هشداری تاریخی در مورد عواقب وخیم عدم درک تفاوت «انقلاب و سرنگونی» در ایران / هادی میتروی
سال هاست که این قلم در باب «اصلاحات و انقلاب» می چرخد اما کوششهای «نت-ورک سیستم» امپریالیستی حقیقت این امر را، در زیر خروارها دروغ و تبلیغات واهی و تحقیر اکثریت عظیم تولیدکنندگان و تحدید و تحریف آزادیخواهان برابری طلب، دفن می کند!
بواقع آنچه برای تغییر قدرت حاکم بر یک جامعه، در طول تاریخ بشر دیده می شود:
۱- یا در اثر تهاجم نظامی ارتشی خارجی و سرنگونی حکومت مرکزی ست!
۲- یا در اثر جنگ داخلی بین مناطق گوناگون و سرنگونی حکومت مرکزی ست!
۳- یا در اثر کودتای نظامی و سرنگونی حکومت مرکزی ست!
۴- یا بقول اعلامیه جهانشمول حقوق بشر سرنگونی حکومت مرکزی در اثر «قیام مردم علیه جباریت» است که آنرا «انقلاب» می نامیم!
در شرایطی که اکثریت عظیم تولیدکنندگان با امکانات حداقلی و اقلیت ناچیز سرمایهداران با «نت-ورک» سیستم حداکثری به جنگ تبلیغاتی مشغولند، اذهان خسته از تبعید و ناآشنا به تاریخ جنگ های خانمانسوز یکصد سال گذشته، برای رهایی از تبعید و دستیابی به حداقل های آزادی و امنیت در کشور زادگاه خود و بازگشت به دامان خانواده بزرگ خود، طبیعی ست که به هر خس و خاشاک و عفریتی چنگ بیندازند!
در این جنگ تبلیغاتی، نهادهای امپریالیستی در نزاع آشکار با اراده اکثریت عظیم تولیدکنندگان آزادیخواه و برابری طلب در جهت حفظ و گسترش منافع خود قرار دارند و آنچه در قدم نخست برای نیروهای امپریالیستی مطرح می شود، برهم زدن اقتدار حاکمیت مذهبی کنونی ایران، با دو فوریت و در اسرع وقت است!
اما این تعجیل در درهم کوبیدن ماشین سرکوب پلیسی – نظامی بورژوازی حاکم در ایران، بقولی «نه از حب علی که از بغض معاویه است»!
بعبارت دیگر این ستیز بورژوازی جهانی با بخش نظامی سرمایهداری ایران و حمایت از بخش تجاری بورژوازی ایران؛ چه در داخل و چه در خارج از کشور؛ نه تنها از عشق به مردم ایران نیست بلکه از نظر نویسنده درست برعکس است و نشان از دشمنی با اکثریت عظیم تولیدکنندگان ایران دارد!
بعبارت دیگر، ناتوانی بخش نظامی سرمایه داری ایران؛ که از فردای تشکیل دولت منحوس ۱۳م همه اهرم های قدرت را در دست دارد؛ باعث شده است تا اکثریت عظیم تولیدکنندگان، بفکر سازماندهی خود جهت عبور از تمامیت حاکمیت سرمایهداری مذهبی ایران شوند!
این روند که از آغاز تشکیل دولت ۱۲م تشدید و در دولت منحوس ۱۳م اجتماعی شده است، می رود تا با سازماندهی آرام و دور از چشم و گوش پلیس سیاسی، حاکمیت مذهبی ۱۴۰۰ ساله را در تمامیت آن و در هر سه زمینه اقتصادی و سیاسی و فرهنگی نفی کند و جهانی دگر دراندازد!
با توجه به آنچه در باب تضاد منافع اکثریت عظیم تولیدکنندگان ایران و منافع انحصارات سرمایهداری جهانی گفته شد، عجله سرمایهداری جهانی و حمایت همه جانبه جناح های گوناگون سرمایهداری جهانی از احدیه و پهلویه و رجویه و دیگر فرقه های مسلح در گوشه و کنار ایران، تنها و تنها برای سوزاندن فرصتی ست که اکثریت عظیم تولیدکنندگان ایران برای سازماندهی مستقل سراسری خود در درانداختن جهانی دیگر نیاز دارند!
