عرب های اسرائیل: «با ما مثل یک شهروند رفتار نمی شود»
Ariane Bonzon برگردان شهباز نخعی
«با ما مثل یک شهروند رفتار نمی شود»
جنگی که تل- آویو علیه نوار غزه براه انداخته، به رغم خشونت کور آن، موجب برپایی تظاهرات بزرگ همبستگی از سوی عرب های اسرائیل نشده و آنها که قربانی تبعیض های گوناگون هستند، می کوشند به صورت شهروندان درجه دو به زندگی ادامه دهند و از حکومت و زندگی سیاسی کناره جویی کنند.
افرادی در گردشگاه روبروی ساحل پرسه می زنند. دخترهای کوچک لباس های زیبایی پوشیده اند. اغلب زنان حجاب دارند و روسری برخی از آنها آخرین مد، سبز زردوزی شده یا تقلید پوست سوسمار است. قایق های بادی با موتور پرقدرت، پر از افراد خانواده در اطراف کشتی هایی می گردند که از آنها موسیقی پر سر و صدایی از خواننده های معروف مصری چون عمرو دیاب یا اکرام حسنی پخش می شود. فروشنده های اسباب بازی برای کودکان انواع عروسک ها یا بدل سلاح ها (AK-47) و شمشیر بزرگ «ساخت چین» را می فروشند. این صحنه می تواند مال هریک از کشورهای عرب باشد، اما در واقع ما در سن- ژاندارک در شمال اسرائیل در یک روز پایان ماه رمضان، «عید فطر» هستیم. در ۲۰۰ کیلومتری آنها غزه ای ها زیر بمباران زندگی می کنند و اینجا مردم می دوند، بازی می کنند، می خندند و یکدیگر را صدا می کنند.
از هر ۶ اسرائیلی یک تن، یعنی ۱.۷ میلیون تن از جمعیت ).۶ میلیونی اسرائیل عرب است (۱). حملات ۷ اکتبر تضاد و تناقض های وضعیتی که اعضای این جامعه با ان رودررو هستند را تشدید نموده است. وضعیتی که غالبا به صورت «تابعیت اسرائیلی اما هویت فلسطینی» توصیف می شود. برخی از آنها، بیشتر بادیه نشین ها، در جریان حمله حماس کشته شده یا گروگان گرفته شده اند. برخی دیگر در امور امدادی نقشی مهم ایفا کرده اند (۲). با این همه، شدیدا نسبت به جنگ غزه ناراحتند چون بسیاری از آنها در آنجا خویشانی دارند و هزینه جنگ از محل مالیاتی که می پردازند، تأمین می شود.
می شود فکر کرد که عرب های اسرائیلی – نام گذاری رسمی ای که بسیاری از آنها بجایش عبارت «فلسطینی های اسرائیل» را ترجیح می دهند-، برای برادران خود که در نوار غزه زندگی می کنند بسیج می شوند. این امر می باید در جریان انتفاضه دوم در سال های دهه ۲۰۰۰ یا قیام ماه مه ۲۰۲۱ هم رخ می داد، اما درواقع چنین نشد. خانم آیدا توما سلیمان، نماینده سن- ژاندارک و عضو جبهه دموکراتیک صلح و برابری (Hadash هدش، کمونیست) می گوید: «البته که می خواستیم تظاهرات برپا کنیم، اما مانعمان شدند. ۲۵ تن از سران برای راهپیمایی در ناصره گرد آمدیم. خودروهای پلیس راهمان برای ورود به شهر را بستند و ۶ تن از ما را بازداشت کردند». صدها شهروند عرب، که گاه توسط همکاران یهودی خود لو داده شده بودند، توسط نیروهای ویژه پلیس دستگیر شده، تحت نظر قرار گرفتند یا حتی بدون انجام روند محاکمه، تنها بخاطر اشتراک گذاری مطلبی در شبکه های اجتماعی، مانند انتقاد یا نقل قسمتی از قرآن، به زندان انداخته شدند. یکی از این موارد بخاطر فراخوان برای دعا خواندن یا انتشار عکس هایی در همبستگی با مردم غزه بود». خانم توما سلیمان، به رغم مصونیت خود با خشونت مورد حمله راست افراطی قرار گرفت و به مدت ۲ ماه از مجلس اسرائیل، «کنست» کنار گذاشته شد چون چنان که می گوید: «گواهی پزشکان بیمارستان الشفا درمورد بمباران این بیمارستان، مرگ کارکنان آن و وجود فسفر در هوا را نقل کرده بود».
