی سکولارهای غرب است: مجلس، قانون اساسی، ریاست جمهوری، قوای مثلا سه گانه و غیره.دیروز عکسی از مجلس در بی بی سی بود. اگر به این عکس دقیت کنید می بینید که کت و شلوارهای گرون قیمت آنها کپی بورژواهای غربی است.
    .
    آنچیزی که در میان ما ایرانی ها روشنفکری نامیده میشود، روشنفکری نیست، غرب زدگی استعماری-سرمایه داری است. مارکسیستهایمان هم فقط ارباب سرمایه داری دولتی بوده اند. اصلا، ایدئولوژی مارکسیستی در اصل در سرمایه داری دولتی درجا زد.
    .
    آنارشیست

  6. در ارتباط با کلمه “اشغالگر اسلامی”
    همه دنیا میدانند که یهودیان فلسطین را اشغال کردند و کماکان در حال پیشروی هستند و دائم دارند در کرانه باختری مهاجر می فرستند و پایگاه نظامی درست میکنند. به این میگویند اشغالگری. اما آیا دولت ایران و مسلمانهای ایرانی اشغالگرند؟ خیر. اسلامیون حزب الهی و غیر حزب اللهی ایرانی هستند، به قومهای دیگر کار نداشته باشیم، تمام آنها فارس زبانند و فقط دینشان اسلام است. اعراب که شاهان فاسد پارسیان را به آشغال دونی انداختند، بتدریج تمام ایران را گرفتند و دین اسلام را تحمیل کردند. ایرانی ها هم آن دین را بتدریج پذیرفتند و اعراب اشغالگر هم بتدریج رفتند و فقط اسلامشان ماند. پس این اشغالگران کجایند؟ اگر منظور از اشغالگری، دین اسلام است، پس آمریکا واروپائی ها هم اشغال گرند چون دموکراسی خواهای ایرانی ها دنبال درست کردن دم و دستگاه بوروکراتیک استثماری بردگی مزدی غربی ها در ایران می باشند. ولی نه سوسیال دموکراتها و لیبرالهای ایرانی اشغالگرند و نه اسلامیون حاکم. اینها بخشی از فرهنگ ایرانی هستند.
    حال، این هارتو پورتهای ایرانگرا نازی ضد عرب و ضد مجاهدین چرا از این لفظ استفاده میکند؟ خیلی ساده، او یک فاشیست ناسیونالیست است و دنبال درست کردن ایدئولوژی ی شبیه هیتلر در ایران است، خوابی خوش، و کارش هم پیش نخواهد رفت. کار هیتلر پیش رفت چون بخشی از آلمانی ها یهودی بودند و بخشی از یهودیان نژاد پرست اند و فقط با خود ازدواج میکنند تا فرهنگ و نژادشان از بین نرود و هیتلر میتوانست آنها را خارج از فرهنگ آلمانی معرفی کند که آنهم از بی شرف بودنش بود. اما در ایران چنین چیزی نداریم. اسلامیون اصلا بخشی از جامعه نیستند، شاید بتوان گفت که همین الان هم 95 درصد جمعیت ایران اسلامی اند.
    آقای خوشچین و آقای چنگائی چنین شخص بی منطق و علم را دوست و متحد میدانند چون دنبال انقلاب همه با هم برای برقراری حاکمیت غربی ها در جامعه ایران هستند. چنین چیزی هم اتفاق نخواهد افتاد مگر با حمله خارجی ها. دولت ایران سرنگون شدنی نیست. قبل از اسلام هم جامعه ایران مذهبی بود اما مذاهب غیر اسلامی. خزعبلات ایرانگرا حد و مرز ندارد.
    آنارشیست

  7. در ارتباط با جنگ مسلحانه با رژیم،
    کلا شعار سرنگونی یعنی اعلام جنگ مسلحانه.
