بازگشت طالبان! آبروئی برای ولایتمداران؟
بهنام چنگائی
.
در جهان کنونی جنگ ها، آشوبزدگی ها و ویرانشدگی های ما بیش و پیش از همه یک واقعیت آشکار و بلند تاریخی وجوددارد و آن ستم بهره کشی سرمایه سالاری و به تبع آن نبود حق برابر زندگی برای بیشترین شهروندان جهان بوده است که تنها نیروهای کار آزار و آسیب های آنرا با پوست و استخوان می شناسد و همو می بایست برای رهائی خود از بهره کشی ها برایش نچندان دور و هرچه زودتر راهکارها و چاره های فراملی، اجتماعی و طبقاتی بیابد. درین میانه، طبقه کارگر جهانی با دو دشمن ذاتی و تمامیتگرای خویش روبرست. این دو دشمن دیرینه یکی ساختار سرمایه است و دیگری ساختمان دین می باشد.
همزمان، مشکل هستی نوع بشر در فقر، ستم و دشواری های روزانه زندگی ست که درهم آمیخته اند، و توده های کار میلیاردی از یکایک ناروائی ها، ناسازگاری ها و رودرروئی های ناخواسته علیه سرمایه سالاری و تنگدستی ها و مصیبت های ناشی از آن رنج فراوان می برند. رنج و بیداد و بهره کشی ایکه در سراسر گیتی پیوستگی ساختاری با ریشه های ژرف زندگی کارگران و مزدبگیران دارد و بازتاب های ضدبشری آنرا می توان بروشنی هم در چهارچوب قوانین امپریالیسم آمریکا و هم در ایران ولایتزده و گرسنگی گرفته دید و فریادهای دادخواهی های گرسنگان این دو الگوی مدعی جهانی را در هردوسو شنید. آمپریالیسم آمریکا و فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران بدلیل اهداف مشترک شان در یک زنجیر حیانی اند و سران آنها بر پایه ی هزاران فاکت جز به قدرت و ثروت گروه خویش نیندیشیده و هرگز نمی اندیشند. تضاد و تناقض روزافزونی که نیروی” کار علیه سرمایه ” و یا برابر این دو گروه دارد و نبرد پیگیر و سازش ناپذیر آنها ” کار علیه سرمایه” با همه ی نام های متفاوت و متناقض شان به باریکه های سرنوشت سازی رسیده است.
ریشخند بی شرمانه و مسخرگی زمانه ی ما با این دو مدعی فریبکار و آدمخوار درین است که از یکسو امپریالیسم آمریکا نابسامانی های موجود و فراوان جامعه بشری را ناشی از واماندگی اقتصادی، نبود دمکراسی بورژوائی و الگو نگرفتن از ساختاری ست که آنها دارند و همین دم و دستگاه، جهان و هستی جهانیان را بیش از دو قرن می باشد که رودرروی جنگ ها و اشغالگری های خود قرارداده و تنها در سه دهه ی گذشته به ۲۰ کشور جهان حمله نظامی کرده، نسل کشی ها بیشماری براه انداخته و بیاری آن جنگ ها و دخالت های نظامی و گماشتن دست نشانده ها توانسته دارائی های ملت ها را بسادگی چپاول کند و کرده است.
و از دیگرسو خر رنگ کردن ملاها و مکلاهاست که خواسته و همچنان می خواهند آن خر را بنام بلبل خدا به خلق بینوا حقنه کرده و ریاکارانه توانسته و زیرکانه نیرنگ خویش را در ناخودآگاه توده های ساده دل جازده و می زنند. این دسیسه دینی شگفت انگیز و توهین آمیز است زیراکه دینمداران چرائی فقرها، آشفتگی ها، تنگدستی ها و نابرابری ها و وجود اشکال فسادها و تباهی ها را ناشی از فرهنگ کفر، نفوذ شرک و بی دینی و فقر را در نبودن فهم و درک عدل علی و فقدان بی خدائی می دانند. براستی چندشناک است این دیدگاه پوچ دینداران، بویژه آنگاه که در درازای حکومت مستقل ۴۳ ساله شان آنهم با درآمد چاه های نفت بی حساب و کتابش، دیده و می بینیم که هستی و زندگی کارگران و زخمتکشان کشور را که با وجود حکومت عدل علی، هستی و دار و ندار بیشترین کارگران و زخمتکشان در سراشیب تباهی و نابودی و تنگدستی ها چنان گرفتارشده که ای بسا بسیاری از آنها توانائی خرید نه گوشت که یک شانه تخم مرغ را هم ندارند.
