انقلاب مشروطه
.
انقلاب مشروطه در فاصله ۱۲۹۰ـ۱۲۸۴ شمسى (۱۹۱۱ـ۱۹۰۵) میلادى روى داد. در ایران هم مثل اروپا جنبش روشنگرى پیشتاز انقلاب براى دمکراسى بود و روشنفکرانى چون آخوندزاده, میرزا آقاخان و طالبوف دو سه دهه قبل از انقلاب از یک طرف خرافات را نفى میکردند و از طرف دیگر فکر آزادى سیاسى را در ایران رواج مىدادند. تحولات اقتصادى و اجتماعى نیمه اول قرن نوزده که در دوره ناصرالدینشاه با گسترش صنعت و ارتباطات شتاب گرفته بود, شرایط را براى گسترش جنبش روشنگرى آماده مىکرد. آزادى دولت از نفوذ دربار و روحانیون و هدایت ایران به شاهراه ترقى هدف این روشنفکران بود. همزمان برخى شاهزادگان, وزرا, ملاکین و روحانیون نیز خواستار اصلاحاتى در دربار بودند.هم روشنگرى نتوانسته بود به خواستهاى خود برسد و هم اصلاح طلبان وابسته به اشراف و اعیان کارى از پیش نمىبردند. دربار پوسیده قاجار همه تلاشها را با شکست مواجه مىکرد. قتل قائم مقام و امیرکبیر دو نخست وزیر اصلاح طلب وابسته به خود دربار نشانه بارز ظرفیت این دربار بود
در جنبش مشروطه خواست روشنگران یعنى آزادى سیاسى, دیگر به تقاضاى توده عظیمى از مردم شهرها, بویژه شهرهاى بزرگ تبدیل شد. مردم کم درآمد شهرى, پیشه وران, مغازه داران و روشنفکران که بسیارى از آنها معلم و واعظ رده متوسط بودند با قدرت عظیمى به میدان آمدند. دربار, روحانیون , متنفذین وابسته و قدرت هاى خارجى که با دربار زدوبند داشته و از طریق اعطاى امتیازات , گمرکات و روابط تنگاتنگ با هم مردم را مىچاپیدند, زیر حمله مردم قرار گرفتند
زیر این فشار بود که مظفرالدینشاه در ۳۰ دسامبر ۱۹۰۶(نهم دیماه ۱۲۸۵) فرمان مشروطیت را امضا کرد و خود ۹ روز بعد درگذشت. در حالیکه بنا به گفته رایج در میان مردم, مقامات صاحب امتیاز به مشروطه خود رسیده بودند, انقلاب در پائین تازه آغاز شد. درباریان , روحانیون, ملاکین, سرمایه داران بزرگ و سفارت خانه ها با همه قدرت به توطئه
…و تلاش براى سرکوب آن متوسل شدند
دراین مجموعه سعى شده کمتر از عقاید و مواضع افراد و بیشتر از زندگى آنها صحبت شود, امیدوارم تا سالروز مشروطیت بتوانم آنرا با افزودن تعداد دیگرى از بازیگران دوران مشروطه تکمیل نمایم – سینا
وقایع نگارى انقلاب مشروطه
ا** بهار سال ۱۳۲۱هجرى قمرى(۱۲۸۲شمسى) در اعتراض به مسئولان بلژیکى گمرک ایران بازارهاى تبریز بعنوان اعتراض بسته شد و مردم خواهان اخراج مسیو پریم مسئول گمرک آذربایجان شدند
ا** اواخر شهریور ۱۲۸۲ شمسى عین الدوله پس از عزل میرزا على اصغرخان اتابک از صدارت عظمى برسر کار مىآید
