چگونگی روند اتحاد ها در جناح راست و جمهوریخواهان / امین بیات
چگونگی روند اتحاد ها در جناح راست و جمهوریخواهان :
چنبش اپوزیسیون در خارج از کشور در آزمونی دیگر قرار گرفته است.
Amin.bayatgooglemail.com
https://facebook.com/amin.bayat.9
رسانه های مختلف ومشخص تلویزیونی در خارج ازکشور که بوسیله عناصر و نیروهای ضد مردم ایران تدارک دیده شده و میلیونها دلار موسسات سرمایداری دولتی در اختیارعوامل وابسته به خود برای برپائی این تلویزونها پرداخت میکنند تا این افراد بتوانند منافع دراز مدت سرمایه داری را تضمین کنند.
این رسانه های وابسته ( بی بی سی – من و تو – اینترنشنال و…)استقلال که ندارند هیچی ، بلکه وقیحانه برنامه بصورت عوامفریبی در جهت به انحراف کشاندن خیزش جنبش انقلابی ” زن،زندگی،آزادی” که با پشتیبانی اکثریت مردم از قشرهای مختلف اجتماعی که نزدیک به شش ماه ادامه دارد و خواهد داشت ، با در اختیار گرفتن عده ای مزدور بیگانه و دست نشانده ، کلیه برنامه ریزی خود را جانبدارانه و منافع طلبانه و بنفع جناح راست اپوزیسیون و بوسیله ی عناصر طرفدار سرمایه داران به تبلیغ می پردازند.
اخیرا در داخل و خارج از کشور بیانیه هائی و منشورهائی انتشار یافته است، ببینمیم این نیروها از تبار کدام نحله های فکری هستند:آیا در خارج از کشور ممکن است برای آینده مردم در ایران مخاطراتی بوجود بیاورند یا کمک به اهداف مردم، یعنی این اتحاد ها این جنبشها باید با مشارکت و خواستهای مردمی باشد، و سعی کنند که جنبش مردم را به بیراهه نکشانند، نوشته و پیمان نامه ها باید از شفافیت تمام برخوردار باشند، وکلی گوئی نکنند، اگر میخواهند جمهوری اسلامی را بر دارند ، آیا با عملیات و یا” مسالمت آمیز” چطور در مقابل اسلحه قرار خواهند گرفت ، تحول ازطریق دولتهای خارجی آیا ممکن است اگر آری چطور ، بلوک بندیها باید شفاف باشند تحت نام بلوک جمهوری خواهی، یا بلوکی دیگر.
_ بیانیه موسوی _منشور “همبستگی و سازماندهی برای آزادی”مهسا_منشور ” مطالبات حداقلی تشکلهای مستقل صنفی و مدنی در ایران”_ بیانیه 285 نفر _ائتلاف 5 سازمان_ و…
البته در ایران در در سطح خیابان هیچگونه توجهی و عکس العملی نسبت به این حرکات دیده نشده است.
بیانیه موسوی(در جهت حفظ نظام)
بیانیه موسوی و تغییر در سیاست گذشته او همراه با ” جبهه اصلاحات” از این بیانیه چنین بر میآید که موسوی و امثال او در تلاشند که رژیم جمهوری اسلامی را نجات دهند و با رد “ولایت فقیه” و گذر از خامنه ای، مسئله جدائی دین از سیاست برایش مطرح نیست ، و ابواب جمعی روحانیت را که در مقابل جنبش “زن ، زندگی، آزادی” شکست مفتضحانه خورد را نجات دهد تا برای مرحله فعلی از این بحران گذر کنند، و در تدارک جمع آوری نیروهای موسوم به اصلاح طلب که در بحران هویت بسر میبرند، میباشد، با تغییر سیاست خارجی ،روی هم رفته جریانات “اصلاح طلب ” که هیچ تفاوتی با دیگرا ن ندارند و با تغییر مواضع فقط خواهان عبور از “ولایت فقیه” و کمافسابق ادغام دین و سیاست پا فشاری میکنند و تغییر در بعضی از مواد قانون اساسی جمهوری اسلامی ، استراتژی موسوی و “اصلاح طلبان” جلو گیری از سرنگونی است.
