پرسشهایی پیرامون صحت و سقم سند نشست سرداران سپاه و خامنهای؟ / تقی روزبه
تا چه اندازه می توان به صحت سند ۴۰ صفحه ای نشست سرداران سپاه و خامنه ای اعتمادکرد؟ چه اهدافی برای القاءبه اذهان عمومی در این سند وجود دارد؟
طبیعی است که هیچ تحلیل گرواقعی نمی تواند مبنای ارزیابی خود را بر انتشاریک سند بی نام و نشان و بدون فایل صوتی و… بگذارد. این که مثلا کسی با خواندن آن از میزان «شجاعت عجیب و نامتظره» سپاهیان به لحاظ سخنان صریحشان در محضرخامنه ای یکه بخورد*، جز این است که پیشاپیش صحت یا کمابیش صحت آن را پذیرفته است است؟. ولی آیا شایسته نیست قبل از آن که از شجاعت سپاهیان یکه بخوریم، از «خونسردی و «تحمل» و منش «دموکراتیک» خامنهای و در اصل از «شجاعتی» یکه بخوریم که در اصل با تشکیل چنین نشستی که در آن سردارانش کل سیاست های وی را به هوا بفرستند و اتوریته اش را درهم بشکنند موافقت کرده است، بدون آن که آبی از آب تکان بخورد و مثلا سرداری بازخواست یا غزل و بازنشسه شود!
نباید فراموش کنیم که قبل ازهرچیز این نوع سندنویسی پیشاپیش بر باورپذیری مخاطب و افکارعمومی نسبت به اهدافی که در پی جاانداختن آن هستند، ازجمله نارضایتی نیروهای سرکوبگر از اوضاع حساب بازکردهاند که البته آنها را لیست کرده و رندانه یک به یک از خلال و لابلای سخنانشان القاء می کنند. هدف هم بطورکلی تأثیرگذاشتن بر اذهان عمومی است. و این همان دامی است که یک سند را قبل از آن که حول صحت و سقم آن صحت بشود و موردنقد و پرسش قرارگیرد، مقبول و مورداستنادقرار میدهد. و طبیعی است که سندی که هیچ منبعی ندارد حتی یک هکرشناخته شده یا کسانی که بطورضمنی مسئولیت آن را بپذیرند وجود ندارند که بخواهند به کسی در موردصحت و سقم آن پاسخی بدهند.
بنظر از آنجا که سند به دنبال القاء ارزیابیهای مشخص وهدفمند در اذهان مخاطبان و جامعه و کنشگران داخلی و خارجی است، و دراین زمینه برخی اطلاعات ظاهرا مشخص و جلب توجه کننده هم میدهد (پرتاب اخبار و گزارشی که صحت و سقمش بالکل نامعلوم است)و برای آنها تاکنون هیچ منبع تأییدکنندهای وجودنداشته است، پس منطقی است که باید قبل از مبناقرارگرفتن و قابل اتکاء بودن موردبررسی و احیانا راستیآزمائی قرارگیرد:
در همین رابطه نگاهی به سند نکات و پرسشهایی را مطرح می کند که به مددآنها سند قابل بررسی و نقد و سنجشگری می شود، که البته با قضاوت قطعی از حیث درست یا جعلی بودن صددرصد متمایزهست. چرا که راست و دروغ در آن مخلوط شده اند:
۱- ارائه تصویری کاذب از رابطه باصطلاح دموکراتیک بین رهبری و تحت امرش، بهعنوان فرمانده مطاع و مقدس و سرداران سپاه به عنوان مطیعان و امربرانی که اینک به انتقاد و افشاء نشسته اند. چنین نسبتی با حقیقت فاصله داشته و بهنظر بعید و پرسش برانگیزاست و با رفتار و سلوک نخوتآمیز تاکنون خامنه ای هم تطابق ندارد. مثلا دیدیم که خامنه ای برطبق فایل های صوتی قبلا افشاشده با اندکی احساس نگرانی نسبت به تزلزل فرمانده قبلی نیروهای انتظامی، سرداراشتری، در پی قتل و خیرش مهسا امینی که فشارسنگینی را متوجه این نیرو کرده بود، از باب همان رویکرداتوریته محور تصمیم به برکناری او و آوردن سردارجنایت پیشه دیگری بنام رادان کرد. این که مثلا دعوا روی ساعت مچی را، نه این که این جورچیزها وجودندارند بلکه از باب طرحان ها در نزد فرمانده و رهبرخود، آنهم در نشست دوساعته ای که پس از سال ها صورت گرفته است قدری مصنوعی بنظر می رسد. از این جورموارد در سند زیادهست.مثلا حتی می خوانیم که به لباس شخصی ها که بشدت منفورند و یا به سخنان وزیراطلاعات هم که از رکن های مهم سرکوب هست گیرمی دهند .
۲-تشکیل یک جلسه باز درونی بین مهم ترین سرداران و مسئولان و مقامات سرکوب که در آن حمله و افشاء همدیگر و حتی انتقاد به سیاست ها و تصمیمات رهبری و غیره شاملش هست عملا به معنی سازماندهی اگر نه تشویق به شورش که ریزش اتوریته فرماندهی و دامن زدن به درگیری های درونی در بالاترین سطح است. مثل افشاء شمعخانی و متقابلا از سوی وی نسبت به منتقدان و حتی افشای کنترل هزاران آقازاده و فعالیت های اقتصادی و غیره اقتصادی این سرداران … توسط این نهاد و یا اعتراض به پایش و کنترل ها نیروها توسط حفاظتی ها … در واقع هیچ حوزه ای در امن نیست .
