خدا و ادیان زن ستیزاش
بهنام چنگائی
ملا جماعت بی هیچگونه تلاشی در تولید نیازمندی های اجتماعی و یا یاریرسانی ها، او همیشه ی خدا انگل وار، مفتخور و شکم پُر زیسته است. وی تنها با دکان خدا پیوسته توانسته آسان ترین و پرسودترین درآمدها و ناگزیر آن قدرت سیاسی را در طول تاریخ پیدائی اسلام اش داشته باشد و داشته است. همچنانکه سران دیگر ادیان و مذاهب مسیحی و یهودی و …نیز با همین ترفندها و با همینگونه تبلیغ ریاکارانه ی فرمان خدا و ترویج دکان دین بیشترین مشترهای آسیب پذیر را در طول تاریخ مرید و برده خویش کرده و توانسته قربانیانش را به بهترین شکل آسان، ممکن و بی هزینه بهره کشی کنند و کرده اند.
برای آخوند جماعت بی بندوبار، هرزه و نیرنگباز پس از دکان چهاربر خدا مناسب ترین ابزار برای جلب ناخودآگاه مریدها و مشتری های بیشتر، و بهمین روال کسب سود و انباشت سرمایه های کلان و قدرت سیاسی بیکران وجود زن در احکام اسلامی و جایگاه ایدئولوژیک او در قاموس زن ستیز دینی و مردسالار دارای برجستگی هولناکی است. از همان آغاز، زن درین دین و برای راهبران و مردانش جز هدیه ای ناچیز الهی نبوده و نیست که برای رضای مردان و مریدان ” جنس زن” زاده شده و کارآمد دیگری درین بساط زنبارگی ندارد.
بدنیست به رسول این دین که در عمل و نظر مدعی و راهبر سازش ناپذیر آغازین و پایانی ارزشهای والای الهی ست بنگریم، و همچنین به هوسرانی های بی بندوبار و بی شمار او که جز هرزگی و زنبارگی و خیانت به کانون خانوادگی نیست، قدری بیشتر و منتقدانه تر نگاهی بی طرفانه به اسلام مردسالار بیفکنیم. ما دیر یا زود می بایست قوانین اسلام را درست بررسی کرده و تضادها و تناقض های آنرا سرراست تر در دیدگاه اجتماعی روشنگری کنیم تا همگان ببینند و ببینیم و سپس نیز بدانیم که ما از این پیامبر خدا تاکنون و در عمل، و در مسیر زن ستیزی هایش چه سرزنش ها و سرکوب های الهی رسولی ندیده ایم! و در برابر اینهمه ستم و نابرابری چه می توان آموخت و جایگزین ساخت؟ ما از اسلام و محمد هیچ نمی بینیم و نمی آموزیم مگر صِرف دنیاپرستی و زنبارگی و کشت و کشتارها و… که وی جسورانه و بی پروا همه جا و در درازای زندگی اش پیوسته داشته است.
ما می دانیم که این محمد ولی الله، کسی که جانشین خداست 12 زن همزمان که اغلب خردسال بوده اند داشته، و اوی منادی راه خدا، همچنان چه صیغه های بی شمار و چه تجاوزهای باورنکردنی به زنان اسیر دشمن نکرده که در پس جنگ ها آواره و گرفتارمی شده اند نکرده است؟! پرسیدنی ست! جایگاه محمد و پیام راهبری خدائیش برای مردم درین میانه های پرآشوب کجاست؟ جز در پی زنبارگی و جنگ و دشمنی افکنی و…!؟ زیراکه: کنش و این روش پیگیر و ضداخلاقی او، جز فرمان خدا نیست که گفته است: زنان دشمن بر مردان مسلمان حلال است! و ازینرو نیز محمد به جای اینکه هوشیار باشد و تن به مسئولیت الهی ـ نوع انسانی رسالت خود دهد که برازنده ی دعاوی اوست. وی در چنان شرایط جنگزدگی و ویلانی مردم که یاری دادن به آنها لازم حیاتی افتاده، و زنان و کودکان شکست خوردگان نیاز به یاری و همراهی بی دریغ الهی ـ رسولی داشته اند، و او پیغمبر آگاهانه و زیرکانه می توانست فرصت را غنیمت شمرده و به یاری اسیران بشتابد و برای هدایت و دلبند کردن آنها به اسلام که بهترین مقطع میانجیگری ها بوده است؛ او می بایست فهیمانه و دلجویانه عمل کند، که هرگز نکرده است و شگفتا که او و یارانش درین میانه حرص و ولع کور و کر جنسی بیمارمانده، و تنها استعداد زنباره بودن را داشته اند که مشهور تاریخ است. آیا جز این بوده است!؟
ما نسل امروز بعنوان آدم های ساده ی کار، تلاشگر، ارزش شناس، زندگیجو، معنویت و برابریخواه و پایبند به اصول عشق و تک همسری باید از خودمان و موافقان اسلام چندهمسری بپرسیم که زمینه ها، رفتارها و کردارهای این فرستاده ی خدا درست است؟ و اگر نه! چه رودرروئی های سازش ناپذیر و البته متناقضی با دعاوی زندگی انسان امروزین دارد؟ من پاسخ می دهم: گفته ها و کردارهای این فرد نه تنها بسیار با هم در ستیزند و سازگاری اندکی با هم ندارند؛ که دشمن مهر، کشنده خردورزی انسانی، چوبه ی دار دانائی پروری، ریشه ی بیشترین خطاها و ناقض ابتدائی ترین حقوق برابر میان زن و مرد نیز بوده و هنوز می باشد. چراکه محمد رسول و آنچه که ما از او می دانیم وی، جز شخصی کیته توز، تمامیتخواه، با دیدگاه های منحط کمی و مادی که درخور آدم های عادی ست بیش نبوده که آنها هم یکراست محصول نادانی ابتدائی، ضد اخلاقی، ضد انسانی و ضد ارزش های اغازین فرهنگ خانودادگی و از همه بدتر قوانین مردسالار و ساختارهای نابرابر و ضد زن می باشد.