در حیفا، آقای آصف عدیو، مدیر سندیکای «واک- معن» (WAC- Maan)، که اعضای عرب و یهودی دارد، می کوشد این انفعال نسبی را توضیح دهد: «در درجه اول، آنها می ترسند، بعد، اکثریت اعضای جامعه عرب فکر می کنند که حماس نیرویی قدرتمند برای فلسطینی های غزه و ساحل غربی رود اردن اشغال شده است و هیچ تمایلی به از دست دادن تابعیت اسرائیلی خود و امتیازهای ناشی از آن ندارند». ۷۵ سال پس از ایجاد حکومت اسرائیل، «۴۸ی ها» – که نام دیگری است که به ۱۶۰ هزار فلسطینی باقی مانده در زمین های خود داده شده-، اکنون جمعیتی بیش از ۱۰ برابر شده دارند و برای خوب درک کردن این که چرا موجودیتشان بر آینده کشوری که اکنون شهروند آن هستند سنگینی می کند، باید به عقب بازگشت.
در سال ۱۹۴۸، حدود ۷۰۰ هزار فلسطینی از مقابل راهبرد ایجاد وحشت و ترور اِعمال شده توسط نیروهای اسرائیلی فرار کرده یا از سرزمین مادری خود اخراج شدند. یکی از مبارزان شمال اسرائیل، که ترجیح می دهد در این شرایط فوق العاده حساس ناشناس بماند، می گوید: « در جنگ ۱۹۴۸ دو تن از عموهایم کشته شدند. پدرم به اردن رفت، خیلی زود توانست برگردد، اما زمین هایش در این مدت مصادره شده بود». درمورد این خروج دسته جمعی یا «نکبه» – در زبان عربی به معنی «فاجعه»-، امیل حبیبی، نویسنده و نماینده فلسطینی آن را «رویدادی که روح ما را تهی کرد، ذهنیت و خاطراتمان را از بین برد و دنیای اطرافمان را غبارآلود نمود» توصیف کرده است. آقای بشیر کرکابی، متخصص قلب شناخته شده در حیفا می گوید: «ترسی که براثر تکرار درونی شده هرگز ما را ترک نمی کند و بدون آن که به آن فکر کنیم همیشه در ما وجود دارد». این ترس بر رفتار روزمره عرب های اسرائیلی اثر گذارده است. این احساس وجود دارد که مقامات تل- آویو هیچ گاه خواهان برابری شهروندان نیستند.
البته، صدور اعلامیه استقلال تسط داوید بن گوریون در ۱۹ ماه مه ۱۹۴۸ بر این تأکید داشت که «حکومت برابری کامل حقوق اجتماعی و سیاسی را بدون تفاوت قائل شدن درمورد باور، نژاد و جنسیت تأمین می کند». درواقع، با آن که بازگشت به سرزمین مادری برای کسانی که از آن گریخته یا در سال ۱۹۴۸ اخراج شده بودند ممنوع شده بود و عرب های اسرائیلی- به خلاف یهودیان- تا سال ۱۹۶۶ تحت حاکمیت یک دولت نظامی زندگی می کردند، ولی می توانستند در انتخابات رأی داده یا نامزد شوند. دیوان عالی – که همه شهروندان می توانند به آن راه یابند- از این حقوق صیانت می کند. فزون براین، حکومت اسرائیل زبان عربی را به عنوان زبان رسمی شناخت. به علاوه، مانند دوران امپراتوری عثمانی، هر جامعه قومی و مذهبی برای موضوعات مدنی (ازدواج، ارث و میراث و طلاق) قواعد قضایی خود را داشت. این امر باعث تقسیم بندی در میان عرب ها شد چون مسلمان ها (۸۳ درصد)، دروزی ها (۹ درصد)و مسیحیان (۸ درصد) از جمعیت غیریهودی را تشکیل می دادند…
در زمینه حقوق، هنگامی که در سال ۲۰۱۸ بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر قانونی را به تصویب مجلس رساند که اسرائیل را «دولت- ملت مردم یهودی» تعریف می کرد، وضع تغییر یافت. با این کار به نظر می امد که روح «برابری خواه» بیانیه سال ۱۹۴۸ از بین رفته است. «توسعه شهرک های یهودی نشین» بدل به یک «هدف ملی» شد که دولت می بایست در ارتقاء آن بکوشد. زبان عربی – که تا آن مان رسمی بود- به سادگی تبدیل به زبانی شد که از «موقعیتی ویژه» برخوردار بود. دادگاه عالی این مصوبات را تأیید کرد. به نظر این دادگاه، تا زمانی که حقوق مردم غیریهودی سلب نشود، به اصل برابری خدشه ای وارد نمی شود.