آنچه مسلم است سرمایهداری جهانی این نیت پلید خود در جانشینی حاکمیت مذهبی کنونی ایران با حاکمیتی گوش بفرمان خود را با عوامفریبی های امپریالیستی؛ همچون تهاجم نظامی به بالکان بنام «دفاع از آزادی و دموکراسی» و یا همچون تهاجم به لیبی بنام «کمک های بشر دوستانه» و یا همچون همین امروز ایران بنام نامی دفاع از «زن، زندگی، آزادی»؛ به پیش خواهد برد!
و اینست نقش اصلی «نت ورک» سیستم امپریالیستی:
پراکندن دروغ و دروغ و دروغ!
آیا آنچه امروز در آمریکا می گذرد « آزادی و دموکراسی» ست که به بالکان با بمب های «مادر» به افغانستان و بالکان و عراق لیبی صادر کرده اید؟
آیا ۲۰ میلیون شهروند زیر خط فقر تنها در کالیفرنیا و ۴۰ درصد کل جمعیت ۳۲۰ میلیونی آمریکا که در زیر خط فقر می زیند، احتیاج به کمک های بشردوستانه ندارند که با بمب های رنگارنگ از آسمان و زمین به مردم لیبی «کمک های بشردوستانه» صادر می کنید؟
آیا همین امروز زنان کشورهای امپریالیستی از آزادی و برابری حقوقی با مردان برخوردارند که کوس و نقاره در دفاع از آزادی زنان و برابری حقوق زن و مرد در ایران می زنید!
آیا آنچه امروز در شرق و غرب اوکراین می گذرد برای دفاع از آزادی و برابری و دموکراسی و کمک های بشردوستانه است؟
آیا دولت صهیونیستی دست نشانده امپریالیسم در اسراییل که به ساکنان کشور خود هم رحم نمی کند و در پاسخ به تهاجمات گروه های تروریستی از قبیل جهاد اسلامی و دولت تروریست حماس، کودک و زن و مرد و پیر و جوان مردم فلسطین را با بمب فسفر به آتش و خاک و خون می کشد، مدافع آزادی و دموکراسی و حقوق بشر است؟
با آنچه گفته شد:
هشدار به کسانی که بنام دفاع از «زن و زندگی و آزادی»، خواست «سرنگونی» حاکمیت کنونی، به هر شکل و هر قیمت را در اسرع وقت مطرح می کنند!
هشدار به تمامی کسانی که شعارهای قشنگ قشنگ را در کاغذ کادو با روبان صورتی پیچیده و بدنبال لابی گری با قدرت های امپریالیستی، در تلاش برای بزیر کشیدن حاکمیت فعلی و تکیه زدن بر اریکه قدرت هستند!
هشدار به همه کسانی که با خوش خیالی و عدم آشنایی به تاریخ بیش از یک قرن جنگ های امپریالیستی، با شعار «تحریم های هوشمند» که مردم را تحت فشار قرار ندهند و تبلیغ «تهاجمات نظامی سوزنی» که مردم را قربانی نکنند، به تلاش فاجعه آمیز خود ادامه می دهند!
تاریخ جنگ های معاصر نشان می دهد که قربانی اصلی تحریم ها و تهاجمات نظامی امپریالیستی؛ چه مقطعی و سوزنی و چه محدود و مزمن و طولانی مدت؛ کودکان و زنان بوده اند و هستند!
تاریخ سیاه معاصر نشان می دهد که تحریم هوشمند و تهاجمات نظامی سوزنی دروغی بیش نبوده و نیستند!
