بیانیه موسوی و بیانیه عده ای از طیف جمهوریخواهان
امین بیات
مهندس موسوی یکی از بنیانگذاران رژیم جمهوری اسلامی بوده است،
موسوی نخست وزیر رژیم خمینی بوده است،
موسوی یکی از افراد موثر در اجباری کردن حجاب زنان بوده است،
موسوی یکی از دستور دهندگان مصادره اموال بخشی از ایرانیان بوده است،
موسوی در اعدامها سال شصت با حمایت از اعدامها دستش بخون آغشته است ،
حمایت هیئت اجرائیه 5 سازمان جمهوریخواه از بیانیه موسوی ، و مدعی شدند که این بیانیه گامی به جلو در راستای گذر از جمهوری اسلامی است.
پشتیبانی 7 زندانی سیاسی از بیانیه موسوی. و ..
اخیرا بعد از خواب بیدار شدن آقای موسوی و با انتشار بیانیه ای، کلیه گذشته ننگین خود را بخاک سپرد،. با رژیم جنایتکاری که روزگاری خود نخست وزیرش بدستور خمینی بود، و از بنیانگذاران جمهوری اسلامی و دراوایل انقلاب از افراد موثر در اجباری کردن حجاب اجباری بوده و همچنین در اعدامها دستش بخون آغشته بو ده ، و مرتکب جنایتهای دیگر،بالاخره گفت غلط کردم، و از قانون اساسی ارتجاعی جمهوری اسلامی که مملو از دستورات جنایت میباشد عبور کرد، بالاخره موسوی همان کسی است که وقیحانه خواستار باز گشت بدوران طلائی امام “راحلش” خمینی بودو… همه این شانتاژها و مانور های وقیحانه و چون می بیتند جمهوری اسلامیش در حال سقوط است ، بمیدان فرستاده شده تا افکار عمومی را که علیه کلیت حاکمیت آماده سرنگونی آن شده اند را منحرف کند، و وعده تشکیل مجلس موسسان و تدوین قانون اساسی دیگر میدهد .
اما بعداز انتشار این بیانیه، عده ای فرصت طلب تحت نام پنج سازمان ( اتحاد جمهوریخواهان-فدائیان اکثریت-جبهه ملی اروپا)، و همچنین سیصد و پنجاه نفر تحت نام فعال سیاسی و با تکیه بر گذار مسالمت آمیز از رژیم ، که اغلب و اکثرا از هواداران “اصلاح طلبان” در گذشته بوده اند با انتشار بیانیه ای از راهکار سه مرحله ای موسوی برای عبور از جمهوری اسلامی بیانیه مشابهی انتشار دادند، که همگی عمدتا و اکثریت آنها در گذشته از حامیان استمرار نظام جمهوری اسلامی بوده اند و از طرفداران جنبش سبز موسوی، و از درون زندانها نیز هفت نفر به پشتیبانی از بیانیه موسوی برخاستند.
نگاهی به اسامی و… نشان از ماهیت بیانیه دارد، این افراد در گذشته حامی رژیم و پشتیبان خمینی بودند و در بوجود آوردن شرایط ترور وخفقان ، موثربوده اند همگی عاملین گذشته جمهوری اسلامی بوده ، عده ای از فدائیان اکثریت، مذهبی های اعزامی بخارج کشورکه دارای عملکردهای ضدمردمی در خدمت چه اسلام خمینی و چه اسلام موسوی بوده اند، میباشند.
موسوی بالاخره نه بدلیل قبول نداشتن اسلام و خمینی و خامنه ای بلکه بالجبار از اصلاح طلبی استعفا داد و پایان عصر اصلاح طلبی که هیچ تفاوت ماهوی با خود رژیم اسلامی نداشتند را اعلان کرد، و شرم گینانه در برابر خیزش جنبش انقلابی “زن،زندگی،آزادی”شکست را پذیرفت و شعار های ضد مردمی گذشته را پس گرفت،، که از 8 ماده امام دفاع بدون قید و شرط میکرد، موسوی عنصری معلولاحال بوده و هست و بدنبال شکست جنبش زن ،زندگی آزادی هست.