تا روشن شدن چگونگی انتشار و درجه صحت و سقم آن، باید دید این سند بدنبال القاء چه ذهنیت هایی هست:
۳- این که رژیم عملا بقائش به مویی بنداست: صفوف سپاه که می دانیم رکن و گارد اصلی و نگهدارنده نظام هست اما کاملا متزلزل بنظر می رسد بطوریکه تا تدارک و اقدام برای به توپ بستن بیت رهبری توسط همانها که وظیفه حفاظت ازوی را به عهده دارند و یا تهدید شلیک به دیگر هدف ها در تهران و یا مصادره آذوقه پادگان و پخش آن در میان مردم (رابین هودبازی توسط سپاه) هم پیش می رود. زمانی احمدی نژاد، نظرکرده پیشین رهبری و سپاه می گفت تا فتح قله، پیروزی مدیریت جهادی برجهان، فقط به یک یاعلی مدددیگرنیاز هست! ظاهرا حالا حتی نصفت و نیمه یک یاعلی مددهم کافی است!..
۴- وحتی مهم تر از محور۳ القاء مردمی بودن سپاه ( و البته ارتش و نیز القاءشکاف بین آندو). البته منظور نه کلی گوئی حول این نوع مسائل که طبعا جدا از شدت و ضعفشان وجود دارند و برای کسی تردیدی پیرامون آنها نیست. اما مساله اصلی نه آن کلیگوئی ها که از قضا اهداف مندرج در سندسازی سعی می کند خود را سوارآن ها کرده و باورپذیربکند، بلکه آن تصاویرمشخصی است که یک سند بدنبال تزریق آن به اذهان عمومی و مخاطبان موردنظر است. مثلا گفته می شود بیش از ۵۰٪ و ۶۰٪ ریزش وجود دارد و مثلا آذوقه پادگان ها را بین فقرا پخش می کنند… در صفوف سپاه چنان کسانی وجود دارند که می توانند بیت رهبری را به توپ به بندند و… انسان هاج وواج می ماند که براستی رژیم با تکیه به چه نهاد و کدام نیروهای غیبی حکومت می کند؟! در حالی که می دانیم ساختارسپاه و بسیج و مقامات بالای آن در مقام اولیگارش های اقتصادی و نظامی و امنیتی، سازمان دهندگان اصلی سرکوب هستند که مردم هم در تجربه خویش به خوبی به آن پیبرده و از آن ها به نام بسیجی سپاهی داعش ما شمائی نام می برند. در این جورالقاء های دروغین هم سپاه برای تصویرسازی بهینه که خودنهادسپاه بشدت منفورشده بیش از همه در آن ذی نفع اند. این که سپاه بدنبال تطهیرخود هست می تواند فرضیهها و دلایل مختلفی داشته باشد که از جمله انطباق با نوعی عقب نشینیهای مهندسی شده و باصطلاح نرمشهای در سیاست خارجی و منطقه ای و… در ترکیبی از تهاجم و تدافع …. در شرایط انزوا و بحران و اشتباع جامعه از نارضایتی و بحران ها … خطر خیزشهای بعدی و یا مثلا آماده شدن برای دوره پساخامنه ای و نظایر آن می توانند مطرح باشند، و نیرالبته در آنسو هم از جهاتی و به درجاتی گرایشهای در اپوزیسیون راست وجود دارند که برروی سپاه و بسیج و ارتش برای حفظ امنیت گذار به دوره پسارژیم و باصطلاح انتقال قدرت سرمایه گذاری کرده و شرط بندی می کند! و یا بدنبال ریختن بنزین به شعله های خیزش و غیره
۵- انتقاد نسبت به فرزندخامنه و یکی از جایگزین های محتمل وی یعنی مجتبی خامنه ای با توجه به سوخته شدن رئیسی، در مداخله و جابجاکردن سرداران و یا متقابلا حمایت از وی توسط برخی سردارانی والامقامی چون سردارنجات و یا مسؤل فضاهوا و.. یا انتقاد نسبت به قائل شدن امتیازویژه مالی و غیره برای سپاه قدس، حتی حملات تند به رئیسی که مضحکه افکارعمومی شده یعنی به یعنی کارگزار و برگماشته اخص خامنه ای برای کنترل اداره کشور، لقمه ای که در گلویش گیرکرده و زیرسوال بردن پروژه سیاسی خامنه ای در دوره حساس پساانتقال و تحقق پروژه کام دوم، نشاندهنده حملات مستقیم به خودخامنه ای و سیاستهای وی است که این چنین راحت بیان می شوند و آب هم از آب تکان نمی خورد. آنهم با ذکر اسامی سرداران منتقد و ضبط سخنان آنها و ادعای صحبت بدون واهمه و سانسوتوسط آنها ….. بنظرم حداقل بخشا داستانسرائی بنظرمی رسند (بازهم منظور، نه نبوداصل این گونه انتقادها و تنش ها و درجاتی، بلکه بیرون ریختن آنها به این شدت و شکل فورانی و سوپردموکراتیک و اتوریته شکنانه!). این ها را حتی با استناد به کلیگوئیهای چون پی آمدهای خیزش انقلابی هم نمی توان تبیین و راست و ریس کرد. در واقع حفظ و حراست اتوریته در نهادهای سرکوب و نظامی قواعدآهنین خود را دارد. و کمترین عکس العمل به این سطح از انتقادهای مستقیم در نزدرهبری و به کنایه علیه خود وی، برکناری این نوع سرداران هست (حتی در کشوری مثل آمریکا هم رابطه ارتش و دیگر مقامات سیاسی مثلا رئیس جمهوربه این شکل تحمل نمی شود و منجر به کنارگذاشتن می شود). به هرال ایکاش واقعیت می داشتند و داشته باشند…. اما نیاز به خوشبینی زیاده از حد دارد
۶- جالب است در این گزارش هرجا مساله کُردها مطرح می شود، برخلاف مثلا جوانان و برخی حوزههای دیگر .. عموما منفی است و حاکی از وطن فروشی، خیانت، سربریدن و گذاشتن توی گونی و ارسال آن… است که بنظر می رسد نشان دهنده آن است که سند بهدنبال ایجادبدبینی نسبت به آنهادر صفوف جنبش است با توجه به نقش مهم کردستان و تاحدی سازمانهای کرد در خیرش زن زندگی آزادی و مهسا همچون اسم رمزآن.