با این همه، تصویب این قانون باعث شد که عرب های اسرائیل در یک «قیام برای منزلت» در ماه مه ۲۰۲۱ بپاخیزند. این جنبش که از بیت المقدس آغاز شد، به سرعت در مناطق اشغالی و شهرهای دارای جمعیت مختلط گسترش یافت. در خط مقدم، شهر لُد در جنوب شرقی تل- آویو قرار داشت. دو تظاهر کننده عرب و یک یهودی کشته شدند و در این شهر که ۸۳ هزار جمعیت داشت که ۳۰ درصد از آنها تبار فلسطینی داشتند، وضعیت اضطراری اعلام شد. این امر، به نظر خانم فیدا الشهاده، که ۵ سال عضو شورای شهر بود: «شدت عمل یهودیان برتری جوی جناح راست، با حمایت ایتامار بن گِویر، وزیر امنیت ملی باعث افزایش چندین برابری غصب، ظلم و بدرفتاری، آتش زدن خانه و خودروهای عرب ها در بستری آلوده به فساد و قاچاق مواد مخدر و سلاح شد». مأموریت این افراط گرایان «یهودی کردن» شهر و تقویت شهرک نشینان یهودی ای بود که از ساحل غربی رود اردن آمده بودند. خانم شهاده که در شورای شهر به حاشیه رانده شده بود، تصمیم گرفت در دور بعد انتخابات در فوریه ۲۰۲۴ نامزد نشود و از روی احتیاط ۸ دوربین تجسسی در اطراف خانه خود نصب کرد.
با این حال، او به عنوان یک فمینیست متعهد به کار خود ادامه داد و در حال حاضر علیه «نظام پدرسالار مسلط» مبارزه اجتماعی می کند. در واقع، او می گوید که «امید خود را نسبت به مردان عربی که به قدر کافی به امور سیاسی نمی پردازند از دست داده است». با این همه، او تأکید می کند که «اگر نمی توانید از سیاست حرف بزنید، از مذهب حرف بزنید». به گفته سمحن ایحاب باجالی، کشیش یونانی ارتدکس کلیسای « بشارت ناصره»( Annonciation de Nazareth) دستکم از ۱۰ سال پیش «جنبه مذهبی و اسلامی بر ملی گرایی فلسطینی غلبه یافته است». جنبش اسلامی که در سال ۱۹۷۱ ایجاد شده، اکنون دارای دو شاخه است که برای جلب نظر جامعه مسلمان با هم رقابت می کنند. شاخه اول، جنبش اسلامی «شمال» است که نظام سیاسی مبتنی بر سلطه اسرائیل را رد نموده و با هرگونه مشارکت در انتخابات مخالف است. شیخ صالح لطفی، مدیر مرکز اجتماعی ام الفحم می گوید: «جنبش ما در سال ۲۰۱۵ توسط مقامات اسرائیلی ممنوع اعلام شد و ما را در همه سطوح اجتماعی، سیاسی و اقتصادی تحت فشار قرار دادند. به عنوان نمونه، ما می باید دائما مالیات های جدید برای نهادهایمان می پرداختیم، اعضایمان مرتب بازداشت و بازجویی می شدند و بسیاری از آنها اکنون در زندان هستند. پس از ۷ اکتبر وضع بدتر شده است. اسرائیلی ها با ما مثل شهروند رفتار نمی کنند و بین ما رابطه بین اشغالگر و اشغال شده برقرار است». با این همه، او اذعان می کند که: «هزینه ۲۰ درصد از مسجدها را دولت می پردازد».