    برای همین است که در غرب که چپی های (غیر پارلمانتاریست) عاقل تری وجود دارد، که درسها گرفته اند، چنین شعاری وجود ندارد و دولتهای غربی هم کسانی را که شعار سرنگونی همراه با جنگ مسلحانه میدهند را دستگیر میکند و بجرم خیانت به زندان می اندازد. جمهوری اسلامی هم کاری نمیکند که کشورهای دیگر نمیکنند. شعار سرنگونی و جنگ مسلحانه همیشه خیانت به دولت است و دولتها همیشه با آن با خشونت رفتار میکنند. چرا اینها را به توده ها نمی گوئید و اینطور جلوه میدهید که بقیه دولتها با جمهوری اسلامی فرق دارند؟
    در هر کشوری، هر گروهی، طرفداران خودش را و یا توده ها را به جنگ مسلحانه تشویق کند و عملیات کند، دولتش پیگیری میکند تا ریشه اش را بکند و از شرش خلاص شود. این در نظام طبقاتی امری عادی و کاملا قابل پیشبینی و کاملا در چهارچوب حفظ سلطه قابل توجیه و فهم است. پ
    مسئله انقلابی اصلا مسئله سرنگونی نیست. مسئله انقلاب مسئله نظام اجتماعی بعد از سرنگونی است. اینکه، تکلیف بردگی مزدی، مردسالاری و امپریالیسم و سیستم هیراشی جامعه چه میشود. بعد از روشن شدن این قضیه و ایزوله کردن جریانات ارتجاعی در اپوزیسیونهای کشورها، میتوان در مورد سرنگونی و جنگ مسلحانه فکر و کار کرد، فعلا شبیه آرتیس بازی کودکان بزرگ سال نما پشت میزها در اتاقهای گرم و نرم است – مثل بازی های کامپیتری.
    آنارشیست

  8. انواع مارکسیست دیده بودیم، اما مارکسیست شبهه ساواکی، ضد عرب و ضد ترک و ضد مجاهد و شونیست “پارسی” ندیده بودیم که حالا در کامنتهای روشنگری می بینیم. انهم دلیل دارد. سایت روشنگری جای رشد عفونت وطن پرستی ست.
    آنارشیست

  9. فرزین گرامی.
    من وشمادست کم در دو موضوع وجه مشترک داریم.
    هر دو با سرطان دست وپنجه نرم می کنیم وهر دو می بینیم لنگی کار مبارزه با این پتانسیل بزرگ سراسری در کجاست وچرا درجا میزند.
    اما برای من عجیب که شما همه شعارهای تند وتیزی مانند می جنگیم می میریم ایران رو پس می گیریم و تا آخوند کفن نشود این وطن وطن نشود و ده ها شعارمانند این و شعارهای بی ادبانه؟!بر علیه آقا وحضرت امام گور بگوری در راس رژیم ونهادهایش و استراتژی بی همتای جنبش زن زندگی آزادی و… حتی برزبان آوردن براندازی بارها وبارها از سوی شازده را بکنار گذاشته و خواندن سرود یار دبستانی که عمدتا متعلق به باند موسوی و…میباشدرا عمده کرده وآن را نشانه عدم خواست سرنگونی وبرزبان نیاوردن این خواست کرده اید؟.
    اما در مورد استراتژی بی همتای جنبشی که زن زندگی آزادی نام گرفت ودرمورد شازده دو توضیح را لازم دانستم که خدمتتان بگویم.
    در مورد شازده باید بگویم ایشان بقول قدیمی ها بلیطش برده.
    یعنی بدلایلی تاریخی واجتماعی و ایدئولژیکی که جای وارد شدن به این حوزه هااینجا نیست مفت ومجانی دارای جایگاهی شده که با توجه به پتانسیل بزرگی که برای بزیر کشیدن رژیم اشغالگر ویا دست کم برای تحمیل بهاء سنگین به قشونش در ازاء سرکوب اسلامی ومتعارف در جامعه وجود دارد این جایگاه شایسته امثال ندرقلی چهارده ساله بهنگام اشغال ایران از سوی محمود افغان میباشد که متاسفانه این جایگاه مفت ومجانی شازده در کنار بمباران ذهنی بیست وچهارساعته دستگاه سیاسی ورسانه ای استکبار جهانی ذهنیت ده ها وصدها بمانند ندر قلی در جامعه رابرای بدست گرفتن رهبری قفل کرده است.
    ندرقلی که بعدها وپس از پس گرفتن ایران شد نادرشاه افشار.