۷- هرجا که سند خواسته است به گزارش خود پیازداغ اضافه کند، دیگر شورش را در آورده! و از جعل کردن هم ابائی ندارد. چطورممکن است بفرض وقوع تهدیدی بی سابقه در کل حیات جمهوری اسلامی چون هدف گرفتن بیت خامنه ای اولا گوشه هایی از آن تا کنون به نحوی از آنحا انتشارنیافته باشد آنهم با دستگیری سپاهیان همدست و دخیل دراین باصطلاح توطئه، و ثانیا مساله ای چنین حساس به شکل عجیبی در لابلای یک گفتگو و مجادله مطرح شود: چنان که سردار راوی آن می گوید وقتی این حرف ها و انتقاهای مطرح شده را شنیده است به یاداین واقعه افتاده!. .. نحوه طرح و واکنش توأم با سکوت دیگران نسبت به آن در کل سند چندان طبیعی بنظر نمی رسد…
بطورکلی مواردزیادی از طرح ناشیانه و برخا مصنوعی این گونه مسائل وجوددارند البته با اهمیت بالنسبه کمتری نسبت به تهدید به بیت رهبری وجوددارند که پرداختن به آنها این نوشته را مطول می کند، ولی نحوه طرحشان و بیان آنها در حقیقت سرریزشدن آن ها در یک نشست دوساعته۵۰ -۶۰ نفره از اوضاع امنیتی و گزارش از نیروهای سپاه که قاعدتا باید تدارک یافته باشد، چندان طبیعی بنظر نمی رسد. بازهم تاکید می کنم که غرض قضاوت قطعی ونهائی در صحت و سقم و کم و کیف آن نیست. بطورکلی شاید نتوان آن را پیشاپیش به طورصددرصد تصدیق یا حتی تکذیب قطعی کرد. مهم آن است که تا آنجا که به فاکت های مشخص برمی گردد و نه الزاما کلی گوئیها، تا اطلاع ثانوی با استنادبهآنها در تحلیل توازن قوا و ایجادشبهه در اذهان عمومی حذر کرد. حداکثر می توان گفت که اگر سند واقعی هم وجودداشته باشد، این گزارش به احتمال زیاد دستکاری شده و با هدف ایجادذهنیت های خاصی است و به عنوان بخشی از شگردهای تکنیک دستکاری ذهن ها که نیازمندتردید در اصل سند و برخوردانتقادی با آن است…
بطورخلاصه:
در مواجهه با چنین سندی بیش ازهمه دو فرضیه مطرح هستند:
فرضیه نخست توسط خودسپاه و سرویسهای امنیتی و گمنام برای تصویرسازی چهره منتقد از سپاه نشبت به وضعیت و یا سرکوب مردم و نیز در شرایط نیزخطر سرریزشدن بحرانهای انباشته شده است، بویژه آن که تمرکزش علاوه برکلیت سپاه در چهره سازی از ساختار و رده های فوقانی سپاه هست. درحالی که می دانیم سپاه در نزدقاطبه مردم و افکارعمومی بشدت منفور و قاتل بی رحم و سرکوبگراست. نحوه واکنش رژیم به این سند تاکنون نیز مثل همان سناریو و شگرد مسموم کردنها دانش آموزان و با هدف هراس افکنی، به گونهای ضمنی و ضعیف است…
فرضیه دوم و ضعیف تر می تواند توسط بخشهای از اپوزیسیون و مخالفان غیرمسئول و از لشکرسازندگان فیک نیوزها و… باشد با هدف القاء سرنگونی قریب الوقوع رژیم به ذهنیت عمومی. چنانکه در این مدت دیده ایم در تبلیغاتشان به شکل غیرمنطقی و یک جانبه بهآن اصرارداشته اند، که بله اگر که یک یا علی مددگفته شود همه چیز تمام میشود.
و البته تاآنجا که به کنشگران مسئول و میدانی جنبش و مدافعان آن در خارج مربوط می شود بدیهی است که آن ها ضرورتا ارزیابیهای واقعی و تاکتیک های خود را از واقعیت های عینی و رفتارعملی نیروهای سرکوب و توازن قوا استنتاج می کنند و نه با تکیه به اهداف صنعت رسانهای و با خنثی کردن ترفندها و ایجادذهنیتهای کاذب توسط دشمن و برافروختن امیدهای کاذبی که خود موجب ناامیدیهای بعدی می شود. گرچه در این رابطه هرگاه اسنادموثق و قابل اعتمادی هم بدست آید، و توسط نیروهای مردمی درز داده شود، درجای خود می توانند موردبهره برداریهای اصولی قرارگیرند.
