اين تلويزيون را ندزديد، پشيمان خواهيد شد
در 1970 جونيور آلن، يک کشاورز خوش نشين، به خانه ای غيرمسکونی در شهرستان جانسون کانتی در ايالت کارولينای شمالی وارد شد و تلويزيون يک زن سفيد پوست را دزديد. او اين تلويزيون را توی جنگل قايم کرد و به سرکارش برگشت. کمی بعد پليس به سراغش آمد و اواعتراف کرد. تلويزيون نجات يافت ولی جونيور آلن طبق قوانين آن زمان به زندان محکوم شد: حبس ابد!
جونيورآلن 5 ماه پيش آزاد شد. 35 سال زندان برای يک تلويزيون 149 دلاری.
در اين مدت قانون عوض شده بود و مجازات اين نوع دزدی به 3 سال زندان تقليل يافته بود. اما تقاضا ها ی مکرر آلن برای آزادی مشروط طی اين مدت نتيجه ای نداد و او همچنان در زندان ماند. در ماه مه 2005 يک پرفسور حقوق که سه سال بود ماجرای آلن را تعقيب می کرد، توانست مموضوع را به رسانه ها بکشد و آلن بالاخره آزاد شد… وقتی که ديگر 65 ساله شده بود.
سه دهه زندان برای يک تلويزيون 35 دلاری. اين چطور امکان پذير است؟ وقتی اين سوال در افکار عمومی مطرح شد فرضيه هايی برای موجه جلوه دادن اين مجازات سنگين مطرح شد شد. گفتنداو زن سفيد پوست صاحب تلويزيون را مضروب کرده بود. يا اين که در زندان رفتار خوبی نداشت، به اين دليل با بخشودگی او موافقت نمی شد. اما همان حقوق دان که کار آلن را پی گيری کرده بود همه اين فرضيات را رد کرد. اولا سند محکوميت او به خاطر دزدی صادر شده است نه کتک زدن يا چيزديگري، ثانيا 30 سال پيش در آن شهر کوچک محال بود يک کشاورز فقير سياه پوست، زن 87 ساله سفيد پوستی را مصدوم کند و به راحتی جان سالم به در ببرد. ثالثا در زندان رفتار او مشابه ديگران زندانيان بود و بسياری که برخوردارهای بدتر از او داشتند، با آزادی مشروط آن ها موافقت شده بود.
وقتی ماجرای آلن در رسانه ها مطرح شد، علاوه بر جنبه انسانی ماجرا و فنا شدن تمام زندگی يک انسان، موضوع ديگری که برای سيستم زندان درد سر درست کرد اين بود که دولت در طول 30 سال بين 25000 تا 30000 دلار ساليانه خرج می کرد تا يک پيرمرد 65 ساله را به خاطر دزديدن يک تلويزيون 145 دلاری در زندان نگه دارد. فرضيه های گوناگون بخشا توسط مسوولان زندان برای توجيه اين سياست غير معقول ساخته می شده است.
اما واقعا چه عواملی در تشديد مجازات آلن تا به اين حد تاثير داشته است؟
درمورد اين که نژاد پرستی در زمان صدور حکم در 30 سال پيش نقش اصلی را بازی می کرد، کسی ترديد ندارد. هرچند در سال های بعد در هياتی که تقاضای آزادی مشروط زندانيان را بررسی می کرد، سياه پوستان نيز عضو بودند که می توانستند بر تصميم تاثير بگذارند.
حقيقت اين است که جونيور آلن مارتا استوارت نبود که در مرکز توجه عمومی باشد، هرچند اتهام مارتا اختلاس ميليونی بود و جرم آلن فقط چند ده دلار. يک سياه پوست فقير در سيستم زندان به راحتی از نظر می افتد و سرنوشتش هر طور که زندانبانان بخواهند رقم زده می شود.
اما سرگذشت جونيور آلن از يک نظر ديگر هم قابل توجه است. محافظه کاران، طالبان ها، بنياد گرايان و گروه های راست در همه کشورهای جهان بر تشديد قانون مجازات تاکيد می کنند و وعده می دهند با افزايش تهديد و اعدام و تشديد مجازات، ,جرثو مه های فساد, را ريشه کن کرده و جامعه ای پاک و مهربان و امن و امان درست می کنند. سرگذشت جونيور آلن به خوبی نشان ميدهد در چارچوب چنين سياستي، اين قربانيان هستند که دوباره قربانی می شوند.
بنابراين، شما، شما که دست تان خالی است و جيب تان سوراخ، اگر يکی از اين همه چيزهای خوب را که در اين دنيا فراوان است و حق شماست از آن استفاده کنيد، ديديد، مبادا خدای نکرده هوس کنيد آن را کش برويد. بزرگان، صاحبان قدرت ,حق, دارند و ,منطقی, است هرچه را می خواهند خروار خروار و ميليارد ميليارد کش بروند، اين برای آن ها يک سره سود است و اگر هم پاداش هم نگيرند، اغلب مجازات جدی در امان می مانند. اما برای شما آدم بی زور و بی پول معمولا زيانش بسيار بيشتر از سودش خواهد بود و اغلب جبران ناپذير.
جونيور آلن در 5 ماهی که آزاد شده است در منزل خواهرش در يک روستای جورجيا زندگی زندگی می کند. تلاش او برای پيدا کردن کار بی فايده است.حتی اگر کار هم برای يک زندانی سابق 65 ساله موجود باشد، خود تقاضای کار برای او دشوار است چون مستلزم اوراق شناسايي، الصاق عکس های جديد و سفرهای متعدد بين آلاباما ? محل تولدش – و جورجيا محل سکونت فعلی اش می باشدکه اصلا وسعش را ندارد. بنابراين روز و روزگارش در بقيه عمر هم زياد فرقی با دوره زندانش ندارد. هرچند آزادی برايش گران بهاست و چشمش آن قدر ترسيده که از مصاحبه با خبرنگاران پرهيز می کند.
او می گويد هر صبح و هر شب به آن چه بر من گذشت فکر می کنم. چيزی را از دست داده ام که ديگر نمی توانم به دست بياورم: عمرم را.
منبع خبر: آلترنت
زهره سحرخیز
از آرشیو
Comments
اين تلويزيون را ندزديد، پشيمان خواهيد شد — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>