نه به تخریب، آری به همبستگی
ی. صفایی
نه به تخریب، آری به همبستگی
مردم ایران امروز با نبردی برای آزادی میهن دست و پنجه نرم میکنند که با مبارزات سالهای پیش بسیار متفاوت است. هوشیاری، دقت عمل، و خالی نکردن میدانهای نبرد، از جمله ویژگیهایی هستند که آنها را به پیش میبرند تا بساط دروغ، چاپلوسی، شیادی و وطنفروشی بخشی از هموطنان خود را رسوا و افشا کرده و به دست قانون بسپارند (قانونی که پس از سقوط رژیم برقرار خواهد شد).
در این سال جدید میلادی، شیوههای نبرد مردم ایران با خردورزی هرچه بیشتر و شفافتر شکل میگیرد. اما متاسفانه بخشی از مبارزان ما در خارج از کشور وارد بازی شرمساری شدهاند، بازیای که نظام آنها را به دامی که سالهاست آماده کرده، بهطور مداوم در آن میاندازد. در طی این سالها، هیچیک از این نیروهای برانداز در راستای منافع ملی ما به نبرد سیاسی جانانه نپرداختند. اما در عوض، در گردابهای رنگینکمانی آنچنان غوطهور شدند که فراموش کردند جوانان سرزمین خورشیدمان جانها دادند و چشمان زیبایشان فدای رسیدن به آزادی شد. این افراد همچنان به جای دفاع از منافع ملی و حمایت از مبارزات مردم، به تخریبها و دروغها دامن زدند و یکدیگر را پشت سر هم تخریب کردند. در نتیجه، فرصت رسیدن به واقعیتها را از دست دادند و این وضعیت به نفع نظام تمام شد.
فناوریهای جدید، مرزهای دانش و تواناییهای بشر را گسترش داده و به ما امکان میدهد تا به رویاهای دیرین خود دست یابیم. با این حال، این تحولات همواره با چالشهایی همراه بوده است.
در خاورمیانه و به ویژه در ایران، ما شاهد تحولات سیاسی و اجتماعی بزرگی هستیم. سالهاست که مردم این منطقه برای دستیابی به آزادی، عدالت و رفاه تلاش میکنند. با ظهور فناوریهای جدید، امیدها برای ایجاد تغییرات مثبت بیشتر شده است. با این حال، هنوز هم چالشهای بسیاری پیش روی ماست.
یکی از مهمترین چالشها، مقابله با تفکر افراطی و تعصب است. در طول تاریخ، تعصب و افراطگرایی باعث بروز جنگها و درگیریهای بسیاری شده است. امروزه نیز شاهد هستیم که برخی گروهها و افراد با استفاده از ابزارهای مختلف، سعی در تحریک احساسات مردم و ایجاد تفرقه دارند.
آنکه گلوله به قلب جوان ایرانی میزند،
و آنکه تخریب میکند،
دستهایش ناخودآگاه در دستان همان سلاح است که چشمهای فرزندانمان را کور کرد.
برای مقابله با این چالشها، نیازمند همبستگی و همکاری هستیم. باید به جای تمرکز بر اختلافات، بر روی مشترکات خود تأکید کنیم. با استفاده از قدرت فناوری و دانش، میتوانیم آیندهای بهتر برای خود و نسلهای آینده بسازیم.
تخریب هنر نیست، مهم نیست که از چه نحله فکری باشد.
ما تنها وظیفه داریم که دشمن مردم را که گلوله میزند، غارت میکند، شکنجه، زندان، تجاوز و اعدام راه میاندازد، رسوا کرده و افشا کنیم.
ما همه ایرانی هستیم و رنجهای مشترکی را تجربه کردهایم. اکنون زمان آن رسیده است که دست در دست هم دهیم و برای آیندهای بهتر برای ایران تلاش کنیم. باید از هرگونه تفرقه و اختلاف پرهیز کنیم و بر روی ارزشهای مشترک خود تمرکز کنیم.
ما خواهان ایران آزاد، دموکراتیک و پیشرفتهای هستیم که در آن همه افراد از حقوق برابر برخوردار باشند. ایرانی که در آن دین از سیاست جدا باشد و آزادی بیان، آزادی اندیشه و آزادی تجمع برای همه تضمین شود. ایرانی که در آن عدالت اجتماعی برقرار باشد و همه بتوانند به طور برابر از منابع کشور بهرهمند شوند.
از همه جریانهای سیاسی، فعالان مدنی و مردم ایران میخواهم که به این درخواست پاسخ مثبت دهند. بیایید با هم برای ایرانی تلاش کنیم که شایسته آن هستیم. ایرانی که در آن همه کودکان بتوانند آینده روشنی داشته باشند و همه زندانیان سیاسی آزاد شوند و تلاش کنیم برای رسیدن به یک زیست انسانی برای همه مردم.
حواسمان باشد که در گرداب نظام فرو نرویم.
ایران ما، ایران همه ماست.
ی. صفایی
13 ژانویه 2025
آمار جنگ دولت اسرائیل با حماسی های غزه:
https://apnews.com/article/israel-palestinians-hamas-war-ceasefire-deaths-numbers-3e74e053814fd798fc1321c44f3e3c34
بیشتر آسیبها به اهالی غزه و حماسی ها بوده است و دلیل آن حمایت امپریالیستهای دموکرات غربی از اسرائیل و فروش دائم اسلحه به آنهاست.
نکات قابل توجه:
هر دو طرف برای وطن جنگیده اند.
هر دو طرف زنان و کارگران خود را استثمار میکنند.