منشور مطالبات حد اقلی تشکل های مستقل صنفی و مدنی در ایران:
منشور مطالبات حد اقلی که در ایران با امضاء20 تشکل صنفی -سیاسی انتشار یافته ، شکل بندی این نیروی عظیم میتواند برای آینده ایران بسیار مفید باشد، یکی اینکه سدی بشود در مقابل بیانیه موسوی و اصلاح طلبان که قرار است نظام را حفظ کنند، نیروئی است مستقل و میتواند در برابر نیروهای وابسته خط کشی داشته باشد و از بدست گرفتن قدرت آنها جلوگیری کند، این منشور جدا از سازمانهای سیاسی تنظیم شده و بسیاار پر معنی است، یعنی غیر مستقیم از سازمانها میخواهد که حرکت کنید اگر سستی کنید ما راه خود را بدون شما به پیش خواهیم برد و در آینده در ایران و شکل بندی آن نقشی نخواهید داشت.
در خارج از کشور برای عبور از جمهوری اسلامی دو منشور یا دو آلتر ناتیو در حال شکل گیری است: اتفاقات، نزدیکیها ی سیاسی و تشکیلاتی در خارج از کشور ما بین بخشهائی از نیروهای سیاسی جمهوری خواه و سلطنت طلب صورت گرفته است ،دیدگاه خود را نسبت به هر کدام بطور مختصر با خوانندگان در میان میگذاریم ، بد نیست بدانیم کدام نیروی سیاسی به کجا و از چه ایدئولوژی برخوردار است.
در انقلاب 57 علیه حکومت سلطنتی وابسته همه نیروها از راست تا چپ باستثناء عده قلیلی از حاکمیت عقب مانده مذهبی که سرمایه داری جهانی ازآ سستینش بیرون آورد و به جامعه ایران قبولاند و متاسفانه نیروهای سیاسی آن دوران بدام سرمایه داری افتادند و از عنصر ضذ بشری مانند خمینی پشتیبانی کرده و روزگار مردم ایران را به بلائی دچار کردند که ریشه در بطن جامعه داشت ، یکی مذهب و دیگری نا آگاهی مردم، که تحت حاکمیت سلطنت افکار عمومی را به زور ساواک در پوشش مذهب و ناآگاهی به پائین ترین سطح رسانده بودند.
در ایران امروز شرایط بحران اقتصادی ،سیاسی و اجتماعی بر حاکمیت تحمیل شده است، هم از جانب مردم و هم از طرف سرمایه داری جهانی.رژیم جمهوری اسلامی برای جلو گیری از فروپاشی ،دستگاه سرکوب ،ترور و شکنجه را هر روز به رخ مردم میکشد، تا بحرانها را کاهش دهد و در این ارتباط اقدام به عقب نشینیهائی نیز کرده است ، با واسطه و بی واسطه در تلاش دادن پیام و قبول اوامر “بانک جهانی” و “صندوق بین المللی پول ” و بطور کلی اطاعت از سرمایه داری جهانی میباشند، “خیزش جنبش انقلابی” که در تاریخ مبارزات در ایران بی سابقه و نمونه است فرصتهای رژیم را یکی پس از دیگری میسوزاند، و رژم وحشیانه و از شدت ترس با گازهای سمی به مدارس دخترانه حمله میکند، در نتیجه چه بخواهد و چه نخواهد کمک به ائتلاف نیروهای مخالف خود مینماید.
1_
منشور “همبستگی و سازماندهی برای آزادی” مهسا:
این نیروی مطرح که در راُس خود فرزند شاه سابق را دارد ، و از امکانات مالی- تلویزیونهای رنگارنگ ، تشکیلات ساواک و ارتشیهای فراری سابق با پشتیبای نئولیبرالهای جهان سرمایه داری بخصوص امپریالیسم آمریکا واتحادیه اروپا برخوردار و همچنین در ایران دارای هوادار و پشتیبان میباشند، و در یک کلام سازمان یافته میباشند.
