آواره،
شعر از: ناقوس
آواره
[قسمت اول]
شعر از: ناقوس
اکتبر 2023
هر ره که بگردی، هر جا که نشینی
آواره ببینی
در بدر ز کوی اش، ویران شده آرزویش
غافل ز عدویش
***
آواره نداند
آن چیست که آرَد
بدبختی و ذلت
بحران و شقاوت
***
جانیان به راَسِ دولتِ او
قدداره کَشند بنامِ یاهو
حاکمانِ دست نشاندۀ امریکا و اروپا
می دزدند منابع ملل را برای کمپانیها
ثروتِ جهانِ سوم می رود به تاراج
آزِ سرمایه، محیط زیست را کرده حراج
***
گر آب نبود و مسکن و قوت
زارع چه کُند با زمینِ بَرهوت
کارگر در راۀ فرار است
از سرنوشتی که زار است
کار است که او بُوَد بدنبال
قوتی و مسکنی نه بهر امیال
***
جنگ و قحطی که زندگی را کرده تباه
برای ایندۀ فرزندان دگر نمانده هیچ راه
باشد خطرِ غرق شدن در دریاهای انبوه
یا امکانِ مردن در کویر، صحرا و کوه
***
مگر زندگی آواره جز از اینهاست؟
****************
آواره
[قسمت اخر]
شعر از: ناقوس
اکتبر 2023
گر نمُردی در بیابان و کویر و دریاها
چون رسی بمرز با پای برهنه از صحراها
اجازۀ ورود نیست، گر نداری ظاهری چون انها
آوازِ دُهُل از غرب خوش است در داستانها
***
گر فراری شدی تو از افریقا
یا که آواره ای ازلاتین امریکا
آماده باش برای زندان یا مرگ در مرز
یا که بچه ات بی غذا دچار تب و لرز
***
گر جدا کردند بچه ات برای زندانِ دگر؛
اجازۀ ملاقات نداری، ای پدر و مادر،
رنگ پوستت را نمیدانند نشانۀ “تمدن”
دولِ “متمدن” از انسانیت ندارند نشان
***
گر تو را نیست موی طلایی و چشم آبی
تو را راهی به غرب نیست که میخواهی
این است فرقِ بین آوارۀ اوکرائینی
و شهروندِ آواره شده از هائیتی
***
پس بردار ز فکر پردۀ کور
روشن بنما ضمیرِ خفته با نور
انگه که شوی آگه از حقایق
فارِغ بِشوی ز رنج و ناحق.
Comments
آواره،<br> شعر از: ناقوس — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>