اما نیروهای جمهوریخواه دنباله روی موسوی و جنبش سبزش به گذشته بر گشتند و بیانیه ی موسوی آنها را از خواب غفلت بیدار کرد، در گذشته هم هدف این نیروها دوام و بقای نظام جمهوری اسلامی خمینی، خامنه ای و موسویها و امثالهم بود، وقتی این جریانات ورشکسته امیدشان از همه قطع شد، و کاری هم از دست خودشان بر نمیآمد ،بخشی بدنبال سلطنت، و امروز بدنبال موسوی که دستش بخون جوانان وطن آغشته است مهر تایید بر اعمال و کردار ضد ایرانی موسویها میزنند، این تایید ها یعنی اینگونه نیروها در خواب خرگوشی عمیق فرو رفته اند و نمیدانند جوانان وطن از زنان و مردان چه میخواهند، اسلام و قوانین اسلامی باید گورش را با خامنه ای و موسویها گم کنند، این نسل دیگر زیر بار توطئه های امثال موسوی نخواهند رفت و عمل مدافعان موسوی را پاسخ خواهند داد.
خارج از طیف جمهوریخواه خانم مسیح علینژاد که روزی از حامیان موسوی در سال 88 بود و از چنبش سبز او پشتیبانی میکرد دیده میشود که البته اظهار داشته باید در آینده کمیته حقیقت یابی برای مجازات انتخاب کرد،دنیا به این نتیجه رسیده است که کلیه ابواب جمعی نظام جمهوری اسلامی بخصوص دست اندرکاران بالائی و سپاهی تروریستند و دستشان بخون آغشته، رضا پهلوی هم بدستور اربابانش از بیانیه موسوی پشتیبانی کرد، وآقای حامد اسماعیلیون هم از این بیانیه استقبال کرد، نه اینها و نه جمهوریخواهان مدافع موسوی با مردم رو راست نیستند و بدنبال قدرت و ثروتند.
روشنفکر دوگانه یا دوگانه زیستن در زندگی سیاسی و گاها در درون حکومت خود را یافتن ، یا بقول معروف او را بده راه نمیدادند دنبال خانه کدخدا را میگرفت، حالا حکایت فعالیتهای اجتماعی و سیاسی این عده از جمهوریخواهان است.
عملکرد گذشته این طیف همواره مورد تجزیه وتحلیل و بعبارتی زیرنظر داشتن عملکرد آنها بر کسی پوشیده نبوده و نیست، این بار اما ذوق زده شده ومخفی کاری و پرده پوشی را بهر حال کنار زده اند و ماهیت عقب مانده و دنباله روی از عناصر قدرت طلب خود را همسو کرده و ماهیت عقب مانده ی خود را بار دیگر در معرض قضاوت عموم قرار داده اند.
بسیار کارهای اینگونه افراد و سازمانها از کوچک و بزرگشان و تمایلاتشان نسبت به پیروی از استبداد ا ز جمله جمهوری اسلامی در شرایط مختلف و خواست شان در نزدیک شدن بقدرت ، هیچوقت از دید مردم و جامعه و از دید مخالفینشان پنهان نمانده است.
درجامعه کنونی ایران، عناصروگروهها ی فرصت طلبی هستند که حاضر نیستند بنفع مردم و کل جامعه در خدمت زحمتکشان قرار بگیرندبرعکس نشان داده اند که هیچوقت علیه دیکتاتوری مذهبی قدمهای سنجیده ازاول انقلاب تا کنون بر نداشته اند، و در بهترین حالت سعی کرده اند که فرصت طلبانه با دیکتاتور ها مصالحه و سازش کنند و مبارزات مسالمت آمیز در برابر دیکتاتوری و استبداد حرکت میکنند، تا بنحوی وارد شرایط و بهره برداری از مزایای دیکتاتوری در حال حاضر از نوع مذهبیش شوند، این نوع از افراد باصطلاح نیروها، برای توجیه عملکرد غلط خود به سیاستهای درون قدرت متوسل میشوندو زرنگی بخرج داده و دست به ترفندی میزنند ، با توضیحات باصطلاح قانع کننده بطرف مقابل سازشکاری و فرصت طلبی خود را بنمایش میگذارند.
چهره عوض کردنها، هم از توبره خوردن هم از آخور، تبدیل به ماله کش موسوی شدن، حضور در اپوزیسیون و هم طرفدار رژیم چه تفاوتی بین لاجوردی،خلخالی، خمینی، خامنه ای و مهندس موسوی بوده، چرا مرزبندی بین خلق و ضد خلق را نمی فهمید، چرا اینها را مخدوش میکنید، نمیدانید که قبل از هر چیز ی شاخص آزادیخواهی و استقلال طلبی در صحنه سیاست ایران برسمیت شناختن مرز بین شیخ و آخوند بی امامه یعنی موسوی و مردم ، کجاست.