تقی روزبه ۲۲.۰۳. ۲۰۲۳
افشاء جلسه سپاه و رهبری…. نوشته علی افشاری
*- http://iranglobal.info/node/186760
In todays fast-paced world staying informed about the latest developments both domestically and globally is more crucial than ever. With a plethora of news outlets competing for attention its important to find a reliable source that provides not just news but perspectives and stories that matter to you. This is where USAtoday.com a leading online news agency in the USA stands out. Our commitment to delivering the most current news about the USA and the world makes us a go-to resource for readers who seek to stay ahead of the curve. Subscribe for Exclusive Content: By subscribing to USAtoday.com you gain access to exclusive content newsletters and updates that keep you ahead of the news cycle. USAtoday.com is not just a news website; its a dynamic platform that empowers its readers through timely accurate and comprehensive reporting. As we navigate through an ever-changing landscape our mission remains unwavering: to keep you informed engaged and connected. Subscribe to us today and become part of a community that values quality journalism and informed citizenship.
جناب آنارکو یک چیزی،
اگر اسم های سابق من را، ضداقتدار، آنارکوسندیکالیست، را نمی دزدیدید، حتما به سئوال شما جواب میدام. اگر در مورد آنارشیسم سئوالی دارید، بهتر است عجله کنید، چون من در حال رفتن از این سایت هستم. البته نظرات من همیشه در اینترنت در دسترس خواهد بود.
آنارشیست-کمونیست
شما تاکنون 2 سایت آنارشیستی فارسی زبان در اینجا معرفی کردید. فرق آن دو چیست ؟، چون آندو با هم اختلاف دارند و القاب منفی به همدیگر میدهند. سایت “عصر نو جناب نظام “با سایت فمنیستی ” خانم روزا “چه فرقی با هم دارند ؟
آنارکوی ویکیپدیایی در اقلیم
درباره این مقاله:
https://www.azadi-b.com/?p=32786
چرا توده کارگر، «زن، زندگی، آزادی» را جنبش خود ندید؟!
#
ایراد این مقاله و کلا افکار آقای پایدار این است که در جامعه و تاریخ یک پدیده ای می بیند که واقعا وجود ندارد و آن طبقه کارگر ذاتا انقلابی است. همان شبحی که بر فراز اروپا حرکت میکرد که چنین شبحی بود که اصلا وجود نداشت.
در طول مقاله، این شبح تصمیم میگیرد که از شورش ها دفاع نکند! چون شعارهای این شورشها شعارهای او نبود. اگر او بود، شعارهای دیگری میداد. خب، بحث این است که حالا که اینهمه توده ناراضی به خیابان ریخته، چرا این شبح که اینهمه داناست، چرا خودش ابتکار عمل را بدست نگیرد و آنچه را که آقای پایدار در نظر دارد را انجام ندهدد.
طبقه کارگر آقای پایدار بعضی وقتها مثل این مقاله باهوش نیست که تصمیم بگیرد و قضاوت کند و انتخاب کتد، مقالات دیگر او میگوید که اصلا ناآگاه هم هست که جنبش شورائی بپا نمیکند. حال چرا آقای پایدار دچاز این توهم و این تناقض می شود؟ دلیلش همان ماتریالیسم تاریخی اوست. هر مارکسیستی ماتریالیسم تاریخی خودش را دارد. در ماتریالیسم تاریخی آقای پایدار ما یک طبقه کارگر ذاتا انقلابی داریم که دیکتاتوری و دستگاه مهندسی فکری و سرکوب بورژوازی مانع درک و عمل کارگران بر طبق ذات انقلابی ش می شود. او دچار تناقض می شود چون می بیند که کارگران بعضی مواقع بر اساس ذات تاریخی و انقلابی شان عمل نمیکنند. این دیدگاه اشتباه است چون طبقه کارگر ذاتا و تاریخا انقلابی نیست. طبقه کارگر از آدمها تشکیل شده، آنها ماورای الطبیعه نیستند. برای اینکه طبقه کارگر از دست بردگی مزدی خلاص شود باید مثل آدمهای سرمایه دار که می آموزند حکومت کنندد و استثمار و استعمار، باید بیاموزد که راه آزادی اش چیست. این مسئله عقلانی است نه مسئله ای مربوط به حرکت تاریخ و یا نیروی سری و ذاتی تاریخ که مثلا مارکس کشف کرده. خیر جناب پایدار، افراد طبقه کارگر مثل انسانهای دیگر می اموزد که آدم کش بشود و یا نه و مثال آدم کش شدن کارگران میلیونهاست.
انقلاب علیه بردگی مزدی یک انتخاب است که بر اساس آگاهی ممکن می شود و آگاهی آنچیزی است که اتوماتیک نیست بلکه آمختنی است و بسادگی بدست نمی آید و محصول کار کارگران آگاه دیگر است.
آنارشیست-کمونیست
کامنتهای ضد مجاهد و ضد اسلام ایرانگرا فطع شد و دیگر خبری از نازیسم ش نیست. اما کامنتهای آنارشیست کماکان وجود دارد. بسیار عالی. البته دو تا آنارشیست کامنت می نویسند، یکی شون میدونه آنارشیسم چیست دیگری تظاهر میکنه آنارشیست است. در هر دو حالت، آنارشیسم پیروز شده. انقلاب آنقدر ارزش دارد که ضد انقلابیون هم مجبورند خود را انقلابی نشان بدهند.