پرسش پایه! آیا احکام اسلام برده پرور و زن ستیز نیست؟ یا آیا می توان خدا و ادیان او را باورمند به اصول استقلال عقلی و متعهد به کنش و واکنش دانایانه ی رو به فراروی تاریخی و مبتنی بر مدار انسانگرائی و مستقل از خدا و بیشتر متکی بر خرد نوع بشر دانست؟ و از همه بدتر و آشکارتر می توان ادیان را زن ستیز ندانست؟ هرگز! در همه ادیان چنین می آید که انسان نیاز به خدا دارد. چون عاقل و کامل نمی شود و باید مطیع اراده چند هزارساله ی خدا توسط ادیانش بماند. آیا چنین نگرشی درست است؟ آیا انسان محصوره و زندان الهی را با جستجو و یابش هایش درهم نریخته است؟ پس پرسیدنی ست! آیا خدا در خلق زن، انسان و نابرابری ها اشتباه نکرده است؟!
چراکه ما از آنچه را که در ادیان و در همین اسلام و بنام خدا و از زبان قرآن و انجیا و تورات، محمد و عیسی و موسی و روایت ها و… و دیگران دیده، شنیده، خوانده و می دانیم و از همه ی آنها چنین روشن و سرراست برمی آید و مطلقن شناسانده شده است و همگی گواه برین دارد که خدا یگانه دانا و رحیم و … توانای مطلق است.
و آنچه را ما از وی شنیده، خوانده و طبق اسناد تاریخی موجود می شناسیم، حکایت ازین دارد که اهداف و منویات خدا کامل و عادل، و فرمان هایش بی عیب و نقص می باشند. پرسش آیا چنین است و خدا دانا و رحیم می باشد؟ من می گویم نه او نه تنها دانا و عادل نیست که رحیم هم نمی باشد. زیراکه شفاف ظالم و ناقص است. چراکه اگر بینا و دانا می بود، نوع انسان و همچنین زن و مرد را برابر و یکسان خلق می کرد و هم ازینرو دستکم می بایست عاقلانه از 124000 پیامبر مرد، نه نیمی از آنها که برای اثبات برابریخواهی و عدالت اش باشد، که ایکاش وی برای اثبات دانائی و توانائی مطلق خویش تنها چند زن را بعنوان آزمایش و الگوی راهبری به یاری نوع انسان می فرستاد تا با همین ادیانش و هدیه برابرخواهی او، زنان می توانستند برابری را از خود خدا بیآموزند و راه و راهبرد، و خود رابط حقوق برابر شوند و آنرا پاسداری کنند و انسانمداری الهی را در زندگی میان خود فرزندان خویش و دیگران ترویج کنند! آرزو و آرمان برجسته و ارزشمندی که در ادیان و همین اسلام سایه ای هم از آن وجودندارد و هیچکدام از فرستاده های او به این اصل کوچک پایبند نبوده و اسلام یکی از زن ستیزترین آنهاست.