ا** اسفند ۱۲۸۳ شمسى عکسى که مسیو نوز رئیس گمرکات ایران با عمامه و عبا برداشته بود منتشر گشته و روحانیت آنرا بعنوان توهین به اسلام تلقى نموده و مردم را علیه او شوراندند.و چندى بعد بعلت برخورد ناهنجارى که نوز با تجار در حضور عین الدوله کرد بازار بسته شد و بازاریان با پشتگرمى عده اى از روحانیون در شاه عبدالعظیم متحصن شده, ضمن تقاضاى لغو تعرفه گمرکى خواستار استعفاى نوز شدند. همزمان در شهرهاى دیگر چون مشهد و شیراز بدنبال کمبود و گرانى نان و گوشت و زورگویى هاى دولتیان اعتراضات عمومى گسترش مىیابد
ا** در ۲۰ آذر ۱۲۸۴ به بهانه گران شدن قند, حکومت چند تاجر قند را در تهران به شلاق مىبندد و همین امر نخستین انفجار عمومى را در جنبش مشروطیت برمىانگیزد
ا** در ۲۲ آذر ۱۲۸۴ عده زیادى از مجتهدان و بازاریان در شاه عبدالعظیم متحصن شده و خواست هاى هشتگانه اى را مطرح مىکنند که عبارتند از:عزل مسیو نوز وزیر گمرک و مالیه, عزل علاالدوله حاکم تهران, عزل عسکر گاریچى راهدار قم, بازگرداندن میرزا محمدرضا مجتهد تبعیدى کرمانى به موطن خویش, بازگرداندن مدرسه مروى و موقوفات آن به متولى باشى سابق آن, لغو دستور کاهش مستمرى کارمندان, بناى عدالتخانه در تمام شهرهاى ایران و بالاخره اجراى قانون اسلام بدون تبعیض در باره تمام مردم
ا** این حرکت که به ¨هجرت صغرى¨ موسوم شد با صدور دستخط شاه مبنى بر موافقت با خواست هشتگانه بالا به پایان رسید
ا** رودررویى با حکومت آشکارتر شده و در شهرهاى بزرگ هیجانات و شورش گسترش مىیابد, در شیراز اعتراضات مردم را با گلوله جواب داده و تعداد زیادى به شاه چراغ و قنسولخانه انگلیس پناهنده مىشوند. در تهران ۱۹ تیر ۱۲۸۵ مامورین شیخ محمد واعظ اصفهانى را که از حکومت انتقاد مىکند دستگیر کرده ولى مردم او را از چنگ سربازان در میآورند و در نتیجه تیراندازى سربازان یک سید طلبه کشته مىشود. بازار تعطیل و مردم و طلاب به رهبرى سید محمد طباطبایى و سید عبدالله بهبهانى و همراهى شیخ فضل الله نورى در مسجد جامع تحصن میکنند, ولى فرداى آنروز در اثر تیراندازى سربازان یک سید کشته مىشود. درگیرى به صحن مسجد کشیده شده و عده اى از مردم و سربازان کشته و زخمى مىشوند.فشار سربازان باعث مىشود که متحصنین مسجد را ترک کرده و به طرف قم براى تحصن در آنجا رهسپار شوند, که به ¨مهاجرت کبرى¨ موسوم گشت
ا** اعتراضات و شورش همگانى بحران حکومتى و سیاسى را تشدید مىکند, دولت عین الدوله سقوط کرده و مقام صدارت به مشیرالدوله که شخص معتدلى است داده مىشود
ا** بالاخره پس ازمبارزات مکرر مردم, در فاصله ۱۴ تا ۱۸ مرداد ۱۲۸۵ شمسى (۱۴ تا ۱۸ جمادى الثانى ۱۳۲۴ هجرى قمرى)مظفرالدین شاه فرمان مشروطیت را صادر مىکند
ا** تشکیل مجالس موقتى و مقدماتى براى تدوین نظامنامه انتخابات از علما و سران جنبش و عده اى از وزیران و درباریان آغاز مىشود و پس از دو ماه شورش و کشمکش در تمام ایران و اصلاحاتى در فرامین شاهى, مجلس شوراى ملى در ۱۳ مهر ۱۲۸۵ با حضور ۵۷ نماینده ¨طبقات¨ مختلف در کاخ گلستان در حضور شاه افتتاح و شروع به کار مىکند