رسانه های مشخص ، تلویزیونهای خنرج از کشور که بدست نیروهای ضد مردمی تدارک دیده شده و میلیونها دلار در اختیار عوامل وابسته به این تلویزونها پرداخت میکنند. این رسانه ها استقلال که ندارند هیچی، بلکه وقیحانه برنامه بصورت عوامفریببی درجهت انحراف خیزش جنبش انقلابی مردم ترتیب میدهند،مشخصا تلویزیون اینترنشنال، بی بی سی ، من و تو ، که با در اختیار گرفتن عده ای مزدور سرمایه و دست نشانده عربستان سعودی و اسرائیل می باشند.به این منشور علاوه بر عده ای از سلطنت طلبان ، شورای مدیرت گذار از این منشور پشتیبانی کرد ، و بخشی از سلطنت طبان حتی مخالف این منشورند، و حتی موج پس گرفتن “وکالت” هم شروع شده.
2-
جمهوریخواهان:
بیانیه جمعی از فعالان سیاسی و مدنی:ما خواستار استقرار جمهوری ایران هستیم.
بیانیه با امضائ 285 نفر : نویسنده و مبتکر این بیانیه از جانب افراد وابسته به “انقلاب اسلامی” بوده است که بیشتر افراد امضاء کنند از طیف 5 سازمان هستند ، و اکثر امضاء کنندگان از وابسته گان به سازمانهای دوران انقلاب که از خمینی پشتیبانی کردند هستند ازجمله طراح و نویسندگان وابسته به انقلاب اسلامی درهجرت میباشند ، امروز چهره عوض کرده و خود را پشت جنبش “زن،زندگی،آزادی” مخفی کرده اند، اینها همان افرادی هستند که در روزهای اول انقلاب هپگونه ارزشی برای زن قائل نبودند و تظاهرات معروف زنان را پشتیبانی نکردند ، امروز از حقوق برابر صحبت میکنند و هنوز پس ازجهل و جهار سال و آشکار شدن ماهیت اسلام و عملکرد جنایتکارانه اش ،بدنبال بر پائی یک نوع دیگر از دولت اسلامی که تحت نام انقلاب اسلامی در هجرت فعالند و بدنبال انحراف اپوزیسیون در خارجند ، و قرار است که “عدالت اسلامی” این طیف عقب مانده در آینده شکاف میان قطب فقر و ثروت را حل کرده و به مردم از امکانات شغلی- مسکن – بهداشت و آموزش وعده میدهند اما در دوران حاکمیت رهبر شان حمله به کردستان و دانشگاه را بخون کشیدند و… بهر حال باید مواظب بود که مردم بار دیگر گول توطئه ها ی این طیف مذهبی عقب مانده را نخورند.
منشور بدرستی از دخالت بیگانگان سرمایه داری جهانی سخن بمیان آورده ، اما چرا و به چه دلیل از دخالت چین و روسیه که در کلیه امور داخلی ابران حتی در سرکوبها ، اقتصادی، نظامی و اتمی با بستن قرار دادهای استعماری و… تفره میرود ، منشور تبلیغ پرهیز ازخشونت میکند، خشونت افسا رگسیخته رژیم اسلامی جنایتکار و کشتار مردم معترض را با چه شیوه ای باید پاسخ داد ، این بمعنی پیشنهاد و پایان هر نوع اعتراض و اعتصاب و نافرمانی مدنی نیست، منشور از جنبش “زن، زندگی،آزادی ” عبور کرده و آنرا تداوم انقلاب اسلامی ارزیابی میکند ، مقایسه ارزشهای مدرن امروز با ارزشهای ارتجاعی مذهبی خمینی و بنی صدر، یکی است.
