Comments

در ضرورت عدد بزرگ؛ برای در هم شکستن خشونت عریان دولتی / ارژنگ بامشاد — 1 دیدگاه

  1. در این مقاله میخوانیم:
    .
    “یک ایران دمکراتیک، آزاد و سکولار که اقتصادش بر محور نیازهای مردم تجدید سازمان یابد را تحمل کنند”
    .
    ایران دموکراتیک و سکولار باید قاعدتا شبیه کشورهای غربی باشد که بهترین نمونه این سیستم حاکمیت اقتدارگرایان است. اقتصاد، در این سیستم بر اساس بردگی مزدی است و در بردگی مزدی، محور فعالیت اقتصادی سود است نه نیازهای قشر کارگر (برده مزدی) جامعه. اقتصاد سرمایه داری، نئولیبرال و غیر نئولیبرال، به بخش سرمایه دار مردم خدمت میکند.
    .
    بعلاوه،
    .
    در ارتباط با جمله آخر، نئولیبرالیسم نوعی از بردگی مزدی است، تمام بردگی مزدی نیست، میتوان نئولیبرالیسم نداشت اما بردگی مزدی داشت.
    .
    پس،
    .
    نویسنده حقایق را بیان نمیکند، اول این حقیقت که روابط سرمایه داری نمیتواند نیازهای انسانهای کارگر شده را برآورده کند و سود محور است، دوم اینکه نئولیبرالیسم تمام سرمایه داری نیست بلکه نوعی از اعمال سیاستهای سرمایه داری است.
    .
    حال،
    .
    ۱ – از آنجا که اقتصاد ایران بر اساس بردگی مزدی میگذرد، یکی از ارکان انقلاب الغای بردگی مزدی است. از آنجا که در شورشهای اخیر در ایران ما شاهد تعرض به بردگی مزدی (سرمایه داری) نیستیم، نمیتوانیم بگوئیم این شورشها به حد انقلاب رسیده است.
    ۲ – در ایران، مبارزه با حجاب اسلامی، بخشی از مبارزه با مردسالاری است، اما تمام مبارزه با مردسالاری نیست. در بسیاری از کشورها اصلا حجاب اسلامی وجود ندارد چون آن کشورها اسلامی نیستند، اما جامعه شان بسیار مرد سالار است. با قضاوت بر اساس شعارها، می بینیم که مبارزه با مردسالاری فعلا محدود است به مبارزه با حجاب اسلامی، پس، کاملا ضد مردسالاری نیستند و ما نمیدانیم که توده ها از سطح شورش به سطح انقلاب، یعنی، به درجه از بین بردن مردسالاری، حرکت کرده اند.
    ۳ – سرنگونی شاه هم انقلاب نبود برای همین است که بعد از آن چیزی انقلابی مشاهده نشد، یعنی نه زنان آزاد شدند، نه بردگی مزدی الغا شد و نه واقعا سیاستهای ضد امپریالیستی بوجود آمد و بلاخره، نه تودهای کارگر و زحمتکش در محل کار و زندگی بر سرنوشت خویش حاکم شدند. بعلاوه، رهبران جمهوری اسلامی، قبل از سرنگونی شاه، رهبری اکثریت توده ها را گرفته بودند و اعمال جنایتکارانه و ضد بشری بعدی آنها بر خلاف طبیعت دیدگاه اقتدارگرایانه شان نبود و توده ها هم بعلت دنباله روی تائید میکردند. خیلی طول کشید تا بین توده های کارگر و رهبری اسلامی تفاوت بوجود بیاید و این تفاوت در حقیقت پدیده ای جدید است وگرنه توده ها در انتخابات ها میلیون میلیون شرکت نمیکردند.
    .
    پس،
    .
    شورشهای فعلی انقلاب نیستند چون با معیارهای درست انقلاب جور در نمی آیند.
    .
    این شورشها برای جیست؟
    .
    این شورشها بیان نفرت بخش بزرگی از جامعه، کارگر و غیر کارگر، زن و مرد، از نوعی از سیستم اسلامی اداره جامعه اقتدارگرا ست. متاسفانه، ‌حتی خود نویسنده، با الترناتیوی که جلو میگذارد، ،خودش موید جامعه اقتدارگراست. تفاوت دیدگاه نویسنده با رژیم این است که به نوع غیر مذهبی حاکمیت بر زن و برده مزدی اعتقاد دارد.
    .
    ضد-اقتدار

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>