ا** قانون اساسى تدوین و در ۹ دى ۱۲۸۵(۱۴ ذیقعده ۱۳۲۴) امضا شد
ا** ده روز پس از امضا قانون اساسى مظفرالدین شاه در ۱۹ دى درگذشت و محمد على میرزا بجاى او نشست. شاه تازه میرزا على اصغر اتابک را که سه سال پیش از صدارت معزول و به اروپا رفته بود به کشور فراخواند و او را به نخست وزیرى برگمارد
ا** بخشهایى از روحانیون برهبرى شیخ فضل الله نورى تحت عنوان¨شریعت خواهى¨ در مخالفت با مشروطیت در ۳۰ خرداد ۱۲۸۶ در شاه عبدالعظیم متحصن مىشوند
ا** میرزا على اصغرخان اتابک اعظم با کمک روحانیون مخالف مشروطیت دست به توطئه چینى مىزند, ولى در هشتم شهریور ۱۲۸۶ بدست یکى از انقلابیون کشته مىشود و ناصرالملک صدارت را به عهده گرفت
ا** مجلس جدید التاسیس شورا در آذر ۱۲۸۶ بودجه دربار را سیصد هزار تومان کسر و به پانصد هزار تومان کاهش داد و شهریه زنان ناصرالدین شاه را قطع کرد. این تصمیم مجلس که مورد تائیدناصر الملک رئیس الوزراء وقت قرار گرفته بود محمدعلیشاه را به خشم آورد. وى. تحت فشار روسیه و پاره ای از روحانیون بود که مجلس را منحل کند نمایندگان مجلس را احضار و به آنان در مورد کاهش بودجه دربار اخطار کرد و گفت که از حدود خود تجاوز کرده اند. ناصرالملک که خشم شاه را دید از سمت خود کنار گیری کرد
ا** احتشام السلطنه رئیس مجلس برای اقامه شکایت از این وضعیت نزد شاه رفت که شاه دستور داد او و برادرش را که همراه وی بود شلاق زدند و در همانجا (کاخ گلستان) بازداشت کردند. محمد علیشاه سپس ناصرالملک مستعفی و وزیران کابینه اش را خواست و آنان را هم کتک زد و بازداشت کرد
ا** بیست و سوم آذر ۱۲۸۶ اوباش و متعصبین مذهبى با رهبرى پنهانى رجال دربارى و حمایت علنى شیخ فضل الله نورى , پس از یک حمله مسلحانه ناموفق به مجلس, در میذان توپخانه چادر مىزنند, ولى سرانجام محمدعلیشاه تسلیم و قسم نامه امضا کرده و آشوبگران پراکنده مىشوند
ا** امضا موافقتنامه استعمارى بین روسیه تزارى و انگلیس براى تقسیم ایران به مناطق نفوذ بین آنها در اوت ۱۹۰۷ میلادى
ا** پرتاب نارنجک بطرف محمد علیشاه در تاریخ نهم اسفند ۱۲۸۶ از جانب انقلابیون, ولى شاه جان به در مىبرد
ا** محمدعلیشاه پس از مذاکرات با نمایندگان دولت روسیه و طرح یک سلسله توطئه ها در چهاردهم خرداد ۱۲۸۷ بقصد کودتا در باغشاه ساکن مىشود
ا** دوم تیر سال ۱۲۸۷ برابر ۲۳ جمادى الاول ۱۳۲۶ هجرى قمرىفرمان به توپ بستن مجلس توسط محمدعلیشاه صادر و به این ترتیب مشروطیت پس از قریب بیست ماه و بیست روز تعطیل و دوران ¨استبداد صغیر¨ آغاز مىشود
