Comments

زن، خانواده و کارخانگی <br> هادی میتروی — 1 دیدگاه

  1. در ارتباط با مطالب مقاله،
    – وجود تضاد در طبیعت بحثی فلسفی نیست، کشفی علمی است. وقتی میگوئیم یک بحث فلسفی درست است، تنها وقتی میتوانیم بدرستی آن اشاره کنیم که منطبق با شواهد عینی باشد. این انطباق، از طریق روش علمی صورت میگیرد. فلسفه فاقد سیستمهای تجسس و اعتبارجوئی موجود در علم است.
    – برای پرورش کودکان خردسال به خانواده احتیاجی نیست، به مادر یا انسانی نزدیک به رفتارهای مادر احتیاج است. حتی یک رباط و یا یک مرد هم میتواند این نقش را بازی کند.
    سرمایه داری موجب رهائی زنان از کار خانگی نشده است، وجود اقتدارگرائی مردسالارانه، زنان شاغل را اسیر کار خانگی میکند، برای همین مستقل از روابط سرمایه داری می باشد. سرمایه داران در شرایطی موافق فرستادن زنان به کار خانگی هستند و در شرایطی دیگر مخالف آنو همه چیز در روابط بردگی مزدی بستگی به سیاستهای مربوط به تولید ارزش اضافی دارد.
    – نویسنده بدرستی ذکر کرده که روابط مردسالاری در حقیقت خودش رابطه طبقاتی است که نکته ای است که همیشه در کامنتهای آنارشیستی سایت روشنگری وجود داشته.
    – روابط طبقاتی از زندگی شهری شروع نشده، چون شهرهائی وجود داشته اند که شواهد تاریخی نشان میدهد روابط طبقاتی نداشته اند. وجود خشونت، تعرض و حتی ادم خوری ماقبل زندگی شهری وجود داشته است.
    – در ارتباط با فردگرائی، فردگرائی با خودخواهی فرق دارد، فردگرائی بسیار درست و طبیعی است، خود خواهی زشت است. فردگرائی و احترام به خود اصل انقلاب ، نفی افرد، بی اعتنائی به فردیت و شخصیت فرد، اصل ارتجاع است. تضاد بین فرد با جمع فقط در روابط اقتدارگرایانه و استثمارش قابل درک و مشاهده میشود.
    نظر نویسنده در ارتباط با خانواده بنظر سنتی و عقب مانده است، مگر اینکه نتوانسته باشد نظرش را خوب پرورش داده و یا روشن بیان کرده باشد.
    آنارشیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>