نظر سعید مرتصوی ، مترجم آثار مارکس، در مورد جنبش زن زندگی آزادی:
در انتهای این مقاله:
https://www.akhbar-rooz.com/197855/1402/01/05/
۲. شعار زن زندگی آزادی نتوانست تودههای محروم و زحمتکش را به میدان بکشد. چرا؟ آیا چون خواست تودهها در تقابل با آن قرار داشت یا این خواست در ذهن مردم فقط بخشی از مطالبات آنان بود و نه همهی آن؟ به نظر میرسد بین زندگی روزمره مردم و خواست عام زن زندگی و آزادی آن هماهنگی ارگانیک شکل نگرفت که یکی معرف دیگری باشد: گویا دو ساز در یک ارکستر بدهدایتشده با آهنگهایی متفاوت مینواختند: یکی مارش تهاجم میزد و پیروزی قریبالوقوع را وعده میداد و دیگری آهنگ یکنواخت زندگی روزمره مردم جرا که با ریتمی بس کند پیش میرفت و فقط لحظاتی تحتتاثیر قدرت آن مارش تهاجمی قرار میگرفت.
ایرانگرای آنارکو-فمنیست،
از مارکسیسم که سر در نمی آوری، شاید آنارشیسم را اینجا یادبگیری:
https://asranarshism.com/fa/%d8%ae%d8%a7%d9%86%d9%87/
تنش ایران و آمریکا در سوریه؛ تهران حمله آمریکا را محکوم کرد؛ دمشق: به «اشغال» آمریکا پایان میدهیم
آیا آنارشیسم علم است ؟ علمی اجتماعی یا انسانی؟ آیا آنارشیسم مرامی است ماتریالیستی ؟ دیالکتیکی؟ آیا آنارشیسم یک ایدئولوژی است؟ یا یک جهانبینی است؟ آیا آنارشیسم دارای یک سیستم فلسفی است ؟ آیا آنارشیسم دارای فلسفه است ؟ تئوریسین های آغازین و کلاسیک آنارشیسم چه کسانی بودند؟ آیا گاندی و تولستوی نیز نظریه پرداز آنارشیسم بودند؟
ده سئوال /10 پرسش/ پیش از دفاع از آنارشیسم!
آنارکو-فمنیست
اینها همه بود در ارتباط با دهه فلانی ها و دهه بهمانی ها که در حقیقت بحثهای درست و دقیقی نیستند.
واقعیت از چه قرار است؟
واقعیت این است که با شکست تاریخی مارکسیسم، امکان آگاهی یافتن و تشکل یابی ضد ارتجاع توده های تحت سلطه (زنان، کارگران و غیره) در دنیا از بین رفت. این برمیگردد به سالهای قدرت گیری حزب بلشویک که هست حدود سالهای 1920 میلادی که هست حدودا 1300 شمسی. از آن دوران تا به امروز، حدود صد سال، تمام مبارزات آزادیخواهانه در حقیقت رقابت و جنگهای درونی صاحبان ریاکار اقتدارگرا بوده تا رهائی از سلطه و استثمار و استعمارش. واقعیات دردناک هستند اما باید پذیرفته شوند تا بتوان کاری مفید و موثر انجام داد.
مرتجعین حاکم و یا در امید حاکم شدن، وضعیت توده ها و نقطه ضعفهای همدیگر را تشخیص میدهند و شعارهای آزادیخواهانه طرح میکنند تا توده ها را سیاه لشکر خود کنند. شورش اخیر هم دارای همین مضمون بوده است. آنچه که به دهه هشتادی ها معروف است چیزی نیست جز تحمیل ایدئولوژی اصلاح طلبان پرو غرب و نوکران آنها به توده ها از طریق حاکمیت موجود که توانستند توده های قربانی و تحت سلطه ایران را به انتخابات بکشند تا در بازی های رقابتی خود پیروز شوند. شورش های اخیر پاسخ رادیکال اصلاح طلبی شکست خورده و سرنگونی طلب شده به انحصار طلبی اصل رژیم بود. دلیل اینکه این شورشها وسیعا پوشش خبری پیدا کردند این است که اصلاح طلبان همیشه طرفدار غرب بودند و غرب نیز طرفدار و حامی آنها و شعارها طوری طرح شده بود که نه علیه سرمایه داری باشد و نه علیه امپریالیستهای غربی و نه حتی شرقی و تضمین کننده وابستگی بعد از سرنگونی به آنها. بعلت شرایط جهانی (جنگ اوکراین، داغ کردن جنگ توسط امپریالیستهای غربی) و موثر بودن تحریمها، زمان انتخاب این شورشها هم مناسب بود و فقط یک عمل کثیف (دستگیری مهسا و مرگ او) توسط ارتجاع لازم بود تا شورشها شروع شود. شورش ها آغاز شد و بعلت مضمون اقتدارگرایانه شورش ها، حتی شاهزاده های سرنگون شده هم میتوانستند در آن شرکت کنند.
توده های تحت سلطه حاکمین غربی و شرقی و ایرانی هیچکدام بسادگی اجازه آگاهی یافتن از جامعه و اوضاع را ندارند. توده های شورشی اگر نظر مستقلی را نیاموزند و خودشان را از مرتجعین حاکم و صاحب اقتدار دور نکنند، با آنچه به آنها تلقین شده قضاوت و عمل میکنند. این قاعده فقط مربوط به ایران نیست. وضعیت توده های شورشهای کارگران اروپائی و آمریکایی و همه جای دنیا هم چنین است.
تنها راه حل ممکن برای از بین بردن ارتجاع (مردسالاری، بردگی مزدی، امپریالیسم و استبداد سلسله مراتب) درک واقعیات ارتجاع جامعه، تشکل یابی کلکتیو و انترناسیونالیستی، قبل از هر گونه تعرض احساسی و تهییجی است.