به رغم ۷۵ سال همزیستی، تنها ۵ درصد از یهودیان با غیریهودی ازدواج کرده اند
شاخه دوم، «جنوب» به نام «رعم»( نام عبری « فهرست متحد عربی».م) است که در انتخابات شرکت می کند. این شاخه که مدیریت آن را آقای منصور عباس به عهده دارد، جزیی از «فهرست متحد عرب- یهودی» (متشکل از نامزد های کمونیست «هدش»، ملی گراهای « طعل » و «بلد» و اسلام گرای «رعم») است که در انتخابات مجلس قانونگذاری در سال ۲۰۱۹، در مجلس ۱۵ کرسی به دست آورد و پس از حزب های لیکود و کارگر، سومین تشکل در مجلس شد (۳). اما، در سال ۲۰۲۱، آقای عباس تکروی کرد و از فهرست متحد خارج شد و حالا ۷ سال است که خوب یا بد این وضع ادامه دارد. از آن زمان، ۴ نماینده تشکل او – برای نخستین بار- به اکثریت پارلمانی که ائتلافی چندگانه در این و آن سوی طیف سیاسی است پیوستند و باعث نخست وزیری دولت نفتالی بنت و سقوط دولت نتانیاهو شدند. ژان- پی یر فیلیو، تاریخ دان در کتاب اخیر خود می نویسد (۴): «منصور عباس آشکارا دغدغه های مشترک خود با حزب های مذهبی یهودی و راست محافظه کار را می پذیرد. او در خط مستقیم با مجموعه شیخ یاسین (یک سازمان نیکوکاری ایجاد شده توسط بنیانگذار حماس در غزه در سال ۱۹۷۳) ارتباط دارد که نیم قرن پیش ترجیح می داد به جای ملی گراهای فلسطینی با مقامات اسرائیلی همکاری کند».
این درحالی است که در انتخابات سال ۲۰۲۳، عرب های اسرائیلی غایبان بزرگ بودند. هنگامی که صدها هزار تظاهر کننده اسرائیلی علیه اصلاحات قضایی نتانیاهو راهپیمایی کردند، درصدد جلب آنها به صفوف خود نبودند. همچنین، عرب ها در گردهمایی های بزرگ پس از حملات ۷ اکتبر برای آزادسازی گروگان ها و استعفای نخست وزیر هم یا اصلا شرکت نکردند و یا تعدادشان خیلی معدود بود. این خودکنار کشیدن چیز تازه ای نیست و بخشی از روند فرسایشی ای است که بر مشارکت این اقلیت بر زندگی انتخاباتی کشور اثر می گذارد. بیشترین میزان مشارکت در سال ۱۹۵۵ با رأی حدود ۹۱ درصد از اعضای آن و کمترین میزان در سال ۲۰۲۱ با حدود ۴۴.۶ درصد بوده است. این مشارکت بر ترکیب مجلس «کنست» اثر می گذارد و تعداد کرسی های آنها در این مجلس را که پیشتر ۱۵ کرسی بود را به ۱۰ کاهش داده و نمایندگان عرب در مقابله با تبعیض هایی که موکلانشان ، به ویژه در زمینه ملکی، که سنگ بنای جداسازی عرب های اسرائیلی است، متحمل می شوند، احساس ناتوانی می نمایند.
در شهر کوچک مقر، از ایوان واقع در پشت بام خانه آقای ایمن ویپ، چشم اندازی از همه شهر دیده می شود. آنچه در پیش رو دیده می شود خانه های محله و بعد دامنه مزرعه هایی است که از برخی از مالکان عرب آنها سلب مالکیت شده و برخی دیگر از کِشت زعتر (مخلوطی از ادویه) منع شده اند. چنان که نوها بدر، عضو انجمن شهر می گوید، این کار برای این است که «تعاونی های یهودی منطقه بتوانند بازار انحصاری آن را در دست داشته باشند» و چنان که یک متخصص امور کشاورزی می گوید از بهره برداری بی قاعده از زمین اجتناب شود. ادامه چشم انداز در سمت دره ای با صخره های سنگی است که بولدوزرها یک رگه خاک رُس را می کنند. این محل آتی جاده ای است که به قله می رود که در انجا صدها مسکن جدید برای یهودیان اطراف «المقار» و روستاهای حول و حوش آن ساخته می شود.