اتفاقات ، نزدیکیهای سیاسی و تشکیلاتی در خارج از کشور ما بین نیروهای سیاسی جمهوریخواه و سلطنت طلب صورت گرفته است
3-
ائتلاف 5 سازمان جمهوریخواه: (جناح راست)
بخش زیادی از این جمهوریخواهان در گذشته دارای پروند همکاری و پشتیبانی از اصلاح طلبان و رژیم جمهوری اسلامی در کل میباشد، (اتحاد جمهوریخواهان – جبهه ملی – فدائیان اکثریت)، این نیروها در گذشته هم از خمینی پشتیبانی کردند و هم از موسوی و” اصلاح طلبان”، در کل سیاست این بخش از جمهوریخواهان در طول چهل و چند سال گذشته سیاست حفظ نظام و تغییر و اصلاح از درون و رل محلل را داشتند، در کلیه انتخاباتها ی رژیم شرکت و پشتیبانی کردند و تنها قبل از انتخابات رئیسی تغییر موضع و روش دادند، بنظر من هیج بعید نیست که این طیف اگر موسوی و دارو دسته مرتجع “اصلاح طلب” در ایران موقعیتهائی کسب کنند ، دو باره تمایل به همکاری با آنها را نشان دهند، البته خبر ها حکایت از این دارد که در آخرین نشت موسوم به 5 جریان که قبلا شش جریان بود و ” حزب سوسیال دمکرات “بدلایل اختلافات فاحش کناره گیری کردند و امروز هم بالاخره نمایندگان دو جریان” جبهه ملی ” .هم خبر از انصراف همکاری دادند، که قدمی بجلو و بیدار شدن است، اما در جائی خواندم که ” جبهه ملی” در ایران با تصاحب جنبش انقلابی “زن،زندگی،آزادی ” و تبدیل آن به خیزش ملی – قیام ملی ، و شعار ها ر ا به نهضت ملی منتسب کردند و این درحالیست که در 6 ماه گذشته در خیزش انقلابی “زن، زندگی، آزاد ی” اسمی از مصدق و ” جبهه ملی” نه دیده شد و نه شنیده شده ، این شیوه بدان معنی است که حتی افراد ملی متعلق به ” جبهه ملی” در تظاهراتها حضور نداشته اند، در حقیقت ” جبهه ملی” در شرایط 70 سال پیش زندگی میکند، سعی در نقش بازی کردن دارد، “جبهه ملی” در حاشیه جنبش قرار دارد، با زبان قبل از انقلاب و در دوران انقلاب است، هنوز ریشه های مذهبی را از دور و بر خود طرد نکرده و نمیکند، نمیداند چکار میکند در خارج گاهی در کنار نیروهای وابسته و زمانی گوش بفرمان بیگانگان، کی میخواهد راه استقلال و حمایت از زحمتکشان و د ر خدمت عدالت اجتماعی قرار بگیرد، البته از یک سازمان بورژوازی انتظاری بیشتر ازاین نمیتوان داشت.
جنبش اپوزیسیون در خارج از کشور در آزمونی دیگر قرار گرفته :
در این روزها افکار عمومی شاهد نشت و برخاستها و همگرئی – اتحاد – همبستگی میان گروههای مختف میباشد بهتر است ما علاوه بر کنترل – تصحیح- پیشنهاد و اگر ایراداتی می بینیم بدون خصومت اظهار نطر کنیم، برای مثال نقدی بر منشور همبستگی و سازماندهی برای آن به امضاء 80 نفر ایرانی، که انگشت به روی تضاد ها و بعضی موارد که مورد نظر شان نبوده گذاشته اند و از موضع ملی گرایی به منشور بر خورد کرده که بخشی از نظراتشان کمک به ادامه انتشار منشور های دیگر خواهد کر دو بعضی نظرات از موضع ضد چپ و هر مسئله ای را به چپها و… نسبت دادن که راه و روش درستی نیست.
البته امضاء80 نفرهیچ مسئله ای را حل نمیکند ، اگر نتوانند کمک به اتحاد کنند تا رژیم از پای بدرآید، حزب سلطنت بسازند نه ساواک را به رخ مردم بکشند، اتحاد به معنی این نیست که همه با هم باشند ، یکبار همه با هم امتحان شد و شکست خورد، اتحاد باید نظری باشد مثلا سلطنت طلبان دنبال حزب طرفدران خود باشند، اگر نتوانند چطور از طیف جمهوریخواهان که گسترده تر هستند انتظار دارید؟ که در درون آن از چپ رادیکا ل، تا چپ دمکرات ، ملی ، سوسیال دمکرات ، دمکرات ، جنبش زنان ازمارکسیست گرفته تا فیمنیست میخواهید یکی شوند.
در هر بخش باید آنهائی که بهم نزدیکند از لحاظ نظری هر چه زودتر با هم پیمان نامه امضاء کنند مثلا در طیف جمهوری خواهان هر کدام منشوری تدوین کرده و در گذشت زمان نماینده گان آنها در تماس مشورتی با هم قرار بگیرند ، با محوریت آزادی ، دموکراسی ، سکولاریسم، پلورالیسم ، حفظ تمامیت ارضی ، موضع روشن در برابر بیگانگان یعنی سرمایه دارای جهانی ، جنبش نیاز مبرم به متعادل کردن و زیر کنترل در آوردن تضادها ، هر کدام بجای خود و طرح تثبیت مناسبات سیاسی بنفع اکثریت مردم و مطابقت دادن متن منشور ها با خواستهای عمومی مردم در ایران، حقوق و حق مساوی برای همه ایرانیان باید ایجاد شود.