آنارشیست-کمونیست
نکاتی دیگر در ارتباط با مقاله آقای فولادی،
دهه هشتادی ها تحت شرایط استبدادی جمهوری اسلامی تمایلات سوسیالیستی نداشتند، اما دهه پنجاهی ها، در شرایط آزادتری، قبل از سی خرداد ، اکثرا، حتی مجاهدین ، تمایل سوسیالیستی و ضد امپریالیستی داشتند.
همان شورش دهه هشتادی ها در کشورهای اروپائی و غیر اروپائی دائم وجود دارد و هیچ تغییری در سیاستهای کلی دولتها نداشته است.
توده های شورشی و اعتصابی امروزی غربی ، که شبیه دهه شصدی ها حرکت میکنند، فقط در چهارچوب سرمایه داری و امپریالیستش حرکت میکنند و موفقیتی ندارند.
در بلوک شرق، اعتصاب و شورشهای شبیه دهه شصدی ها (که البته بلعکس است) به سقوط احزاب مارکسیستی منجر شد ، ولی تمام دولتهای بوجود آمده نوکر امپریالیستهای غربی شدند و استقلال اقتصادی و سیاسی بدست نیاوردند.
کلا دوره انقلاب مخملی بسر رسیده است.
آنارشیست-کمونیست
در مبارزات مردم ایران زنان عدالت خواه خارجی نیز در کنار شوهران ایرانی خود برای سوسیالیسم و دمکراسی ایستادند و از شرف و کرامت انسانس شجاعانه دفاع کردند. یاد آنان را باید همیشه گرامی داشت.
آنارکو-سندیکالیست
https://kar-online.com/%d9%be%db%8c%d8%a7%d9%85-%d8%aa%d8%b3%d9%84%db%8c%d8%aa-%d8%a8%d9%87-%d9%85%d9%86%d8%a7%d8%b3%d8%a8%d8%aa-%d8%af%d8%b1%da%af%d8%b0%d8%b4%d8%aa-%d8%ae%d8%a7%d9%86%d9%85-%d9%87%d9%84%d9%86-%da%a9%d8%b1/
درباره این مقاله:
بیستمین سالگرد حمله حکومت امریکا به عراق و …
https://www.azadi-b.com/?p=32743
در انتهای مقاله نویسنده میگوید که سرنگونی جمهوری اسلامی برای مردم ایران مهم است تا بتوانند ایران را در میان جنگهای امپریالیستی بی طرف قرار دهند.
هر چند چنین آرزوئی و چنین تصوری خیلی خوب است و کاشکی ممکن بود، متاسفانه سرنگونی رژیم در وضعیت فعلی تعقل حاکم بر توده ها و اپوزیسیون، جامعه ایران را در چنین وضع ایده الی قرار نمیدهد، بلکه برعکس باعث اشغال ایران توسط نیروهای امپریالیستی شرق و غرب می شود، مثل سوریه و یا لیبی. ناسیونالیسم باید ابتدا ایزوله شود و انترناسیونالیسم تقویت تا بتوان از جنگ جلوگیری کرد و هیچ نیروئی اینکار را نمیکند جز نیروی ضد اقتدارگرائی که همان جنبش آنارشیستی-کمونیستی ست.
تنها وجود یک جنبش وسیع منطقه ای و جهانی علیه اشکال عینی اقتدارگرائی از جمله بردگی مزدی و امپریالیسم ش است که سرنگونی را با ارزش و امکان اشغال نظامی را کم میکند، چون تا وقتیکه خیال امپریالیستها از دشمنهای داخلی خود راحت است، آنها براحتی لشکر کشی میکنند و جنگ راه میاندازند. لااقل، در نظریه، این کامنت اشاره ای کوتاه به اثبات ضرورت جهانی بودن انقلاب علیه اقتدارگرائی حاکم بر بشر بود. مارکسیستها با خود دائم بحث داشته اند که آیا سوسیالیسم در یک کشور ممکن است و یا نه و هیچکدام بعلت گفته مارکس فکر نمیکردند که باید انقلاب در یک کشور را نقد کنند. حالا وقت آن است که به خود آیند و ببینند که نه سوسیالیسم در یک کشور ممکن است و نه انقلاب.
آنارشیست-کمونیست
محل مطالعه عقاید مارکسیستها:
مارکسیستهای هوادار چین و روسیه و کلا هوادار کشورهای پیرامونی، حتی هوادار رژیم:
https://eshtrak.wordpress.com/
https://mejalehhafteh.com/
مارکسیستهای دست راستی، حتی هوادار اطلاح طلبان و یا امپریالیستهای غربی و دموکراسی شان:
https://www.akhbar-rooz.com/
عمدتا مارکسیستهای لنینیست، در انتها هوادار دولت تک حزبی مارکسیستی، شورا وسیله:
https://www.azadi-b.com/
سایت روشنگری چطور؟
سایت روشنگری سعی میکند در چهارچوب عقاید سازمان کارگران انقلابی ایران، دموکرات باشد.
نکته:
مارکسیستها تمام خوب و بد مارکس را حمل میکنند. اما متاسفانه، بر خلاف خوب مارکس، یعنی مرجع تقلید نداشتن، مارکس را به مرجع تقلید خود تبدیل کردند و انگلس را هم به او دوختند. مارکسیسم با آنارشیسم این تفاوت را دارد که آنارشیستها مرجع تقلید ندارند. آنارشیسم یعنی نفی آتوریته، برای همین استقلال فکری و اندیشه علمی را تشویق میکند و نه پیروی کردن از شخص خاصی را.