نظام قضایی پیچیده ای که از بدو ایجاد اسرائیل برپا شده، تصمیم می گیرد که چه کسی می تواند در کجا زندگی کند و از بازماندگان «فلسطینی های سال ۱۹۴۸» سلب مالکیت نماید. نام ها و مردمی که در این محل ها زندگی می کنند یهودی می شوند. بیش از ۱۵۰ هزار هکتار زمین از عرب ها به سود مجتمع های یهودی مصادره شده است. این مجتمع ها که همیشه مشرف به روستاهای عرب نشینی است که اسرائیل می خواهد توسعه آنها را محدود کند، چشم انداز را برهم زده و با نمایش حضور سنگین خود در برابر نگاه مانع ایجاد می کنند. در سال ۱۹۷۶، یک اعتصاب عمومی برای اعتراض به سلب مالکیت از زمین های دیگر و مالکیت زدایی از مردم محلی، با سرکوبی خونین روبرو شد. در آن زمان، پلیس ۶ تن از تظاهرکنندگان عرب را کشت. با آن که در ۳۰ مارس هر سال در «روز زمین» از قربانیان این رویداد اندوهبار یاد می شود، اما چیزی واقعا تغییر نکرده است. پیشگویی انجام شده در سال ۱۹۸۰ توسط اسحاق شامیر – که در آن زمان وزیر امور خارجه بود-به نظر می رسد که تحقق یافته است: «گالیله (جلیل به عرب ، منطقه شمال اسرائیل) نه برای گوی( غیریهودی در تورات.م) ها ، بلکه از آنِ یهودیان خواهد بود (۵)».
از همان ایوان و پشت بام، در حاشیه شهر ۳ خانه بزرگ و چشمگیر تازه ساز دیده می شود. ساختمان هایی غیرقانونی که به وسیله همسایگان عرب ساخته شده است. آقای ویپ می گوید: «سال ها بود که مقامات از صدور پروانه ساختمان خودداری می کردند. زمین خیلی گران و عملا نایاب است». از این رو، آنها تصمیم به زیرپا گذاشتن قانون گرفتند . می گفتند: «اینها باغ های زیتون ما است و با آن هرکار بخواهیم می کنیم». آنها خطر جریمه های سنگین و به خصوص دستور تخریب را به جان خریده اند. یکی از مالکان برای ایمن نگهداشتن خود یک پرچم بزرگ اسرائیل را بالای خانه خود نصب کرده است.
محل های عرب نشین برای ساخت موسسه های آموزشی هم در مضیقه اند. خانم بدر که آموزش را در شورای شهر در رأس اولویت های خود قرار داده می گوید: «ما ۶ دبستان، ۲ مدرسه راهنمایی و ۲ دبیرستان داریم. مدرسه راهنمایی اول را بدون مجوز ساختمان ساختیم چون دیگر نمی توانستیم صبر کنیم!».
خانم لامیس موسی یکی از ۴ عرب (از مجموع ۱۷) عضو شورای ناتسرات عیلیت، شهر یهودی مشرف به ناصره است. او در آنجا یک خانه خریده و خانواده های دیگری از طبقات متوسط و حتی مرفه هم در طول سال ها به آنجا آمده اند. او می گوید: «به خاطر فقدان مدرسه عرب در این شهرک، باید فرزندانمان را به یک مدرسه مذهبی در ناصره و حتی عده کمی از آنها را به موسسه های عرب روستاهای مجاور بفرستیم. بی شک این امر بخاطر تصمیم دولت و نیز فشار اِعمال شده بر شهردار توسط گروه های نژادپرست شهر است».
این کمبود در مورد معلم هم وجود دارد. هرسال صدها آموزگار و دبیر عرب جذب نظام اموزشی یهودی می شوند و در آن به زبان عبری درس می دهند. در حال حاضر، آنها ۳ درصد از کادر آموزشی را تشکیل می دهند.