زنان و کارگران دو طرف ضدیتی با اقتدارگرائی بطور کلی و استثمارگری اش ندارند.
زنان و کارگران دو طرف اساسا روایت اجتماعی حاکمین مرتجع شان را از زندگی خود و انسان بطور کلی پذیرفته اند و بازیجه اربابان خود شده اند.
این فاجعه برای فلسطینی ها و خفت برای اسرائیلی ها، ناشی از نفوذ ایدئولوژی وطن پرستی اقتدارگرایان و استثمارگران در ذهن زنان و کارگران آنهاست.
سلطه ایدئولوژیک و فاجعه و خفت!
آنارشیست
سیاستهای جنایتکارانه اسرئیل و مقاومتهای ارتجاعی ناسیونالیستی فلسطینی ها در مقابل آنها، بیان تاثیر ناسیونالیسم بر زندگی زنان و کارگران اسراییل و فلسطین است. این فقط نمونه کوچکی از فاجعه ای است که بشر سلطه طلب از خود بنام وطن ساخته است. بجای برداشتن مرزها و نزدیک شدن زنان و کارگران بهم، وطن پرستی مثل مذهب توده ها را از هم جدا و از هم متنفر میکند تا سلطه استثمارگران زیر سئوال نرود و تداوم یابد. آزادی بدون نقد و نفی سلطه طلبی و استثمارگری ش ممکن نیست.
آنارشیست
برای وحدت و همبستگی انقلابی باید چکار کرد؟
۱ – باید استثمار شوندگان مرز بین استثمارگر و استثمار شونده را خوب و شفا بفهمند.
۲ – باید استثمارشوندگان حول ایده الغای سلطه و استثمارگری متحد شوند.
”باید”در اینجا بمعنای اجبار و یا وظیفه نیست، باید بمعنای جبر واقعیت است. جبر واقعیت مثل مردن از سرما و یا مردن از بی آبی و بی غذائی که همگی توضیح علمی دارند. توضیح علمی توضیحی است که از طریق تجربه و آزمایش و مشاهده اثبات می شود.
هرگونه ایجاد سازش بین استثمار شونده و استثمار کننده، سلطه جو و تحت سلطه، موقتی و آبستن بحران سیاسی و اجتماعی خواهد بود، یعنی ضد وحدت نوعی بشر.
آنارشیست
کمی بیشتر درباره تئوری وطن پرستی.
وطن پرستی یک تئوری است نه فرضیه چون در عمل جواب میدهد. بیشتر کشورهای جهان بر اساس وطن پرستی اداره میشوند و بدون استثناء تمام آنها جوامعی هستند که زنان و کارگران در آنها استثمار می شوند.
همبستگی برای “نجات وطن”، که همیشه متعلق به اربابان برده دار و فئودال و سرمایه دار بوده است، فقط وقتی ممکن است که اولا، ،توده ها برده بودن خود را بپذیرند، ثانیا، حاضر باشند برای ارباب تلف شوند. این پیش فرض مقاله هم هست. برای اولی دولت لازم است که بتواند بطور سیستماتیک جلوی آگاه شدن و متشکل شدن طبقات استثمار شونده را بگیرد. برای دومی، استثمار شوندگان باید آنقدر رفاه نداشته باشند که راحت طلب شده باشند و نخواهند زندگی خود را برای وطن از دست بدهند. این اصل منطق وطن است. منطق وطن بر اساس استثمار ممکن است.
منطق بین الملل زنان و کارگران ضد استثمارگری طور دیگری است. در این دیدگاه، وطن وجود ندارد، استثمار هم وجود ندارد، برای همین جنگ هم وجود ندارد چه جنگ داخلی باشد چه جنگ با دیگران، چون همه در رفاه و آسایش زندگی میکنند.
پس، می بینیم که مقاله در حقیقت ضد انقلابی است نه انقلابی. مقاله فقط میخواهند از شر اربابان اسلامی خلاص شود، مقاله حرفی برای خلاص شدن از شر اربابان سکولار ندارد. همبستگی ی که مقاله می خواهد خفه کردن نیروهای ضد استثمار است که باعث شود اربابان سکولار توده ها را به ابزار استثمار در وطن تبدیل کند. اگر اینطور نبود مقاله میگفت که علت خرابی وضع زندگی استثمار شوندگان از صرفا رژیم نیست، از سیستم استثمار در جامعه است.
آنارشیست
ایران ما از کجا آمده؟
از سلطه یک مشت قلدر و آدم کش برای استثمار بقیه جامعه. باید از دست این کثافت میهن خودی و میهن دیگران از طریق از بین بردن اقتدارگرایی و استثمارگری اش خلاص شد. میهن داشتن هرگز در واقعیت چیزی نبوده جز برده بودن برای مشتی عیاش و جاه طلب و ریاکار.
آنارشیست
وطن پرستان مبارزه طبقاتی را بنفع سود سرمایه داران تخریب میکنند. آنها میخواهند کارگران استثمار شونده با سرمایه دار استثمارکننده متحد شوند. این رابطه رابطه ارباب و برده است. وطن پرستان میگویند مبارزه بین کارگر و سرمایه دار مهم نیست، وطن مهم است. از این تبلیغات ارتجاعی و ضد بشری در غرب زیاد است و کار هر روزه امپریالیستهاست. اگر کارگران برای این وطن پرستان رژیم سرنگون کنند، سرمایه داران وطن پرست میلیاردر می شوند و کارگران هیچ چیزی عایدشان نمی شود جز برده مزد بودن، تحقیر شدن و به بازی گرفته شدن. داریم در غرب می بینیم.
آنارشیست