موضع بین المللی نسبت به اتحاد ها:
در شرایط نوسانات در داخل و خارج از ایران “کنفرانس مونیخ ” بر گزار میشود و از ایران – روسیه نماینده به کنفرانس دعوت نمیشود تا زمینه ی راهبردی حرکت درمسیر روند تکامل و تولید و قبولاندن مواضع امپریالیستی را بصورت دیکته شده ، هژمونی آمریکا و اتحادیه اروپا را تائید و بر آن پافشاری کنند.
غرب امپریالیستی بهر صورت به این نتیجه رسیده است که استراتژی تغییر رژیم را بنفع خود انجام دهد ، و کاندید فردی شخص رضا پهلوی ،رژیمی در ایران سر کاربیاید که طرفدار آمریکاو غرب باشد که بیخود نبود شخص رضا پهلوی وعده های نفت و گاز به آنها میداد، کنفرانس هم وعده های محتلفی که یکی از آنها احتمالا حمله نظامی بود را تکرار کرد.
یکی از علل مهم دیگرکه “کنفرانس مونیخ” روی آن مانور داد این بود که اتحادیه اروپا به این نتیجه رسیده است که رژیم جمهوری اسلامی بعد از آخرین انتخابات ریاست جمهوری سیاست “چرخش به شرق ” ر ا در دستور کار سیاست روز خود قرار داد و بعلت وجود تحریم های آمریکا و اتحادیه اروپا ، وا بسته شده پرونده برجام در وین به بهانه کنترل”سلاح اتمی” و جلو گیری از تولید بمب اتم توسط جمهوری اسلامی بسته شد، رژیم جمهوری اسلامی در کل حاضر بود قبل از پیوستن به شرق کلیه شروط آمریکا و 12 بند پمپئو را پذیرا باشد تنها بشرط اینکه “تضمین ” بگیرد که استراتژی “تعویض رژیم” از دستور کار آمریکا و اتحادیه اروپا خارج شود.
اما با خیزش جنبش انفلابی “زن،زندگی، آزادی”و چشم انداز ما میریم تا سرنگونی سیاست “تعویض رژیم ” را در غرب تقویت کرده است.
20.03.2023
چرا ابن روزها بحث انقلاب یا براندازی؟ در میان نیروهای راستگرا و ناسیونالیست داغ شده ؟ گروه دیگری روی نام ایران یا نام پرسین و پارس به مشاجره می پردازد. وقتی نیروهای اپوزیسیون، مهم بودن مبارزه طبقاتی را ناچیز بگیرد، بحث های حیدری/نعمتی خودنمایی میکنند.
آنارکو-فمنیست
https://www.youtube.com/watch?v=MDsDZ8p8nrk
جناب آقای بیات،
ممکن است بگوئید که فعلا لازم نیست که انقلاب سوسیالیستی بشود و سرمایه داری الغا شود. فعلا مسئله سرنگونی رژیم مهم است. اگر پاسخ شما این خواهد بود، متاسفانه این پاسخ درست نیست. به وجه مارکسیستی اش که انقلاب دموکراتیک است، کاری ندارم و این دیدگاه کاملا ورشکسته است و گوشه ای از آنرا ذکر کردم. اما با عقل سلیم هم میتوان گفت که چرا انقلابی غیر از انقلاب ضد سرمایه داری (سوسیالیستی = کمونیستی = ضد اقتدارگرائی در وجه بردگی مزدی) به عقل جور در نمی آید. توضیح:
فرض کنیم که رژیم سرنگون شد. چون جامعه فعلی سرمایه داری است، در فردای سرنگونی، کارگران کماکان برده مرذی هستند و سرمایه داران ارباب سرمایه دار. درست است که اینطور باشد؟ البته که نه، چون شما ضد سرمایه داری هستید و میخواید سرمایه داری نباشد، طرفدار کارگران هستید نه سرمایه داران. پس، بلافاصله بعد از سرنگونی، شما مجبورید در پی انقلاب سوسیالیستی باشید و شعار انقلاب سوسیالیستی بدهید چون اگر دنبال این کار نباشید، با سواده ها و حزبیون و دموکراتهای جمهویخواه دنبال کلاه برداری سیاسی هستند و هیچ یک قانون الغای بردگی مزدی (سرمایه داری) وضع نمیکند و همشون برای جیب شان قانون ضد کارگری وضع میکنند و کار غلطی هم نمی کنند، برای پولدار شدن باید سرمایه دار بود و برای سرمایه داری بودن باید قانون درست کرد تا ارتش وپلیس دولت از آن حمایت نظامی (سرکوب کارگران) کند، مثل همین الان در فرانسه.
