Comments

برنامه کلان مجلس اسلامی عليه زنان، خرافه يا بهره برداری فاشيستی در خدمت نظام — 1 دیدگاه

  1. مقاله خوبی است اما چند ضعف دارد.
    .
    ایرادات:
    مقاله سعی میکند بعضی از گرایشات ضد زن را اقتصادی توضیح بدهد، مثل مورد چین در مقاله. مقاله رابطه درستی نمی تواند بین مردسالاری و بردگی مزدی و امپریالیسم و سلسله مراتب برقرار کند.
    .
    خوبی مقاله این است که برخلاف بعضی ها، سعی اش را کرده. دلیل عدم موفقت خانم آرام، گیج شدنش از ناثیری است که ماتریالیسم تاریخی بر ذهن او گذاشته، و کسانیکه او از آنها نقل میکند.
    .
    آسیب زدن در ذات سیستم اجتماعی اقتدارگرایانه تاکنون حاکم در بشر است، ایرانی و غیر ایرانی. مثلا، جوامع دموکراتیک غربی دارند دائم به دیگر کشورها آسیب میزنند. اقتصاد سرمایه داری جهانی دارد دائم به محیط زیست و از این طریق حیوانات و انسانها آسیب میرساند.
    .
    در هر جامعه ارتجاعی، یک‌ نوع ارتجاع میتواند برجسته باشد، تعویص یکی با دیگری دردی دوا نمیکند. در ایران اشاعه خرافات و زن ستیزی برجسته است.
    .
    شیوه مبارزه با مردسالاری در ایران اگر هم تراز با فرهنگ زنانه و مردانه در غرب باشد، موفق نخواهد بود و بطور اتوماتیک در خدمت اقتدار امپریالیستی در می آید و بعنوان نفوذ امپریالیسم غربی به آن برخورد می شود – جنگ ترکیبی.
    .
    جنگ ترکیبی یک واقعیت امپریالیستی است که اسم دیگرش انقلاب مخملی، انقلاب دموکرسی خواهی، حتی اسلام خواهی و غیره است.
    .
    آنچه تاکنون انقلابی فهمیده شده، ناقص بوده، چون تمام ابعاد اقتدارگرایی را نفی نمیکرده.
    .
    مبارزه اصلی انقلابی درجامعه ایران به معنی صرفا مبارزه با جمهوری اسلامی نیست، بلکه مبارزه با سیستم اقتدارگرایی در ذهنیت ایرانی هاست که انواع ارتجاع را دائم در جامعه حاکم میکند.
    .
    باید همزمان با تمام ابعاد عینی شده ذهنیت اقتدارگرایانه مبارزه کرد تا راه انقلابی در پیش گرفت در غیر اینصورت صرفا یک شکل اتجاع با شکل دیگر تعویض میشود و زن و کارگر میشوند مهرهای بازی قدرت. برای مبارزه با این عینیت باید با ذهنیتش (گرایش به اقتدارگرایی) هم مبارزه کرد.
    .
    حاکمیت را با اقتصاد توضیح نباید داد، حاکمیت را باید با درک گرایش انسان به سلطه و رفاه سلطه طلب توضیح داد. رفاه سلطه طلب محصول موفقیت نقشه های اوست – این در علم تکامل انسان اولیه و تاکنونی توضیح داده شده. ذهن و عین هر دو به یک اندازه دخیل هستند، یکی دیگری را تعین نمیکند. ذهن ابزار جسم انسان برای بقا و رفاه اوست. چیزی بنام “مستقل از اراده ” (متاسفاه از مارکس) در جامعه انسان وجود ندارد، مگر در میان بیماران روانی و فریب خورده ها.
    .
    دختر کشی چینی اقتصادی نیست، محصول ذهنیت فاسد اقتدارگرایانه حاکم بر جامعه چین است که بصورت رویکرد اقتصادی معینی تجلی پیدا میکند. دهقان چینی بر اساس نااگاهی و حاکمیت ارتجاع در چین تصمیم گیری میکند.
    .
    زن ایرانی با حاکم کردن فرهنگ زن و مرد غربی در ایران نه موفق خواهد بود و نه اگر موفق باشد، آزاد، زن غربی آزاد نیست، آزادی بیشترکسب در یک جنبه کسب کرده، اما کماکان دارد هزینه میدهد و ابزار است، ابزار استثمار نیروی کار و استعمار. اگر زن غربی آزاد بود، رون پایش و یا پستانش تبلیغ اتوموبیل و غیره نبود..
    .
    نابودی واقعیت ضد زن بودن و ضد کارگر بودن در ایران محدود به رژیم نیست، ریشه ای است و ریشه اش در وجود ذهنیت اقتدارگرایانه جامعه نهفته است. برای همین، آزادی از رفرم نمی آید، آزادی از زدن ریشه ممکن است. زدن ریشه یعنی زدن خود ذهنیت اقتدارگرایی و ابعاد آن که هست این مجموعه نه صرفا یکی از آنها:
    مردسالاری
    بردگی مزدی
    امپریالیسم
    سلسله مراتب در کار گروهی (رهبری طلبی، درست کردن مقام و رتبه و تشکل مربوطه)
    .
    انقلاب ضد اقتدارگرایی (آنارشیستی کمونیستی) نمیتواند صرفا در ایران موفق باشد، اما واقعا میتواند از ایران آغاز شود.
    .
    شورشهای ضد دیکتاتوری و ضد رژیمی میتواند در جهت مبارزه انقلابی (ضد اقتدارگرایی) قرار بگیرد ولی تنها اگر مبارزه با اقتدرگرایی در اپوزیسیون موفق باشد، در غیر اینصورت، شورشها و اعتراضات و اعتصابات یا ناموفق هستند و یا بنفع ارتجاعی دیگر تمام میشوند.
    .
    مبارزه با اقتدارگرایی در اپوزیسیون، مبارزه با ارتجاع است و با مبارزه با ارتجاع در ایران و دولتش فرقی ندارد. برای همین رویکرد “انقلاب همه با هم” تیر زدن به پای خود است. انقلاب نه سیاسی است و نه سیاست بازی. انقلاب عمیقا اجتماعی، تکاملی و به عبارت دیکر، فرهنگی است. انقلاب جنگ فرهنگ همکاری و صلح و عشق علیه فرهنگ سلطه و رقابت، آدم کشی و نفرت است که این آخری همان که اقتدارگرایی است.
    .
    انواع ذهنیتهای ارتجاع در میان ایرانی ها:
    خرافات، مذهبی ، اسلامی و غیر مذهبی
    ضد ستیزی
    بچه آزاری
    بردگی مزدی
    تمایل به غرب و امپریالیسم غربی
    تمایل به شرق و امپریالیسم شرقی
    مارکسبسم، بلشویسم و سوسیال دموکراسی
    جمهوری خواهی ، دموکراسی خواهی، لیبرایسم
    قومگرایی
    ایرانیگرایی
    پاسیویسم
    انواع دیگر …
    ———
    این است منطق قضیه به عقیده من.
    .
    آنارشیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>