آقای عدیو توضیح می دهد که در میان دانش آموزان هم وضعیتی متناقض وجود دارد: «از یک سو، ۱۰ سال است که ما دولتی بیش از پیش راست گرا داریم که با صدای بلند نفرت خود از عرب ها را اعلام و تهدید به از شر آنها خلاص شدن می کند. ازسوی دیگر، همین دولت به ریاست نتانیاهو، میلیاردها دلار در زیرساخت ها و آموزش در جامعه عرب سرمایه گذاری می کند که در قیاس با سرمایه گذاری های هر دولت دیگری بی سابقه است. پیش از تصویب “برنامه ۵ ساله ۹۲۲” در سال ۲۰۱۶، حکومت برنامه ای با هدف ارتقاء و ترغیب جذب دانش آموزان عرب در نظام آموزش عالی اسرائیل تصویب کرد (۶)».
این امر موجب شد که درصد فلسطینی تبارهای دارای مدرک تحصیلی دانشگاهی در فاصله ۱۰ سال دو برابر شود و حتی بسیاری از اسرائیلی ها آن را «انقلاب» در آموزش عالی می دانند. با آن که امتحان ورودی دانشگاه به زبان عبری است که برای دانشجویان غیرعبری زبان مشکل تری است، میزان دانشجویان غیرعبری زبان در دانشگاه ها و دیگر موسسه های آموزش عالی اسرائیل دوبرابر شده و از ۲۲۲۶۸ تن در سال ۲۰۱۰، به ۴۷۹۳۶ تن در سال ۲۰۲۱ رسیده و تعداد عرب ها در مقطع تحصیلی بالاتر بیش از ۳ برابر شده در همان دوره از ۳۲۷۰ تن به ۱۱۶۶۵ تن افزایش یافته است. برنامه ۵ ساله دوم، که بودجه ای ۱۰.۸ میلیارد دلاری دارد هم در سال ۲۰۲۱ توسط دولت های نفتالی بنت و یائیر لاپید به تصویب رسیده است. آقای عدیو با تأسف می گوید: «اما درپی جنگ غزه، دولت کنونی اسرائیل در فوریه ۲۰۲۴ دست به کاهش بودجه زده و و این کاهش درمورد بودجه های اختصاص یافته به شهروندان عرب نامتناسب بوده است».
امروز دانش اموزان عرب و یهودی در موسسه هایی مجزا آموزش می بینند چون نظام آموزش ابتدایی و متوسطه بر ۴ مبنا سامان یافته است: مدارس دولتی یهودی لائیک (۳ تا ۱۸ سال)، مدارس یهودیان مذهبی، مدارس عرب و مدارس یهودیان تندرو. آقای کرکابی می گوید: «اکنون غالبا عرب ها و یهودی ها برای نخستین بار یکدیگر را در دانشگاه ها می بینند». یک مدرس زن دانشگاه عبری بیت المقدس که می خواهد ناشناس بماند می گوید: «بین دانشجویان یهودی و عرب تعامل کمی وجود دارد و پس از ۷ اکتبر از میزان آن هم کاسته شده است». به رغم ۷۵ سال همزیستی، تنها ۵ درصد از یهودی ها با غیریهودی ازدواج کرده اند. این درصد در میان یهودیان سایر کشورها به ۴۲ درصد می رسد (۷). در سال ۲۰۱۵، به نام حفظ «خلوص یهودی»، مقامات خواندن رُمان عبری دوریت رابینیان به نام «گادر حایا» (ام اود، تل- آویو، ۲۰۱۸) (۸)، که داستان رابطه یک دختر یهودی اسرائیلی با یک پسر فلسطینی است را ممنوع کردند.
با تحقیق کردن درباره وضعیت عرب ها در اسرائیل، به سرعت با این مواجه می شوید که مخاطب یهودی اسرائیلی شما موارد موفقیت های فردی عرب ها و نمونه هایی مانند سامر حاج یحیی، اقتصاد دان، که در تل-آویو شورای اداری بانک لونی را از سال ۲۰۲۹ اداره می کند، خالد کابوب، قاضی در بیت المقدس، که در کنار ۱۴ قاضی یهودی در دیوان عالی حضور دارد یا حتی خانم مونا مارون در حیفا که نخستین عرب مسیحی است که به مدیریت یک دانشگاه اسرائیلی منصوب شده را مطرح می کند. با این همه، در پس این «داستان های موفقیت» و چند پیشرفت، واقعیتی کمتر درخشان نهفته است.