ضد انقلابیونی که به تمام گذشته خود و آرمانهای خود پشت کرده و مبلغ عنصر بی هویتی چون موسوی میشوند ،و بیشرمانه به مجیز گوئی او میپردازند بنظر من ارتجاعی و فرصت طلبند ، خشم فرو خفته زنان و جوانان در ایران سراپای جامعه را به نحو انفجاری قرار داده است و کلیت رژیم دد منش و آدم کش را بشدت در بحران فرو برده و به بن بست در کلیه زمینه ها کشانده است ، آنوقت شما ها از این توطئه دفاع میکنید ، ستون پنجم دو باره براه افتاده تا مبارزات مردم را به کجراه اصلاح طلبان بکشاند.
اتحاد جمهوریخواهان ایران ، در سال 2003 توسط عده ای که خود را با پیشینه “چپ” معرفی کردند بخوانید “حزب توده” و فدائیان اکثریت تشکیل شد، و مدعی مرام سوسیالیسم دمکراتیک جمهوری خواهی بودند، ولی در طی سالها مبارزه هوادار بخشی از جمهوری اسلامی “اصلاح طلبان” بودند که میتوان گفت با سازمان جمهوری خواهان ایران، همه اصلاح طلب بودندو افراد مشخصی برای نمونه مانند بابک امیرخسروی توده ای و فرخ نگهدار طرفدار جمهوری اسلامی از رهبران این تشکیلانت بوده اند، چه انتظاری میتوان داشت.
هدف اصلی این طیف همانطور که بارها گفته اند، گذر خشونت پرهیز از جمهوری اسلامی و ایجاد یک حکومت سکولار دمکراتیک عرفی است، خشونت پرهیز با دولتی که در سه نوبت فقط کشتار 67 چند هزار نفر، در بعد از اعتراضات 88 تعداد 1500 نفر و در این خیزش انقلابی “زن،زندگی،آزادی تا کنون بیش از 500 نفر را کشته اند، اگر این بیانیه حمایت از کشتار نیست پس چیست، برای کلیه ی انتخاباتها بخوانید انتصابات این جماعت اعلامیه صادر کردند و از مردم خواستند که شرکت کنند، در واقع اتحاد جمهوریخواهان ایران،حزب چپ،فدائیان اکثریت ، “همبستگی جمهوریخواهان ایران” ، همه از یک تبارند و “جبهه ملی “خارج از کشور نیز دنباله روی این جماعت میباشد، و در حالت مستی اینگونه بیانیه ها را تایی میککند.
امید بستن به عناصری مانند موسوی و امثالهم در نظام اسلامی برسر منافع مردم ایران نشان دادن راه به ناکجا آباد به مردم است و بی فایده ، چهل و جهار سال آزمایش و دیدن و لمس جنایات چشم بینا و غیر وابسته میخواهد که مال بعضی ها یا کور است یا نمیخواهند ببیند .
آقای موسوی، پیشنهاد برگزاری همه پرسی آزاد و سالم درمورد ضرورت تغییریا تدوین قانون اساسی جدید میدهد. تشکیل مجلس موسسان مرکب از نمایندگان واقعی ملت از طریق انتخابات آزاد و منصفانه. همه پرسی در باره متن مصوب آن مجلس به منظور استقرار نظامی مبتنی بر حاکمیت قانون و مطابق با موازین حقوق انسانی و بر خاسته از اراده مردم.
خود موسوی هم به این لاطائلاتش در نظام جمهوری اسلامی اعتقادی ندارد، و در آخر متنش به آن اشاره کرده است.
رژیم فاسد و جنایتکار اسلامی با اعتراضات خیزش انقلابی زنان و جوانان در سراسر کشور چه جنایاتی انجام داد و هزاران تن را بازداشت و شکنجه کرد و اکثر آزاد شدگان اقدام به خودکشی میکنند، و بیش از500 نفر را کشت، این شعار ها و پیشنهاد ها برای خوش رقصی است،آنوقت مزدوران امنیتی و سپاه ،آخوند های جنایتکار چگونه حاضر خواهند شد مجلس موسسان تشکیل دهند ، تجربیات 44 ساله نشان داد که جمهوری اسلامی به هیچگونه راه مسالمت آمیز تن نخواهد دادو نمیدهد و بهمین دلیل زنان و جوانان در سراسر کشور برای سرنگونی آن جان بر کف ایستاده اند. این آرزوها فقط بدرد عناصر فرصت طلب جمهوریخواه اصلاح طلب در خارج و داخل ، میخورد.