در همین اسلام الهی، ولائی و فرهیخته کنونی می بینیم که هزارها زن و دختر جوان همچون مهساها و نیکاها را تنها بخاطر تن ندادن به پوشش فرمانی توسط مزدوران رژیم ولائی بسادگی تنبیه، ترور و کشته می شوند و همچنین زینب ها وسپیده ها را به سیاهچال های بی خردی خود کشیده و ای بسا به آنها تجاوز کرده و یا تهدید به آن می شوند. درحالیکه رسول این دین خود کمترین بها به حفط ارزش های خانوادگی، اجتماعی و انسانی نداده و همینک با تکیه و پشتوانه همان فرمان الهی، حجاب روزانه همچون پتک بر سر زنان و دختران آزاده و آگاه فرودمی آید و رژیم پیوسته به سرکوب و زندان و جریمه مخالفان چادر و حجاب اجباری می پردازند و چه ها که بر سر دختران جسورمان اگر بتوانند نمی آورند؟! باید از خود بپرسیم که کجای این مرام و مسلک برای انسان و زندگی آزاد و آگاه و خودباور ساخته شده است؟! همه ی ادیان واپسگرا و درنده ترین آنها اسلام، جز ترفند و دسیسه ای ضدبشری نیست.
به لایحه بی سر و ته “حجاب و عفاف” توجه کنیم که تنها 10 نماینده مجلس با رویکردی ویژه ی رژیم و ظرف یک هفته لایحهای را در میان خود به تصویب رساندند که قرار است 85 میلیون ایرانی از مخالفین گرفته تا وابستگان دین دولتی را تحت تاثیر خود قراردهد و بتواند بخش از نارسائی، ایستادی و رودرروئی های کلان دختران و زنان بپاخاسته ی کشور در رابطه با حجاب را وادار به انجام فرمان آقا و این ده نفر تصمیم گیرنده کند. و زهی به این خیال خام. کارگران و زنان و مردم بخاک نشسته دیریست از کلیت رژیم گذرکرده اند و در پی فرصت انقلاب و ریشه کنی دین دولتی می باشند. در ماده 34 این امریه و در مورد لایحه معروف به حجاب و عفاف چنین آمده است که: رژیم و نمایندگان مجلس می باید نیروی جیره خوار بسیج و دیگر مزدورانش را به شوکرها و افشانه و یا پاشندهای سمی مجهزکنند. تو گوئی این بساط فاشیست و مردسالار و زن ستیز تا بامروز کاری بجز این بیگیرها و ببندها و کشتارها و سرکوب ها داشته است؟! شرم و ننگ بر فاشیست های زن ستیز.
بهنام چنگائی دوم شهریور 1402
ناسیونالیسم ماقبل اسلام آقای چنگایی با کمونیسم و حتی مارکسیسم جور در نمی آید.
آنارشیست
و بلاخره، ناسیونالیسم بورژوائی آقای چنکائی که با ایرانگراها وجه اشتراک احساس میکند:
“بهررو ایران ما و همچنین بخش بزرگی از بلوک شرق و بویژه کشورهای مسلمان زیر تبر تحمیق و تنبیه اصالت و استقلای و خودباوری انسانی بوده و درین هزار چهارصدسال واپس مانده و از اسلام آسیب های بران ناپذیری را خورده و همچنان می خورند. ”
چه اصراری هم دارد که بپذیریم کمونیست هم هست!!! گفتم که همان رادیوست در مالکیت مارکسیستی که دائم برنامه های بورژوازی پخش میکند!
آنارشیست
درود جناب آنارشیست کمونیست میهن دوست؛
من به شما پیرامون پرسش تان دیدگاه خودم را کوتاه بازگومی کنم.
نگرش رنگین کمانی زاده ی عصر روشنگری رونسانس و آن نیز محصول جبر تاریخی آن اصالت فردی ” اندیودیوآلیسم ” و و اصالت وجودی “اگزیستاسیالیسم ” می باشد.
پیرامون این جهش برجسته تاریخی بسیار گفته و نوشته شده که بازگوکردن آنها از زبان من چندان مفیدنیست. چراکه هر بخش و سوژه ای منابع گسترده و بررسی شده ای دارد که می بایست ریز و درشت انها را فردی جستجو و مورد ارزیابی امروزین قرارداد.
بهررو ایران ما و همچنین بخش بزرگی از بلوک شرق و بویژه کشورهای مسلمان زیر تبر تحمیق و تنبیه اصالت و استقلای و خودباوری انسانی بوده و درین هزار چهارصدسال واپس مانده و از اسلام آسیب های بران ناپذیری را خورده و همچنان می خورند. با تفاوت هائی همچنانکه دیگر ادیان و مذاهب ابراهیمی در کشور های شرقی زیر ضرب نادانپروری ها و تعصب کور ارتدکسی صدمه های سخت و سنگین را خورده اند.
باسپاس
ابراهیم گلستان در 100 سالگی خود به مارکسیست بودنش اعتراف کرد. این یعنی : “دود از کنده بر می خیزد ” !
آنارکو-فمنیست مردم گرا.
https://www.youtube.com/watch?v=kANEoQDEuqk
این جمله مبهم است:
“کارگران و زنان و مردم بخاک نشسته دیریست از کلیت رژیم گذرکرده اند و در پی فرصت انقلاب و ریشه کنی دین دولتی می باشند.”