ا** در تاریخ ۲۲ آبان ۱۲۸۷ شمسى (۱۳ نوامبر ۱۹۰۸ میلادی) در اجتماع مخالفان مشروطیت در باغشاه، شیخ فضل الله نورى مشروطیت را مغایر مشروعیت اعلام داشت و حاضران در آن جمع سپس به امضاى نامه اى در آن زمینه خطاب به شاه که در همان محل اقامت داشت پرداختند. شیخ فضل الله این موضوع را پنج روز بعد در همان اجتماع تکرار کرد که شمارى از حاضران به تاسى از او از محمدعلیشاه که آماده شنیدن چنین پیشنهادى بود مصرانه خواستند که مشروطیت را ملغی سازد. محمدعلیشاه یک روز بعد (۲۸ آبان) مشروطیت را کان لم یکن اعلام داشت و تاکید کرد که به درخواست متقاضیان به ویژه توصیه روحانیون این تصمیم را گرفته است
ا** در تاریخ ۲۴ بهمن ماه ۱۲۸۷ گروههای مجاهد گیلان در رشت به هم پیوستند و روز بعد گروهى از قفقازى ها نیز به آنان اضافه شدند . این گروهها در همین روز تصمیم گرفتند که یپرم خان رئیس قفقازى ها مجاهدان مسلح را سر وسامان دهد و یک گروه مسلح آماده از آنان به وجود آورد. این کار سریعا انجام گرفت. یک هفته بعد حکومت رشت به دست این گروه مسلح افتاد و« آقا بالاخان » حاکم رشت و تنى چند از مقامات دولتى توسط این گروه کشته شدند. مجاهدان گیلان از محمد ولى خان تنکابنى دعوت کردند که ریاست جنبش را به دست گیرد . وى پذیرفت و وارد رشت شد . مجاهدین سپس به سوى قزوین به حرکت در آمدند و در پى یک زد و خورد شدید شهر را تصرف و قاسم خان فرمانده پادگان شهر که دستور مقاومت داده بود اعدام شد. مجاهدان گیلان سپس رهسپار تهران شدند
ا** در تاریخ ۲۲ تیر ۱۲۸۸(۲۴ جمادى الآخر ۱۳۲۷) پس از یک دوره مبارزات مسلحانه, مشروطه خواهان بر تهران چیره مىشوند و دوران سلطنت استبدادى محمد علیشاه پایان مىیابد
ا** در تاریخ ۲۷ جمادى الثانى ۱۳۲۷ هجرى قمرى مجلس عالى که پس از فرار محمد علیشاه به سفارت روسیه تشکیل شده بود وى را از سلطنت خلع و پسر وى احمد شاه را به پادشاهى برگزید
ا** در زمان تشکیل مجلس دوم در سال ۱۹۰۹ میلادى دو فراکسیون رقیب ¨اعتدالیون ¨ و دمکرات¨ که متعلق به احزاب¨ اجتماعیون اعتدالیون¨ و ¨ دمکراتیون عامیون¨ بودند و در سال ۱۹۰۸ تشکیل شده بودند بوجود آمد
حزب اعتدال که رهبرى فکرى آن در دست سید محمد طباطبایى بود , جناح راست و محافظه کار مشروطه خواهان را جمع کرده و از حمایت فئودالها, روحانیون, اعیان و اشراف و شاهزادگان و بازاریان برخوردار بوده و در مجلس دوم داراى اکثریت بود. برخى از دیگر اشخاص این فراکسیون عبارت بودند از:سید احمد بهبهانى, على محمد دولت آبادى, صدرالعلما, محمدعلیخان نصرت السلطان, ناصرالاسلام گیلانى, مرتضى قلیخان نائینى که لیدر فراکسیون بود, ذکاالملک, معتمدخاقان, محمدتقى بنکدار,محمدتقى رزاز و على اکبر دهخدا (که همراهى اش با این فراکسیون تعجب دیگران را همراه داشت).از مشروطه طلبان مشهور سپهسالار اعظم(تنکابنى), ستارخان و باقرخان هم از این فراکسیون پیتیبانى مىکردند . ارگان حزب اعتدالیون روزنامه ¨انقلاب¨ بود