    اما در مورد استراتژی بی همتا وخردمندانه جنبش زن زندگی آزادی من شما را به سخنرانی دو ماه پیش احمد رادان فرمانده بخشی از قشون اشغالگران اسلامی با نام مستعار نیروی انتظامی!برای آخوندهای مشهد ارجاع میدهم که خود به تنهائی جائی برای هزار تحلیل ذهنی باقی نمی گذارد.
    احمد رادان میگوید…نظام مقدس الهی دارای خاک ریزهای استراتژیک گوناگون است.
    حجاب اصلی ترین خاک ریزنظام است.
    دشمن! میخواست ومیخواهد این خاک ریزرا تصرف کند.
    اگر چنین می کرد ویا بکند از خاک ریز های دیگر بسهولت رد می شد ومیشود.
    سرکوب اسلامی بچه های این جنبش بویژه دختران وزنان در خیابانها ودستگیری های وسیع وشکنجه ها واعدامهاتائید درستی حرف های احمد رادان وتائید استراتژی بی همتای جنبش با هدف تسخیر اصلی ترین خاک ریز نظام میباشد.
    آخوندی از اعضائ مجلس وحوش اسلامی که اگر اشتباه نکنم نماینده!مشکین شهر بود گفت اگرنظام در برابرهجوم دشمن!مقتدرانه عمل نمی کرد وبی حجابی تثبیت میشد آنگاه میبایستی منتظرسرازیرشدن سیل بخش خاکستری بخیابانها می بودیم.
    دشمن!هم کسی نیست بجزشیطان بزرگ!یا همان اصلی ترین یار ویاورش.
    زمانیکه برای مجاهدین با اینهمه دلقک بازی های حال بهمزن برای تبلیغ اسلام گوگولی مگولی مترقی!و متجدد!و دموکراتیک!حجاب اصلی ترین خاک ریز است وبقای این فرقه کپک زده در گروی آن است آنگاه میتوان متوجه شد که چراحجاب نه تنها برای اشغالگران اسلامی بلکه برای یکایک جریانات وحکومت های اسلامی اصلی ترین خاک ریزاست.
    فرزین گرامی
    بروشنی میتوان تصویر کرد که اگر این استراتژی خردمندانه درپوسته شکنی مبارزه به تنبیه ومجازات سراسری خواهران زینب ولباسی شخصی هاو مامورین نیروی انتظامی!گره میخورد بطورحتم که شیطان بزرگ!و شرکایش نیز مجبور می شدند یا بطورخیلی روشن تر از حال در کناررژیم بایستند و دفاع مشروع مردمی را که اتفاقا منطبق با یکی از بندهای منشور سازمان ملل میبود را محکوم کنند ویا دررساندن امدادهای تعین کننده به رژیم مانند نرم افزارشناسائی چهره و…کوتاه بیایند.
    امادر این میان شازده فاقد آن فری است که در وجود لنین واستالین و مائو و چه گوارا وکاسترو و هیتلر…ندر قلی ها وبابک خرم دینان و… تاریخ ایران بود وهمین نداشتن فر میباشد که در حال بهدر دادن این پتانسیل بزرگ است.

    • درودی دوباره!دربارۀ مبارزه با حجاب اجباری باید بگویم، که این مانند فنی است، که کشتی گیر می گیرد و اگر آنرا رها کند، خودش خاک و یا ضربه فنی می شئود. ادامۀ مبارزه علیه حجاب را باید به مرحلۀ بالاتری ببریم: 1)باید مردم این روجیه را داشته باشند، که در برابر آمران به معروف، خرمذهب ها و گشت ارشاد، قاطعانه و با خشونت بلسیار رفتلار کنند، یعنی هرکدام از این صحنه ها می تواند آغاز نبردی گسترده باشد. 2) باید تبلیغ شود، که کسانی، که می توانند درگیر شوند، بروند در گروه های 5 نفره در شهر برای شناسایی و سپس هم زدن ضربه و ترک کردن صحنه. 3) سیاسی کاری بس است. باید نبرد تئوریک را در عرصۀ زدن پنبۀ اسلام آشکارا به پیش برد. من همیشه گفته ام: برای سرنگون کردن هر رژیمی، باید ایدئولوژی آن رژیم را در ذهنیت تودۀ مردم سرنگون کنیم. آنگاه، رژیم آمادۀ فروپاشی در عرصۀ پراکتیک و فیزیکی خواهد بود. متاسفانه هنوز «سکولاریسم» برای بیشتر مردم و حتی برای همۀ اپوزیسیون فهمیده و جا افتاده نشده است. و این بسیار لازم است، زیرا یکی از ارکان مهم زندگی سیاسی دوران پس از جمهوری اسلامی را پایه ریزی می کند و ساختار سیاست آینده را نشان می دهد: سکولاریسم را بارها توضیح داده ام. اگر فرصت داشته باشم، مقاله ای در این باره در «روشنگری» تقدیم خواهم کرد: سکولاریسم، یعنی جدایی دین از سیاست، یعنی هیچ سازمان و یا حزبی نمی تواند دین را در ساختار خودش بپذیرد و یا تبلیغ کند. سازمانهایی مانند مجاهدین، حزب الله، طالبان و … حق فعالیت سیاسی نخواهند داشت. این یعنی نوشتن نکته های مهمی از قانون اساسی آینده، تا در دوران پس از جمهوری اسلامی با این نکتۀ مهم تعیین تکلیف کرده باشیم و از آنارشیسم جلوگیری کرده باشیم. متاسفانه همه این را درک نمی کنند، گرچه مخالف جمهوری اسلامی هستند!