بهمین خاطر اگر واقعیت بهره کشی ها و نابرابری ها را ناشی از ساختار سرمایه سالاری و انباشت ثروت بدانیم که هست؛ بنابر تجربه تاریخی و تاکنونی دین و سرانش جز یاور بهره کشان و اهرم تاراجگری آنها و بسود خود نبوده است و این واقعیت آن دو: “دین و سرمایه” است. همزمان اما درین جهان حقیقت برجسته و ویژه ای برای برنامه ریزی، ساختن و شکوفائی بهتر زندگی نوع بشر وجودندارد مگر، تشویق و رشد دیدگاه های مذهبی و رواج دشمنی ها در قالب فاشیسم مذهبی و ملی، و پشتیبانی از راسیسم کور و بربریت فناتیسم نادان و درنده که فضای و امکان کافی برای تاراج دارائی های کشورها و مردمان کار جهان برای شان مهیاست؛ فضای ضدبشری ایکه رونق روزانه یافته است.
سران سرمایه چه داخلی یا جهانی، در پشتیبانی از گرانندگان ادیان و بویژه امروزه اسلام همگی و بیاری هم دشمن خونی مایند و جهان ما را تاکنون بسود اهداف خویش تسخیر، تحدید، تهدید و ویران کرده و هرکدام در دوران خویش و بکام مافیاهای سرسپرده می گردانند. چراکه با تک تک جنگ های پیگیر دین و سرمایه، و پردازش اشکال دشمنی ها و چرخاندن جنگ های بسیار دینی و مذهبی دور زندگی مردم کار و تلاش، آنها می بایست به برتریجوئی های ناسیونالیستی و فاشیستی دامن زنند و زده اند و همیشه این شیوه های هدفمند و خودکامانه به ژرفا و دامنه های فقر و نداری مای جهانی افزوده است. برای نمونه: آز هیستریک سرمایه و اهرم زورگوئی میلیتاریسم ناتوئی آن چندان نیاز نیست که بگویم چون این سیاست و اقتصاد آن، دارد چهارچوب کره ی زمین و هرچه بر روی آن هست را بسوی نابودی گام بگام می کشاند. هماکنون قطب های قدرت و ثروت منشآ جنگ های سرمایه سالاری داخلی و جهانی اند که سرکردگان آنها، نیاز به برتریجوئی ادیان و بویژه در اسلام دارند و همین دیدگاه جاری گشترش جنگ های مذهبی را اهرم بقای خود می دانند؛ ترفندهای حزب الله، القاعده، بوکوحرام، داعش و طالبان که همگی مسئله ی روز جهان ما شده اند، جر محصول آمریکای جنایکار نمی باشد.
بهررو آنها ( دین و سرمایه) آشکار و پوشیده در طول تاریخ مبارزه طبقاتی باهم هموند و در کنار یکدیگر و پکپارچه علیه نیروی کار و مترقی، چپ و کمونیست بوده اند و بی گمان ناگزیر به همکاری بی پایان می باشند، تا روزیکه ما نیروهای کار بنیادشان را براندازیم. گمان بی هوده نبریم که سرمایه و دین هرکدام بشیوه ی خاص خود با ایجاد و پیدائی حکومت های کارگری سازگاری نداشته و فضای پیدائی و امکان رونق آنرا دشمن بقای خویش می دانند. شگفت انگیز نیست از اینکه سرمایه و امپریالیست ها برای دشمنان شان که کارگران و کارمزدان می باشند قرن هاست دام دمکراسی غربی و یکسویه گذارده، و بنیادگرایان فریبکار و واپسگرای دینی نیز، برای فریب و گمراهی کارگران مومن و ساده دل تله خدا و دین گذارده اند و دریغا تاکنون موفق بر شکست خودباوری ها و سرکوب خردکشی توده های کار بوده اند.
کارگران و مردم آگاه و هوشیار جهان دیده و می بینند که امپریالیسم آمریکا و یارانش برای داشت، برداشت و انباشت هرچه بیشتر دارائی ها سراسر جهان و بویژه در کشورهای نفت خیز و ثروتمند حیاط و حیات کارگران، زحمتکشان، جوانان و زنان را میدان تاخت و تاز و کشتارگاه بنیادگرایان وحشی و آدمخوار کرده است تامگر، بیاری جنون این درندگان آدم نما، قانون جنگل، تداوم جنگ، شیوع زور کور، ترویج ترس، گسترش تباهی و فسادها و از همه هولناک تر برپائی سنگسارها و اعدام الهی ـ ملائی بیش از پیش بر سرنوشت انسان های بیدادرس منطقه همچنان حاکم شود، و آبروئی برای ژاندارم جهان و غربی های چپاولگر و زورگو بخرد.