تاریخ سیاه معاصر نشان می دهد تمامی؛ تکرار می کنم «تمامی»؛ کسانی که از تحریم هوشمند و عملیات نظامی سوزنی امپریالیستی دفاع می کنند:
– یا مزدوران مستقیم سازمان های اطلاعاتی امپریالیستی هستند!
– یا پیر خسته فریب خوردگان تبعیدی هستند که به الفبای امر سیاست و قدرت آشنایی ندارند!
آنچه مسلم است به کمک انقلاب ارتباطات و ثبت هر عمل کوچک و بزرگ هریک از من های فردی و ماهای جمعی در جهان موازی، نسل جوان امروز و نسل های آینده، عمل کوچک و بزرگ امروز من و ما را فراموش نخواهند کرد و در فردای کسب آزادی و تحقق برابری حقوقی ساکنان ایران و استقرار دموکراسی، در مورد هر عملی که انجام می دهیم، در دادگاه های آزاد و عادلانه به قضاوت خواهند نشست!
هشیار باشیم!
فرانسه، خردادماه ۱۴۰۲
hadi.mitravi@yahoo.com
آقای نویسنده،
مهم نیست که کاربر هست با نیست، مهم این است که چه میگوید. کسی که تحت نام آنارکو-فمنیست کامنت نوشته یک ایرانگرای تند رو ست علیه کارگر عرب و کورد و بلوچ. او و امثال او میخواهند خودشان ارباب سرمایه دار کارگران عرب و کورد و بلوچ باشند.
مارکس:
کارگران جهان متحد شوید
یعنی: کارگران قومها و کشورهای مختلف علیه اربابان قوم خود و کشورهای خود و کشورهای دیگر متحد شوید.
این آنارکوی ویکیپدیایی اقلیمی ، بهتر است برخورد امنیتی باکاربران نکند . او به انداره کافی آبروی آنارشیسم بیگانه گرا را در این صفحه مجانی، برده و خودش بارها نوشته ساکن غرب وحشی و یانکی آباد عموسام است. همه این رفتار و گفتار و پندار نشان میده که وی هیچ گاه سیاسی نبوده ؛ خلاف ادعایش که گفته مارکسیسم و لنینیسم و فلان و بهمان بوده و حالا به آنارشیسم ویکیپدیایی واقعگریز رسیده است تا فقط مزاحمت برای نویسندگن اپوزیسیون در این سایت نماید. مردستیزی و ایران ستیزی از دیگر دستاوردهای مبارزات 50 ساله ایشان است!
آقای میتروی به مزخرفات آناکو-فمنیست توجه نکن، خودش خارج نشسته بجای اینکه بره ایران قیام کنه میگه دیکران رژیم سرنگون کنند.
این بحث ها شاید برای محاقل دانشکاهی و درون سازمانی یا ثبت تاریخ جالب باشد.
مهم ولی سرنگونی دیو فاشیست ارتجاع دینی است و رهایی مردم از مغزشویی و خرافات و سحر و جادو و صیغه وچندهمسری و توهین به انسان و به ایران و به بشریت و به فرهگ 3000ساله سکولار و هومانیستی است.
تاریخ تراژدیک و شکست ایرانیان از زمان مشروطیت تاکنون ایجاب میکند که دست از زیاده خواهی رمانتیک برداریم و ابتدا این جنایت آخوندی را سرنگون کنیم ،
و نظامی سکولار دمکرات جمهوری برقرار نماییم و بعد بحث های اتوپی و بهشت موعود کنعان و جامعه بی طبقه توحیدی صدر اسلام و راه رشد غیرسرمایه داری و سوسیالیسم و قس علیهذا…
ما گروهی از رنجبربان دیگر واقعن صبر روشنفکربازی و انقلابی نمایی نداریم و خواهان عمل و تحول و تغییر وآغاز سازندگی در میهن رهاشده از آخوند و دین هستیم.
حتی بخشی از تجزیه طلبان نیز دیگر فدرالیسم را در چهارچوب ایران متحد و واحد آرزو و خواهش و التماس میکنند…………
آنارکو-فمنیست