آنارشیست-کمونیست
مقدمه ای کوتاه برای درک مقاله آقای فولادی که در کامنت قبلی لینک شد:
بر اساس ماتریالیسم تاریخی آقای خدا مراد فولادی، نظام سیاسی دموکراتیک شکل اصلی و تاریخی – دوره ای نظام اقتصادی سرمایه داری است. سرمایه داری در ایران نمیتواند تاریخا دموکراتیک نباشد، برای همین نظام دیکتاتوری مذهبی ایران ضرورتا بر اساس جبر تاریخ به نظام دموکراتیک تغییر خواهد یافت. ریاست جمهوری خاتمی و دهه هشتادی ها نیروهای دموکراسی طلبی تاریخی جامعه ایران هستند. هر نیروئی علیه آن ارتجاعی است. تمایلات اصلاح طلبانه خاتمی و سایر اصلاح طلبان به غرب، تمایلی انقلابی ست. کشورهای سرمایه داری چین و روسیه و کره شمالی و کوبا و ونزوئلا و غیره همگی دارای ساختار سیاسی دیکتاتوری هستند و تمایل درونی توده ها به دولت دموکراتیک و یا تمایل و جنگ غرب علیه آنها در دموکراسی کردن آنها، تمایلی انقلابی است. واژه امپریالیسم و مبارزه ضد امپریالیستی با غرب ارتجاعی است، احتمالا علیه امپریالیستهای شرقی، مثل حمله روسیه به اوکراین، انقلابی است. لنینیستها و توده ای های استالینیست و حکمتیستها همگی هوادار دیکتاتوری و علیه تکامل تاریخی جامعه هستند. آنها مارکسیست نیستند، ماتریالیسم تاریخی مارکس را یا نفهمیده ایند و یا نادیده میگیرند. در نتیجه، شورشهای اخیر در ایران دقیقا شورشهای مورد علاقه آقای خدامرافولادی است چون ضد سرمایه داری نیست، ضد امپریالیستهای غربی نیست، اصلاح طلبی رادیکال و یا سرنگونی طلبی رادیکال انقلابی است چون کاملا در خدمت دموکراسی در ایران عمل میکنند.
آنارشیست-کمونیست
اصلاحات را نفی نمی کتیم، اما آنقدر روی پای خودمان ایستاده ایم که بر اعتقاد درست و علمی خود یعنی ضرورت نفی مردسالاری، بردگی مزدی، امپریالیسم و استبداد سلسله مراتب تاکید ورزیم. از اصلاحات نمی ترسیم ولی مجذوب رهبرانش هم نمی شویم، چون کنه ارتجاع را فهمیده ایم و میدانیم که چه باید کرد.
آنارشیست-کمونیست
پاسخ به آقای فولادی و فرهنگ خاتمی اش:
دهه هشتادی ها شبیه دهه شصد-هفتادی های اروپا و آمریکا هستند. با فرار از واقعیات منطق سرد جامعه اقتدارگرا، شورش میکنی، اما در انتها مجبوری که منطق سرد واقعیات جامعه اقتدارگرا را که مردسالاری، بردگی مزدی، امپریالیسم و استبداد سلسله مراتب هست را بپذیری. هیچ میان بری برای رهائی از سلطه وجود ندارد. برای ما ایرانی ها، نسل انقلابی هنوز بوجود نیامده. نسل اتقلابی آن نسلی است که تیشه به ریشه ارتجاع می زند نه اینکه چشمهایش را می بندد تا آنرا نبیند. انقلاب، اصلاح طلبی رادیکال شده نیست. انقلاب تعرض به ریشه ارتجاع است، تعرض به عمق مردسالاری، بردگی مزدی، امپریالیسم و استبداد سلسله مراتب. همه ما از ناکامی هایمان آموخته ایم، آنها هم باید بیاموزند.
پاتک ِ جبونانه ی رژیم به دهه ی هشتادی ها
https://www.azadi-b.com/?p=32701
آنارشیست-کمونیست
جناب آنارکواقلیمی،
مارکسیسم دوست داری بیا:
https://eshtrak.wordpress.com/
با ادامه تظاهرات خیابانی در فرانسه در اعتراض به قانون جدید تغییر در سن بازنشستگی، سفر چارلز سوم، پادشاه بریتانیا، و همسرش ملکه کامیلا به فرانسه به تعویق افتاده است.
به گفته سازمان ناظر بر حقوق بشر سوریه که مقرش در لندن قرار دارد، در پی حمله تلافیجویانه آمریکا به مواضع گروههای طرفدار ایران در سوریه، ۱۴ شبهنظامی کشته شدهاند.
پینتاگون پیشتر اعلام کرده بود که به دلیل حمله یک پهپاد «با سرمنشاء ایرانی» به پرسنل این کشور در سوریه، یک پیمانکار آمریکا کشته شده و یک پیمانکار دیگر به همراه پنجتن از کارکنان آمریکا مجروح شدهاند.
هر بحث و موضوعی که اینجا مطرح شود، آنارشیست نیهلیست پای مارکسیست را به میان می کشد ،چون مارکسیسم 2 قرن است که آنارشیسم تفرقه انداز خودمحور را افشا نموده و او را توی گونی مارگیری از گزند و زهر بدیگران دور نگه داشته. آنارشیسم خلاف مارکسیسم با دین و حکومت دینی مرزبندی ندارد، چوت دشمن را در اندیشه علمی ماتریالیستی-تاریخی مارکسیسم می بیند. به این دلیل آنارشیسم یک رمانتیسم نیهلیستی سکتاریستی تفرقه اندار ضد خلقی است.