  10. فرزین گرامی.
    برای من بسیارعجیب که آدم پر مطالعه ای مانند شما بقول قدیمی ها از میان صدو بیست وچهارهزارپیغمبر چرا سراغ جرجیزرفته است.
    من برخی از مطالب شما را خوانده وبا اینکه دقیقا از زاویه دفاع از مطالبات ومنافع کارگران وکلا تهی دستان ضد مارکسیسم هستم اما این دلیل آن نمیشود که شما را بقول قدیمی ها آدم پری ندانم.
    بهر حال شگفتی از اینکه با وجود هزاران هزاردختر وپسر وزن ومرد جان برکف امتحان پس داده در خیابان وزندان و پای چوبه دار از زاهدان تاکردستان واز خزر تا عمان در برابرچشمانمان شما بسراغ یک محفل متشکل از کهنسالان بی اثردر حوزه اجتماعی وسیاسی و… رفته اید.
    اگر ایراد گرفتن به فراموش شده هاموضوع شخصی شما است که هیچ واگربا شیوه ایراد گرفتن در صدد خرید اعتباربرای این محقل میباشید که سالیان سال است کار از کار گذشته وگرنه انسان با مطالعه ای مانند شماقاعدتا میبایستی سراغ واکاوی در جادن براستی بیشماران جان برکف در پشت مبارزه مدنی؟!مسالمت آمیز! یعنی بخور ونزن مورد رضایت استعمار بروید وبشکافید دلائل آن رادر حالیکه پتانسیل مبارزه قهر آمیز توده ای در برابر چشمان همه وهمه قراردارد.
    اما راجع به محفل دوستانه خانم اشرف دهقانی با اینکه از همان روز نخستین پیروزی انقلاب شکوه مند اسلامی رژیم را وابسته به امپریالیسم و…معرفی و تا امروز نیز بر استراتژی مبارزه مسلحانه اصرارورزیده امااز همآن زمان که جوان بودند تا کنون حتی یک ریگ نیزبه رژیم نزده اند که هیچ بلکه این محفل در جایگاه مرجع تقلید مبارزه مسلحانه هرگلوله ای که از سوی برخی از احزاب کردی و… بسوی رژیم پرتاب شده است را به بهانه شلیک نشدن آن گلوله درجریان یک مبارزه کارگری همه جانبه ضد امپریالیستی حرام ویا مکروه اعلام کرده است.
    تمامی مبارزات زنان ایران را نیز به همان بهانه بورژوائی ودر خدمت امپریالیزم خوانده است.
    ضدیت با مبارزه زنان تا آنجا که خود خانم اشرف دهقانی بجز دوستان هم محفلی خود درمطلبی طولانی که روی سایتش وهمچنان سایت چفخا وجود دارد دختران وزنان مبارز میهن ما را در حالیکه در همین مبارزه اخیر زیر سرکوب اسلامی ومتعارف قشون اشغالگران اسلامی بهمراه اشک تمساح غرب در عین امداد های علنی وغیبی آنها به رژیم بودند را عامل امپریالیزم خواند.