14.02.2023
حالا شما بفرمائید که به چه نظم اجتماعی ی اعتقاد دارید؟ مقاله شما فقط نفی کرده.
درباره “منشور مطالبات حداقلی تشکل های مستقل صنفی و مدنی ایران”
https://www.akhbar-rooz.com/193002/1401/11/26/
#
منشور خوبی است برای اتحاد علیه ارتجاع داخلی در ایران نه ارتجاع خارجی کمین کرده. و چون ارتجاع خارج بورژوا لیبرال امپریالیست هر مبارزه ای را در خدمت خود در می آورد، درست است که این بیانیه اصلاح شود.
#
1 – بحث ضد مردسالای بیانیه خیلی بهتر از شعارهای چند ماه گذشته است اما معلوم نیست که میخواهد خود را به بند قانون و دولت وصل کند یا نه، اگر میخواهد چنین کند، جالب نیست و مثل کشورهای اروپائی است که مردسالاری در آن وجود دارد و کمپانی های سرمایه داری از آن برای پول درآوردن و انباشت سرمایه های چند صد میلیارد دلاری استفاده میکنند، مثل صنعت لوازم آرایش، موسیقی، فیلم و تفنن هائی که زنان موضوع جنسی هستند و غیره.
2 – منظور از شورا در این منشور صرفا سیاسی است نه اقتصادی در حالیکه کارگران فقط در شکل کلکتیو اداره محل کار خود منافع دارند وگرنه روند بردگی مزدی ادامه پیدا میکند. اگر شورا صرفا سیاسی باشد نه اقتصادی، چه فرقی با پارلمانهای ضد کارگری و مزهک کشورهای غربی دارد؟
3 – در روابط خارجی بکل استعمارگری دموکراسی امپریالیستی غربی را انکار میکند و حتی پیشنهاد میکند که با آنها در سطح بالا روابط داشت که هست خیانت به کارگران ایران، کارگران جهان، کارگران مستعمرات و نومسعمرات، و ملتهای سرکوب شده و کئدتا شده و قربانی نژاد پرستی.
4 – این ابده اشتباه را ترویج میدهد که تحت نظام بردگی مزدی و امپریالیسم جهانی، امکان رفاه و آسایش زنان و مردان کارگر در ایران وجود دارد، در حالیکه ثروت موجود در ایران تا وقتیکه در انحصار مالکیت سرمایه دارهاست هرگز در خدمت زن و مرد کارگر بکار برده نمی شود.
5 – خواست آزادی بیان و غیره با وجود بردگی مزدی تحقق پیدا نمیکند چون انباشت ثروت سرمایه داران به سرمایه انحصاری سیاسی و رسانه ای منجر می شود و آزادی فقط روی کاغذ می ماند. دروغ بورژوا لیبرالها و سوسیال دموکراهای هوادار دولتهای دموکراتیک امپریالیستهای غربی را نباید باور کرد.
#
در نتیجه،
بنظر من منشور در چهارچوب ذهنیت بورژوازی لیبرال (هوادارن بردگی مزدی) نوشته شده و گرایش ش رو به غرب و سیستم سیاسی-جهانی آن است. پس فعلا، بنظر من، فقط راه انقلاب مخملی نوع ضد بلوک شرق سابق را هموار میکند و از لحاظ جهانی در خدمت تضاد غربی های امپریالیست با شرقی های امپریالیست قرار میگیرد.
#
کارگرانی که زیر بیانیه را امضاء کرده اند باید از الغای بردگی مزدی کوتاه نیایند. بدینجهت، بهتر است از آن خارج شوند ولی دیالوگ خود را با نویسندگان بیانیه حفظ کنند.
#
از آنجائی که شورشی علیه ارتجاع حاکم بپا شده که برخی از جنبه های ارتجاع را نفی میکند، رویکرد فعلی باید این باشد که سطح ذهنیت این شورش از وضع بورژوا لیبرالی ارتجاعی پرو غرب به سطح ضد اقتدارگرائی ضد مردسلاری، ضد بردگی مزدی، ضد امپریالیسم و ضد استبداد سلسله مراتبی در محل کار و مدیرت کلان جامعه، ارتقا پیدا کند.
#
مهم نیست که توده ها چه میگویند، مهم این است که حقایق را میگویند یا نه. در این منشور بسیاری از حقایق یا دیده نشده، یا گفته نشده و یا پنهان شده.