نظام قضایی موازی تحت سلطه رئیس های قبیله ها و شیخ ها
در سال ۲۰۲۲، برآورد می شد که ۴۰ درصد از خانواده های عرب در اسرائیل در زیر خط فقر زندگی می کنند و شکافی بزرگ بین حقوق ماهانه متوسط یک یهودی اسرائیل (۱۴۰۳۵ شِکِل یا ۳۴۶۷ یورو) و یک عرب اسرائیلی (۸۹۷۳ شِکِل یا ۲۲۴۳ یورو) وجود دارد. عده معدودی از فلسطینی ها در مشاغل مدیریتی کار می کنند: در سال ۲۰۱۹، ۴.۹ درصد از مردان – دربرابر ۱۲.۸ درصد از یهودیان- چنین مشاغلی را به عهده داشتند و در میان زنان این میزان به ترتیب ۲ و ۵.۷ درصد بوده است. حضور عرب ها در هیئت مدیره موسسه ها رو به رشد است و از ۱.۲ درصد در سال ۲۰۰۰ به ۱۲ درصد در سال ۲۰۱۸ رسیده است. به همین ترتیب، در طول ۲۰ سال، درصد کارکنان عرب دولت نزدیک به ۳ برابر شده و از ۴.۸ به ۱۳.۲ درصد رسیده است. به نظر آقای کرکابی: «در زمینه سلامت، بهداشت و دانشگاه، تقریبا به حد برابری رسیده و به عنوان نمونه ۲۵ تا ۳۰ درصد از عرب های اسرائیل در کادر بهداشت و درمان کار می کنند و در نیروی پلیس هم حضوری قوی دارند اما هرچه که مستقیم یا غیرمستقیم به ارتش مربوط باشد، دربرابر ما مانع ایجاد می شود».
رشد عدم امنیت برای شهروندان فلسطینی تبار هم به نابرابری های موجود در زمینه حقوق و دستیابی به سمت های دارای مسئولیت اضافه می شود. در سال ۲۰۲۳، گزارش سازمان برابری حقوق «توافق های ابراهیم» نشان می داد که ۲۲۲ تن از عرب های اسرائیلی کشته شده اند که تقریبا دوبرابر گزارش سال ۲۰۲۰ همین سازمان است (۹). تامر نفر، خواننده رپ مبارز به مناسبت کشته شدن دوست دوران کودکی خود در شهر زادگاهش لُد، ترانه ای به نام «گو در» (Go There) منتشر کرد که موضوع آن وجود خشونت، جرم و جنایت در جامعه بود. برآورد شده که از سال ۲۰۰۰، ۱۵۷۴ عرب اسرائیلی کشته شده اند که ۶۸ تن آنها توسط پلیس و ۱۵۰۶ تن دیگر توسط خود عرب های اسرائیلی بوده است. دو سوم این رویدادهای اندوهناک ناشی از مبارزات بین سازمان های جنایتکار یا انتقامجویی بین قبیله ها و خانواده ها بوده است. تنها ۱۰ درصد از این جنایت ها در میان عرب ها منجر به انجام تحقیقات توسط پلیس شده و تعداد خیلی کمی از آنها به حضور متهم دربرابر دادگاه منجر شده است.
به نظر آقای عدیو، علاوه بر سهل انگاری و کم کاری پلیس، دلیل دیگری هم وجود دارد که عبارت از «گرایش آشکار عرب ها به خود کنار کشیدن از حکومت است. این پدیده پس از انتفاضه دوم در سال های دهه ۲۰۰۰، تشدید شده و باعث به وجود آمدن یک نظام قضایی موازی، تحت سلطه رئیس های قبیله ها و شیخ ها شده و برپایه این ایده است که درمیان نیروهای مبارز ملی گرا و اسلامی که از دو دهه پیش بر خیابان سلطه دارند، کسانی که با پلیس همکاری می کنند دیگر جزء جامعه ما نیستند».