    (دادن تفنگ های ساچمه ای و نرم افزار شناسائی چهره وآنهم در حالیکه رژیم دربرابر موج روسری آتش زدنها وعمامه پراکنی ها و… شناسائی دختران وزنان سرگروه ودستگیری های فله ای عاجزشده بود و…آزاد کردن میلیاردها دلار و…از این دست امدادها بود).
    آذری را خلق ترک!خواندن و خلق ترک!خلق ترک کردن وپیام بزبان ترکی برای خلق ترک دادن و اتفاقا به بهانه عوام فریبانه آگاهی دادن نسبت به توطئه!ودقیقاهمزمان باتوطئه استعماری -آخوندی برای تهی کردن خیابانهااز مبارزین از ترس تکه پاره شدن ایران که به همراه بیرون آوردن برادران بسیجی وخواهران زینب عمدتا در تبریز با لباس عادی ودادن شعارهای تجزیه طلبانه برای جدا کردن آذربایجان واداره امور آن از سوی خلق ترک!و… از این دست سنگ اندازی هاو بویژه همزبانی با راس رژیم در عامل استکبار خواندن دوشیزگان وبانوان از جان گذشته و… به اضافه مکروه وحرام خواندن هر تیری این محفل را در نزد هرآدم منصفی مشکوک ویا وابسته جلوه میدهد.
    زمانیکه منافقین با آن سابقه خون وخون کشی با اشغالگران مسلمان حاکم بر ایران وبا ان سابقه شعارهای غلیظ ضد امپریالیستی تا آنجا که سرکرده آنان مدعی بود مارکسیسم در راست اسلام آنان قرار دارد سالهاست این فرقه فناتیک تر از آخوند بروزی افتاده که برای ادامه بقاء مانند توله سگ های کور در یافتن غذا پوزه خود را به کفشهای همان امپریالیسم می مالد وعملا تبدیل به جنازه متعفنی شده است که امپریالیستها ورژیم زائیده شده از درون منافع استراتژیک آنها این جنازه رابعنوان جانشین!رژیم همزمان با بالا گرفتن مبارزات مردمی در بالای دست می گرفتند ومی گیرند تا بوی گند جانشین!رژیم مشامها را آنچنان بیازارد که خیابانها را تهی کنند که خوشبختانه از سال نود وشش به بعد مردمان محل سگ هم به آن توطئه نگذاشتند وامثال مایک پنس معاون ترامپ و مایک پمپئو وزیر امور خارجه اش و جان بولتون و…بهمراه یک طویله از استعمار گران اروپائی بهمراه آیت الله بی بی سی ودویچه وله و…سنگ روی یخ شدند آن وقت شماانتظار ندارید محفلی که در این چهل وپنج ساله حتی ریگی هم بسمت اشغالگران پرتاب نکرده وحتی…مواضعش دقیقا بنفع رژیم وهمان امپریالیسمی که ازآن دم می زنند نباشد؟.

    • دوست گرامی! چریکهای فدایی را نام برده ام، زیرا آنها ظاهراً نمایندۀ مشی مسلحانه هستند(البته تنها در شعار و تنها برای رژیم شاه)، اما تقریباً همۀ اپوزیسیون و بیشتر مردم هم از ترورمهره های رژیم شادمان می شوند و هورا می کشند، حتی رضا پهلوی خواستار بمباران و یا ترور رهبران رژیم می شود و به اسرائیل می گوید: سر مار در تهران است، لطفاً به جای ما بروید و انها را بزنید!یعنی رضا پهلوی نمی فهمد، که باید از موقعیت خودش برای سازماندهی جبهۀ فراگیر ملی بهره برداری کند، از کارشناسان و آگاهان برای همکاری دعوت کند، به موارد عملی گذار و دوران پس از گذار از جمهوری اسلامی بیاندیشد. یعنی در این میان، تقریباً کسی پیدا نمی شود، که برای خودش وظیفۀ تدارک سرنگونی رژیم را قائل باشد و حتی در شعار و خط مشی روی کاغذ خواسته باشد رژیم را با عملیات مسلحانه سرنگون کند! دیده و تجربه کرده ایم، که هیچکدام از تضاهرات و اعتراضات به نتیجه نرسیده است، زیرا برای سرنگونی رژیم انجام نشده است، بلکه