حزب دمکرات که جناح رادیکال مشروطه خواهان را دور خود جمع کرده بود خواستار ¨انفکاک کامل قوه سیاسى از قوه روحانى¨ و تقسیم املاک بین رعایا و مخالف تشکیل مجلس اعیان بود. رهبر واقعى آن سید حسن تقى زاده بود که با عده اى از همفکران خود چون محمد رضا مساوات, ابراهیم حکیمى(حکیم الملک), شیخ محمد خیابانى, حیدر عمو اوغلى, رسول زاده, ابوالضیا, جلیل اردبیلى میرزا محمد نجات احمد قزوینى, محمدعلیخان تربیت, نوبرى, و تعدادى دیگر حزب دمکرات را تشکیل داده بود. در مجلس دوم در اقلیت قرار داشت و داراى بیست نماینده در آن بود. ارگان حزب روزنامه ¨ایران نو¨ نام داشت
ا** هشتم رجب ۱۳۲۸ هجرى آیت الله سید عبدالله بهبهانى ترور شد. جناح راست مشروطه خواهان ازاین مطلب سواستفاده کرده و مشروطه خواهان رادیکال را تحت فشار قرار مىدهند, و سید حسن تفى زاده را متهم به ترور بهبهانى مىکنند
ا** به بهانه ایجاد امنیت و آرامش, مجلس در رجب ۱۳۲۸ (۱۹۱۰) پیشنهاد هیئت وزرا را براى خلع سلاح مجاهدان مشروطیت به تصویب رساند. و متعاقب آن پلیس به فرماندهى یپرم خان ارمنى و کمک نیروهاى مسلح بختیارى شروع به خلع سلاح مجاهدان نمودند, که دراین بین تیرى به پاى ستارخان سردار ملى اصابت کرد
ا** براى تحت فشار قراردادن نیروهاى رادیکال مشروطه در اواخر سال ۱۹۱۱ انگلیسیها در جنوب و روسیه در شمال ایران نیروهاى مسلح خود را پیاده کردند. و جناح راست مشروطه خواهان اقدام به بستن مجلس و انجمنها و روزنامه هاى مترقى کرد
چهره هاى دوران مشروطیت
و دهه قبل و بعداز آن
گردآورنده: سینا
اگرتا پیش از جنبش مشروطه آخوندها وقوانین اسلامی بطور غیر رسمی برمملکت حاکم بود پس از مشروطه این قوانین کذائی بمانند هیچ انگاشتن زنان و… بطور رسمی وارد قانون اساسی گردید.
انگیس با رندی یک استعمار گر کهنه کار با گماردن آخوندهای آزادی خواه؟!در راس هرم مشروطه نه تنها نگذاشت مشروطه بمانند رنسانس اروپایکجا بر علیه استبداد شاهی وکوتاه کردن دست آخوندها و کلاارتجاع اسلامی برخیزد بلکه همانطور که از قانون اساسیش بر میاید مملکت را بطور قانونی مشروعه کرد.
امروزه نیزدم ودنبالچه های انگلیس برای حفظ سایه اسلام عزیز بر سر مملکت فریاد برآورده اند که بله برای مبارزه با استبداد دینی میبایست به قانون اساسی مشروطه بازگشت ویا اینکه می گویند پس از رژیم می بایست تا مدت زمانی؟!مملکت با قانون اساسی مشروطه اداره گردد.
برعکس مقصود نویسنده، مقاله نشان میدهد که در واقع نه مشروطه و نه مجلس دموکراسی، ظرف مناسب منافع توده های کار و زحمت نبود، حتی امروز هم چنین است. اگر کسی علاقه مند بود، بپرسد چرا، اگر تقاضا نباشد، من دیگر ضرورتی برای توضیح نمی بینم.
آنارشیست