برای گرفتن نبض جامعه عرب، باید به حیفا نیز رفت که غالبا به عنوان نمونه ای از همزیستی بین شهروندان یهودی و فلسطینی تبار معرفی می شود. این شهر، که در خط مستقیم در فاصله ۱۴۰ کیلومتری مرز لبنان قرار دارد، در تیررس خمپاره های حزب الله است که در ماه های اخیر حملات خود را چند برابر کرده است. چند صد تن از شهروندان عرب و یهودی این شهر، اقدام به شناسایی بررسی و قابل استفاده کردن پناهگاه ها کرده اند. آقای کرکابی، عضو همایش «حیفا برای همه ما»، معتقد است که: «۷ اکتبر مدل حیفا که پیشتر هم چندان مطلوب نبوده را از بین نبرده ولی به باور کسانی که به همزیستی اعتقاد داشتند آسیب رسانده است». به ویژه، والدین یهودی فرزندان خود را از برنامه تجربی مدارس مختلط (که ۹۰ درصد تأمین مالی آن با دولت و ۱۰ درصد با والدین بوده) بیرون آورده اند و در نتیجه اکنون بیش از ۳ مدرسه از این نوع وجود ندارد.
در آغاز ژوئن، آقای یونا یحاو، شهردار جدید (عضو پیشین حزب کارگر) حیفا، به تظاهرکنندگان عرب توصیه کرد که برای تظاهرات به بیت المقدس بروند تا آرامش حیفا مختل نشود و به جای سرزنش رفتار خشن پلیس، تظاهرکنندگان را متهم به سردادن شعارهای ضد اسرائیلی کرد. آقای کرکابی و ۳۰ شهروند دیگر عرب و یهودی نامه سرگشاده ای منتشر کرده و از این موضع گیری انتقاد کردند. این پزشک متخصص قلب با تأُسف می گوید: «با یا بدون ۷ اکتبر، در سطح ملی، کل سپهر سیاسی بیش از پیش به راست گرایش می یابد و من نگران آن هستم که حیفا هم از این امر در امان نماند».
۱- Ahmad Badran, Muhammed Khalaily et Arik Rudnitzky, « Statistical report on Arab society in Israel 2023 » (PDF), The Israel Democracy Institute, Jérusalem, 2024. Sauf mention contraire, toutes les statistiques citées dans cet article proviennent de cette étude, ou de son édition 2021 pour ce qui concerne la participation politique.
۲- Nadin Abou Laban et Netta Ahituv, « Across Israel, Jews and Arabs join forces to help war victims and prevent riots », Haaretz, Tel-Aviv, octobre 2023.
۳- فهرست مشترک در سال ۲۰۱۵ تأسیس شد و در سال ۲۰۲۲ به طور قطعی منحل شد. این جریتن نتیجه اتحاد بین حزب چپ افراطی ، از جمله هداش یک حزب قوی کمونیستی ، و سه گروه عربی است: فهرست متحد عربی (یا رعم، که در سال ۱۹۹۶ تاسیس شد و در سال ۲۰۲۱ ترک کرد)، طعل (جنبش عربی برای تجدید) و بلد (اتحادیه ملی دمکراتیک).
۴- Jean-Pierre Filiu, Comment la Palestine fut perdue et pourquoi Israël n’a pas gagné, Seuil, Paris, 2024.
۵- Lire Amnon Kapeliouk, « La difficile condition des Arabes israéliens », Le Monde diplomatique, février 1981.
۶- « Five-year development plans for Arab society in Israel : Lessons from Plan 922 for the new five-year plan » (podcast), The Institute for National Security Studies, novembre 2022.
۷- « Israel’s religiously divided society », Pew Research Center, 8 mars 2016.
۸- Sous la même étoile, la traduction en français, a paru aux Escales, Paris, en 2017.
۹- Yonie Arie, « Plan to curb crime and violence in Arab society. 2022-2026. Government Resolution 549 From October 24, 2021 », avril 2024.
Ariane Bonzon
روزنامه نگار، مؤلف : ترکیه، زمان محک زدن. انتشارات Empreinte temps présent
Comments
عرب های اسرائیل: «با ما مثل یک شهروند رفتار نمی شود» <br> Ariane Bonzon برگردان شهباز نخعی — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>