تنها جنبۀ تظاهرات و گله گزاری داشته است، با همۀ تلاشهای مردم و جوانان در همۀ درگیری ها، اقدام مصممانه و قاطعانه ای نداشته ایم: کسی تبلیغ نمی کند برای سرنگونی رژیم باید جوانان و کسانی، که می توانند بجنگند، به گشت ارشاد و ماموران رژیم ضربه بزنند و مسلح شوند. به نظر من این راه درست است. حتی اگر خودمان موقعیت و توان انجامش را نداشته باشیم(من با سرذطان دست و پنجه نرم می کنم و نمی دانم تا کی… اما هستم و ساکت نمی نشینم)، باید نبرد مسلحانه با رژیم را تبلیغ کنیم، وگرنه ول معطل و الکی علاف هستیم! چریکهای فدایی اشرف دهقانی هم از دروغگوترین و بی پرنسیپ ترین گروهها هستند: نوارهای گفتگوی تقی شهرام و حمید اشرف را سانسور کرده اند تا نکتۀ مهم تاریخی را لاپوشانی کنند: من فکر می کنم همانگونه، که شوروی در گروههای چریکی امریکای لاتین دخالت داشت و به آنها تئوری چپ اند قیچی می داد،-ماهنامۀ «لاتینسکایا آمریکا» را چاپ می کرد و همه عملیاتها و … آنها را می نوشت، همانگونه هم چریکهای فدایی را خوراک تئوریک چپ اندر قیچی میداد: تقی شهرام چندین بار واژه ها و اصطلاحات روسی را به کار برد و حمید اشرف هم آنها را می فهمید! من تا امروز هرگز حس نکرده ام، که برای تبیین نظراتم نیاز به کار بردن اصطلاحات روسی داشته باشم، گرچه سالهاست، که به روسی فکر می کنم، حتی خوابم هم به روسی است، شطرنج هم اگر به روسی فکر کنم، احتمال برنده شدنم بیشتر است. اما واژه های غلنیه سلمبه ای مانند «میرو وازرنیه» (جهانبینی) را به کار نمی برم. چرا گروه اشرف دهقانی اینگونه واژه ها را سانسور کرده است؟ چرا فقط لاف مبارزه با رژیم شاه را می زند؟ چرا هیچکدام از گرایشهای جدا شده از فدایی به تبلیغ نبرد مسلحانه با رژیم نمی پردازد، اما کارناوال سیاهکل را تایید می کند و به خودش تبریک می گوید؟ نه اینکه این گروه ها از نظر تعداد و سازماندهی اهمیتی داشته باشند، بلکه منظور من زدودن این پراکندگی فکری و دست یابی به انسجامی همگانی است برای جمع آوردن انگشتان دست و تبدیلشان به مشت برای مبارزه. میدانید چرا مردم دست به حرکت و اقدام نهایی نمی زنند و تنها به تظاهرات و سرود خواندن مرغ سحر بسنده می کنند؟ زیرا به اپوزیسیون اعتماد و پشتگرمی ندارند. اردتمند- فرزین خوشچین

      • در کامنتی گفت آنارشیسم ،
        آنارشیسم دوای درد زنان و کارگران ایران و جهان علیه بیماری تاریخی سلطه طلبی و حفظ آن از طریق دولت است.
        نگاهی کنیم به کارنامه دولتهای سکولار:
        از اول استعمارگر و جنایتکار
        در دوران سرمایه داری همیشه ارباب چپاولگر
        عامل دو جنگ جهانی
        جنگهای بی پایان بعد از جنگ جهانی دوم
        کودتا بعد از کودتا و ترور بعد از ترور
        بعد از موفقیت:
        دفاع از ارتجاع مذهبی، حمایت از آنها، ساختن القاعده، داعش و درست کردن شرایط پیدایش جمهوری اسلامی.
        انقدر توده ها را فریب ندهید. با فاکت می جنگید و چون فاکت علیه سکولاریسم است، عفونت مذهبی رشد میکند.
        میخواهد مقاله بنویسد بنفع سکولاریسم و با جوجه فاشیست میخواهد متحد شود، بنویس ببینم چه فاکتهایی را میخواهی انکار کنی.
        آنارشیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>