معلوم نیست زنان و کارگران عبور کرده آیا همه هستند یا عده ای!
کارگران اعتصابی که بیان نمیکنند از رژیم میخواهند برای جامعه کمونیستی و یا حتی بورژوا دموکراتیک عبور کنند. اگر دومی باشد که اصلا خود استثماری است.
زنان هم که روشن نیست علیه مردسالاری هستند یا نه.
معلوم نیست که تمام زنان ایران علیه مردسالاری هستند نه زنان مرفه تر و هوادار بردگی مزدی. زنان میتوانند هوادار ازادی باشند تا زنان دیگر را در چهارچوب مردسالاری استثمار کنند، مثل تاچر و گاندی و غیره.
اگر کارگران در پی انقلاب هستند، دنبال چه انقلابی هستند؟ مقاله این را پاسخ نمیدهد چون میداند فعلا دنبال انقلاب کمونیستی برای رهائی خود نیستند. برای همین ضمنی در خدمت بورژواهای اپوزیسیون عمل میکند که کار همیشگی روشنگری و برخی از تشکلات باصطلاح طرفدار کارگران است.
اگر میخواهند دین دولتی را ریشه کن کنند، چه رژیمی میخواهند بروی کار بیاورند. مقاله روشن نمیکند.
مقاله مقاله ای احساسی و ضد آخوندی است.
ضد آخوند بودن شاید رژیم حاکم بر زنان وکارگران را سکولار کند اما دردی از آنها دوا نمیکند چون میدانیم چند میلیارد زن و مرد فقیر و برده سیستم سرمایه داری و امپریالیسم داریم.
آنارشیست
حال مقاله،
لطفا علیه بردگی مزدی زنان و کارگران ایران هم بنویسید تا مطمئن شویم هوادار انقلاب مخملی بورژوا دموکراتیک غربی نیستید.
وقتی می نویسید، لطفا ذکر کنید که رژیم سکولار دموکراتیک هم دردی دوا نمیکند چون درجه جنایتهایش بیشتر از اسلامیون و مذهبیون نیست.
اگر نمیدانید که رژیمهای غیر مذهبی برای حفظ ارتجاع چه بلایی سر زن و کارگر می آورند، برایتان لیست کنم.
آنارشیست
بازهم سئوال،،
چرا زنان و کارگران ایران باید عقده ارباب مجدد شدن و روزی مثل امپریالیستهای غرب و شرق شدن بورژواهای سکولار وطن دوست و وطن پرست را نقد نکنند؟ چون خوب است که این اربابان از ما سرباز بگیرند، دنیا فتح کنند، ملیتهای دیگر را بچاپند و یک صنار تو جیب زنده مانده های ما کنند؟ اینکه خیلی نوکرمابانه و زشت و عقب افتادگی و پستی است.
آنارشیست-کمونیست
یک سئوال، چرا همیشه روشنگری و ماتریالیسم و آته ایسم و هومانیسم و دموکراسی و برابری در اروپا با دفاع از بردگی مزدی و استعمارگری قدیم و امپریالیسم جدید همراه بوده است؟
سئوال دیگر،
چرا تمام بورژواهای ایرانی سکولار ضد جمهوری اسلامی شیفته دموکراسی اربابان بردگی مزدی و امپریالیستهای غربی بوده اند؟
سئوال آخر،
چرا روشنگری و ماتریالیسم و آته ایسم و هومانیسم و دموکراسی و برابری در اروپا، دارد از طریق بردگی مزدی و امپریالیسم، محیط زیست انسان را نابود میکند و ممکن است وارد جنگهای اتمی شده و نسل بشر را به کل منقرض کند؟
آنارشیست-کمونیست
ضمن سلام و درود.
پرسش همیشگی این است که چرا شرق و ایران در تاریخ سیر اندیشه نتوانستند راه و مسیر روشنگری و ماتریالیسم و آته ایسم و هومانیسم و دمکزاسی و برابری را بپیمایند ؟
و چرا ایران وشرق اسیر عرفان و خرافات و ایده آلیسم و مردسالاری گردید ولی غرب راه دیگری رفت و اکنون فضا و ستارهها را نیز تسلیم نیروی دانش خود نموده؟
در غرب بعد از اصلاحات دینی مارتین لوتر در 5 قرن پیش، فویرباخ در 3 قرن پیش تکلیف دین و مسیحیت را کف دستش گذاشت و امثال دکتر سروش های ما هنوز دنبال ملاصدرا ها هستند ؟ !
حساب یهودیت را اسپینوزا نیز در 4 قرن پیش تعیین نمود. مسلمانان هم حلاج را مجازات نمودند.
آنارشیست کمونیست میهن دوست.