#
آنارشیست-کمونیست
26 بهمن 1401
مجددا در ارتباط با مقاله،
اگر بورژوای دنبال دولت دموکراتیک نیستید، پس بورژوای دیکتاتور هستید، با این حسای، رقیب شما جمهوری اسلامی است و جنگ شما با آن رژیم، جنگ دوتا دیکتاتور و یا فاشیست.
بعلاوه، موسوی بد، نظر شما در مورد نظم بعد از سرنگونی جمهوری اسلامی چیست؟
آنارشیست-کمونیست
به دزد اسم ضد-اقتدار در این کامنت:
“اصطلاح بورژوادمکرات را آنارشیست ها از مارکسیسم ربوده و به امانت گرفته اند و خود فاقد زبان علمی سیاسی اجتماعی هستند و حتی مفاهیم انسانی مانند دمکراسی را مسخره میکنند …”
جواب چرندیات ارتجاعی ات را خوب دارم و مارکسیستها، نه تو ، که از مکتب فاشیسم و دزدی مال مردم آمدی ای، خوب میدانند رابطه مارکسیسم و آنارشبسم چیست. نو هستی که حرفهای اپوزیسیون را می دزدی، حتی اسم آنها را.
اول دست از دزدی اسم دیگران بردار تا جواب چرندیات ارتجاعی تو رو بدم.
صد تا کامنت و سیصد تا مقاله بنویسی باز هم دزدی.
کامنتم در مورد مقاله بسیار درست است.
ضد-اقتدار
اصطلاح بورژوادمکرات را آنارشیست ها از مارکسیسم ربوده و به امانت گرفته اند و خود فاقد زبان علمی سیاسی اجتماعی هستند و حتی مفاهیم انسانی مانند دمکراسی را مسخره میکنند.
در جامعه ایران که کاست حکومتی آخوندی حاکم است باید همیشه افشاگری و مبارزه فرهنگی با پدیده ارتجاع و سوء استفاده از خرافات دین برای زحمتکشان مورد توجه قرار گیرد.
آنارشیسم شعاری، نا آگاه ،از خود نمی پرسد چگونه میخواهد در وضعیت فاشیسم مذهبی شوراهای کوه و دشت و کارخانه و سربازخانه تاسیس کند در حالیکه بیش از نیمی از نیروی خود را در راه مبارزه با سایر نیروهای اجتماعی مانند مبارزه با ملیون و جمهوری خوهان و چپ ها و نیروهای منفرد بکار میبرد!؟
و حتی یک زبان آنارشیستی علمی ندارد و از فرهنگ دیگران، حتی از لغات و زبان اسلامی عربی آخوندی، یا از زبام من درآوردی مانند بردگی مزدی استفاده میکند.
ضد-اقتدار
بورژوا دموکراتهای سرنگونی طلب نباید با خشونت پرهیزی ی که بتواند رژیم سکولار بوجود بیاورد مسئله ای داشته باشند. اگر بورژوا لیبرال دموکراسی خواه هستید چه اشکالی دارد اگر جریانی بتواند میلیونها زن و مرد عاصی را علیه رژیم به خیابانها بیاورد و یا به اعتصاب بکشاند، من ایرادی نمی بینم. بورژواها روشهای مختلفی برای کسب قدرت سیاسی دارند، از جمله جنگ، کودتا و غیره.
مسئله اما اینها نیست.
مسئله این است که دموکرسی خواه ها، همگی از دم، میخواهند دولتی درست کنند که دست طبقه سرمایه دار و سرمایه داران جهانی را برای میلیاردر شدن و خرید رسانه و آموزش و پارلمان و رئس جمهور و رای و انتخابات باز میگذارد. این مشکل قضیه است. وگرنه کجا سرمایه دار دروغگو و دزد نمی شناسید، کجا سرمایه داری که قدرت سیاسی پیدا کند دنبال انحصار، مثل اقتصادش، نیست؟
اگر واقعا دنبال دموکراسی هستید، یعنی دولت سکولار دموکراتیک جند حزبی، میتوانید با اصلاح طلبان سازش کنید و وارد روند سیاست بازی سرنگونی و رقابتها در کنار اتحادها باشید. البته بعد میتوانید بگوئید فلانی دزدی کرده و همکاری با خمینی کرده تا وارد پارلمان و دولت نشود، کلا، بازی های مردم فریبی ی شبیه این.
آنارشیست-کمونیست