سال نو سال مبارزه برای سوسیالیسم است.
آنارکوی اقلیمی
https://www.azadi-b.com/?p=32623
ما فقط مذهب در مقابل علم نداریم، اینکه مذهب چطور علم را عقب می زند، ما سیاست علیه علم هم داریم که متاسفانه کار روزانه مارکسیستهاست (مارکسیسم با تعریف ذکر شده). مرتجعین دیگر، از جمله سرمایه داران سکولار و نوکرانشان، که جای خود دارد. این جماعت آخر، آتش دروغ پردازی و خرافات را هر لحظه که لازم بدانند گسترش میدهند.
آنارشیست-کمونیست
ایرج مصداقی در کانال میهن تی وی اشاره کرد که این جلسه به این شکل وجود نداشته و آن از تخیلات ژورنالیست هایی مانند روح الله زم مرجوم و سبک ژورنالیستی علی جوانمردی است که گاهی بازیچه عناصر سایبری رژیم میشوند.
ضد-اقتدار
https://www.youtube.com/watch?v=mSdGqBAyHY8&t=58s
در ارتباط با مارکسبسم،
مارکسیسم (ساختن مکتب از افکار مارکس) کلا یک ایدئولوژی سازی ارتجاعی است چون مثل مذاهب و ناسیونالیسم و قوم پرستی، تعهد به یک تقدس، مثل شخص و یا قوم و یا خدا و هر چیزی، جلوی رشد ذهنی و ابتکار و دانش را میگیرد.
آنارشیست-کمونیست
رژیم فعلی پاسدار مردسالاری و سرمایه داری و امپریالیسم شرقی و استبداد سلسله مراتبی است. رژیمهای مورد علاقه اپوزیسیون هم بهتر از رژیم نیستند. همان بهتر که رادیکالیسم سرنگونی طلبانه ادامه پیدا نکند تا توده ها قربانی بازی های سیاسی مرتجعین اپوزیسیون نشوند.
لیست ارتجاع اپوزیسبون:
۱ – هر نوع ایرانگرائی و ناسیونالیسم و قومگرائی، هر چه که غیر انترناسیونالیستی هست، زیرا بین توده های قربانی حاکمیتها نفاق راه می اندازد تا حکومت کند.
۲- هر نوع دموکراسی خواهی و جمهوری خواهی و کلا تقلید میمون وار از دولتهای غربی، زیرا هم بردگی مزدی را نادیده میگیرد و هم امپریالیسم جنایتکارانه آنها را.
۳ – هر نوع سوسیال دموکراسی، زیرا دموکراسی خواهی و جمهوری خواهی همان دومی است با توجیهات من دراوردی ماتریالیسم تاریخی.
۴ – هر نوع بلشویسم و استالینیسم و ترتسکیسم، زیرا بی شرمانه خواهان دیکتاتوری فاشیستی تک حزبی مارکسیستی – بلشویکی است وگرنه به نتیجه ارتجاعی سیاستهای لنین و دولتش انتقاد داشت و از آن درس میگرفت.
۵ – هر نوع سلطنت طلبی، زیرا سلطنت از همان چند هزار سال پیش تا به امروز یعنی حاکمیت ارباب بر برده و امروزه یعنی حلکمیت سرمایه دار بر برده مزدی..
هر گونه اطلاحات سیاسی و اقتصادی مفید است. ضد انقلابی بودن اطلاحات بستگی به درحه انقلابی بودن توده ها دارد و فعلا توده ها رادیکال شده اند نه انقلابی. انقلابی بودن در درجه و عمق نقد و نفی ارتجاع حاکم در ایران و جهان است. مرگ بر خامنه ای، عمیق نیست. اگر روزی تمامیت ارتجاع مورد تعرض انقلابی توده ها قرار گرفت، آنوقت اصلاحات ضد انقلابی است. الان انقلابی وجود ندارد که اصلاحات ضد انقلابی باشد. الان اعتراض و شورش داریم و یک رژیم سرکوبگر ورشکسته. بگذار هر گونه اصلاحات و امتیازی که میخواهند بدهند، بدهند. امپریالیستهای “غربی” هم علیه رقیب ارتجاعیشون، یعنی بلوک شرق مارکسیستی، به توده هایش کلی امتیاز میداد. البته رژیم ، بدون کمک امپریالیستهای “شرقی” ، گدا تر از آن است که بتواند شکم پر کند و مثل غربی ها امپریالیست نیست که از سفره دیگران بردارد در سفره بردگان خود بگذارد. اپوزیسیون ارتجاعی بیشتر از همه دنبال سرنگونی فوری رژیم است تا از آب گل آلود ماهی بگیرد.
آنارشبست-کمونیست
گرچه هر گونه اختلاف و افشاگری در میان جناحهای رژیم آخوندی به نفع هدف سرنگونی حکومت اسلامی است، ولی غالب این اختلافات را باید در چهارچوب کوششهای اصلاحگرایان دانست ،که خواهان تعویض رژیم از بالا هستند، و بعید نیست نوع دیگری از جمهوری اسلامی بر اریکه قدرت بماند. اپوزیسیون باید هشدار باشد که اجازه ندهد افعی زخمی خود را دوباره بازسازی کند ،و دست از جنایت حکومت دینی شیعه برندارد.
آنارشیسم ویکیپدیایی
https://www.youtube.com/watch?v=bNq1-l8ZNIQ