جناب آقای بیات،
حال که بعد از سرنگونی نباید سر کارگران کلاه برود، بهتر است از همین حالا تکلیف را با سرمایه داری روشن کرد وهدف انقلاب را سوسیالیستی اعلام کرد. بنظر من باید بین سرنگونی سوسیالیستی، کمونیستی، آنارشیستی-کمونیستی از یک طرف و سرنگونی سرمایه دارانه از طرف دیگر، فرق قائل باشید چون وضع موجود سرمایه داری است و تغییر وضع موجود فقط میتواند ضد سرمایه داری باشد. در پاسخ خود به سئوال کامنت قبلی من این بحث های من را در نظر داشته باشید.
مشتاق خواندن کامنت شما و یا مقاله بعدی شما در پاسخ به سئوالت و مسائل مطرح شده در این دو کامنتم هستم.
آنارشیست-کمونیست
جناب آقای بیات،
1 . اگر شما از سرمایه داری خیلی ناراضی هستید و یا ضد سرمایه داری هستید، که ذکر کرده اید هستید، چرا نگران بی حزب بودن سلطنت طلبان و یا فقدان وجود وحدت در جمهوری خواهان و غیره هستید. شما باید در حقیقت خیلی خوشحال هم باشید که جمهوری خواهان و سلطنت طلبان که همه هوادار بردگی مزدی هستند با هم اختلاف داشته باشند. شما، چون ضد سرمایه داری هستید، باید نگران افتراق موجود درون کمونیستها یعنی مخالفان اصلی سرمایه داری وطنی و جهانی باشید. ممکن است در اینجا و یا در مقاله بعدی توضیح بدهید؟ قبل از توضیحات شما، اضافه کنم که نظریه انقلاب دموکراتیک مارکسیستی علیه مناسبات فئودالی و یا مناسبات ماقبل سرمایه داری فرموله شده بود و در مورد جامعه ایران صادق نیست، چون منشا سود در ایران در حقیقت استثمار نیروی کار از طریق کار مزدی است نه کار رعیتها و یا برده ها و غیره. تکلیف کارگران ایران،لااقل در تئوری، مشخص است، آزادی آنها یعنی آزادی از سرمایه داری (بردگی مزدی)، پس انقلاب ایران قاعتدا سوسیالیستی است.
2. مشخص است که شما ضد سرمایه داری و ضد سرمایه داری جهانی هستید. بسیار عالی. اما چرا در طول مقاله از کلمه “مردم” استفاده میکنید؟ بهتر است بجای کلمه “مردم” از کارگر استفاده کنید چون بر اساس تجزیه تحلیل درست مارکس از سرمایه داری، این کارگران هستند که استثمار می شوند و رژیم های سرمایه داری از جمله رژیم جمهری اسلامی در خدمت استثمار کارگران عمل میکند .
3 – در مقالات شما نمی بینیم که شما بیان کنید که خواستار چه نظمی بعد از سقوط رژیم هستید. به ما آنارشیستها میگویند هرج و مرج طلب اما ما از همه بیشتر و بهتر به تشکل و نظم اعتقاد داریم که نظم کلکتیو در محل کار و در محل زندگی است. مارکسیستها میگویند نظم شورائی، که از ما یاد گرفتند و ما در حقیقت بیشتر از آنها شورا و کلکتیو در تاریخ درست کردهایم. وقتی آنارشیستها دیدگاه اداره کلکتیو در جنبش کارگری و دهقانی داشتند، مارکس کودک هم نبود. بهرحال نظر شما چیست. سرمایه داری با سرنگونی رژیم باید الغا شوند یا نه؟
ممنون.
آنارشیست-کمونیست