از همینرو فصل فصلِ جابجائی ها و نجات قدرتیابی های تازه و پلورالیزاسیون سیاسی ـ اقتصادی غربی در گستره جهانی پرآشوب هست تا ببینیم کدامیک ابزار قدرتری بدست آورد، و بتواند بیاری آن آسان تر ثروت ملت ها را برای سرمایه داخلی و جهانی بهتر بچاپد. بر اساس تجربه های تاریخی تلخ ما از آمریکا، انگلیس و یاران تبهکار ایندو، آنها بتازگی طرح مستقل و نوپائی با کانادا و استرالیا دارند و بی گمان بیش از هر زمانی برای شان یافتن اهرم های دینی و بکارگیری راهکارهائی ضدبشری اشکال متنوع ولائی حزب الهی تا داعشی طالبانی حکم کشف معادن طلا را دارد که در دست تکوین می باشد. طرح و دسیسه سیاسی ایکه بتواند فرهنگ درهم آمیخته “ترامپ ها بایدن ها” را پیاده کرده و بتواند رسیدن به پول و انباشت سرمایه را برای خود و یاران گردکشان شان آسان ترکند.
تکرار می کنم در جهان گردنکشان سرمایه، اهرم فریب ( دمکراسی سیاسی بدون دمکراسی اقتصادی) که جز دروغی در راستای منافع بهره کش ها و کسب آسان سرمایه های کلان برای مفتخوران نبوده و نمی باشد بکاررفته است؛ همچنانکه در جهان سرکردگان واپسگرائی ها ( خدا و دین ) نیز جز ابزار فریب و گمراهسازهای بیشتر ساده دلان بکارنرفته و همیشه این نیرنگ خدا و دین ابزار مقتدری بوده برای دارایان و رسیدن آنها به دارائی ها به تصاحب شان بر ثروت های ملی و از همینرو دستیابی آسان شان به قدرت سیاسی و سرآخر کنترل اداره و اراده ی نادانائی های انسان کار و کارمزدی بیش نبوده و نیست. ما با امپریالیسم آمریکا و یارانش به همان اندازه در ستیزیم که، با فناتیسم و بربریت خمینی خامنه ا ی تا وحشی های طالبان داعشی. حکومت ضدبشری ولائی بداند که بازگشت طالبان وحشی، آبروئی برای خاندان آدمخواران و چپاولگران و اعدامکاران دین دولتی نمی شود و نمی خرد. همه ی فجایع هراسبار امروزی داعش ها و القاعده ها و طالبان ها ریشه و الگو از شکلگیری آغازین فاشیسم شیعی دارد که آنها نیز بدان شیوه های ضدبشری برای بقا و خودکامگی خویش بدان دست برده و در پناه خدا و دین، پلشتی و پلیدی خود را می پوشانند. پرسیدنی ست تاکی!؟
*بد نیست به دو فاکت ناچیز و مستند از این دو مدعی تبهکار امپریالیسم آمریکا و فناتیسم ولائی نگاهی بیندازیم!
بهنام چنگائی ۲۶ شهریور ۱۴۰۰
* اداره آمار ایالات متحد آمریکا و مرکز تحقیقاتی آن P E W :
تعداد شهروندان امریکایی که از دولت یارانه دریافت می کنند، از تعداد کسانی که شغل تمام وقت دارند بیشتر است؟
آیا می دانید ۱٫۲ میلیون از دانش آموزانی که در مدارس دولتی مشغول به تحصیل اند، بی خانمان محسوب می شوند؟ در یک روز عادی مدرسه، ۲۱٫۵ میلیون نفر از این ۳۰٫۷ میلیون یا ۷۰٫۵ درصد کودکان، ناهار رایگان یا با قیمت پایین دریافت کرده اند.
و سناتور ایالت ورمونت آمریکا گفت که ۱۵ میلیون کودک در این کشور در فقر به سر می برند و حدود نیم میلیون انسان در این کشور نیز در خیابان میخوابند. آنهم در آمریکائی که ۲۱ تریلیون و ۶۱۵ میلیارد و ۸۱۷ میلیون دلار درآمد سالانه دارد.
*و اینهم در ایران اسلامی ولائی گرسنگی زده:
علی خدایی، رییس گروه کارگری کمیته دستمزد شورای عالی کار، با اشاره به اینکه دستمزد ماهانه کارگران فقط کفاف ۱۰ روز از زندگی آنان را میدهد، درد بی درمانی ست که امام عصر به آن بهائی نمی دهد و در چنین ویرانه ای آدمخواران سید علی خامنه ای و نچندان دور، ۱۵۰۰ معترض را بسادگی آب خوردن ترورکردند تا که امروز رهبر جهان اسلام بتوانند بیاری ۸۰ کامیون که حامل ۲۹ میلیون لیتر بنزین و گازوئیل بود را به حزب الله لبنان هدیه کنند، آنهم در کشوری که درآمد سالیانه ۴۳۳ میلیارد و ۷۳۴ میلیون دلار می باشد و کارگرش با وجود کارکردن حقوق کفاف ده رور زندگی اش را می دهد.
Comments
بازگشت طالبان! آبروئی برای ولایتمداران؟<br> بهنام چنگائی — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>