مهاجرين، شانه هايی زيربار يا باری بر دوش؟
مهاجرين علاوه بر همه فشارهايی که تحمل ميکنند متهم به اين هم هستند که عامل افزايش فشار بر مزدبگيران کشورهای ميزبان هستند. نشريه اکونوميست اتهاماتی را که در اين زمينه به مهاجرين زده ميشود چنين خلاصه ميکند:
“سه نگرانی بزرگ در مورد عواقب اقتصادی و مالی مهاجرت وجود دارد. اول اين که مهاجرين مشاغل را می دزدند. دوم اين که آن ها دستمزدها را پائين می آورند. سوم اين که آن ها از مزايای رفاه اجتماعی کش ميروند، و در نتيجه بار سنگينی هستند بر دوش ماليات دهنده گان. اکونوميست سپس ميپرسد:
“اين ترس ها چقدربر حق است؟”
پاسخ سردبيری نشريه چنين است:
“اولی قصه پردازی است. اين اتهام که مهاجرين مشاغل را می دزدند ، شکلی ديگری از همان مغلطه “حجم ثابت کار” است- که گويا فقط يک مقدار معين کار هست که بايد انجام شود. ولی بازار کار منعطف، خود را با مقدار عرضه نيروی کار انطباق ميدهد و با افرايش آن تعداد بيشتری شغل ايجاد ميشود.”
اکونو ميست در دفاع از اين نظر به تحقيقات يک اقتصاد دان انگليسی اشاره ميکند:
“کريستين داستمن، اقتصاد دان دانشگاه لندن، نشان داده که درمهاجرت دهه های 80 و 90 شغلی از جمعيت موجود گرفته نشد. بعلاوه بازار کار سال 2011 انگليس که بيکاری درآن در پائين ترين سطح در 28 سال بود و بيش از نيم ميليون جای خالی موجود بود، بسيار سخت تر از دو دوره فوق بود.
داستمن همين طور نشان داده است مزد کارگران فعلی تحت تاثير مهاجرين قرار نگرفته است، و اگر تاثيری هم داشته، کمی افزايش بوده است.”
اکونوميست سپس ياد آوری ميکند که حتی در آمريکا که بنا بر تجربه معتقدندکه مهاجرت باعث کاهش دست مزد ميشود، خودشان ميزان کاهش را يک تا دو در صد اعلام ميکنند. جالب تر آن که حتی آن کاهش يک در صدی هم بارش بر مهاجر است:
” آنهاکه بيش از همه تحت تاثير قرار می گيرند، مهاجرين قبلی هستند، چون آن ها بيشتر در مشاغل پائينی کار ميکنند که مهاجرين جديد در مورد آن ها وارد رقابت ميشوند.”
اما نگرانی سوم، يعنی اين که مهاجرين سربار جمعيت ميزبان شده و با گدايی از صندوق رفاه اجتماعی زندگی خود را ميگذرانند. در اين مورد اکونوميست مينويسد:
” نگرانی سوم- اين که مهاجرين مزايای اجتماعی را کش ميروند- يک قصه پردازی ديگر است. اکثريت قاطع مهاجران به اين کشور می آيند که جای بهتری در بازار کار پيدا کنند. بيکاری در ميان خارجيان – به جز چينی ها و هندی ها – بيشتر از کسانی است که در بريتانيا به دنيا آمده اند، ولی اين به علت مشکلات در پيدا کردن کار است، که ناتوانی در دانستن زبان يکی از آن هاست”
اکونوميست اشاره ميکند به اين دليل است که خارجی ها بيشتر از انگليسی ها کار آزاد دارند و خود کارفرمای خود می شوند.
اما نکته جالب تر :
مهاجرين ” باری بر دوش ماليات دهنده گان هم نيستند، بر طبق تحقيقات وزارت کشور در 1999 مهاجرين کشور 2.5 ميليارد پوند ” 4 ميليارد دلار” بيشتر از مقداری که از مزايا و خدمات اجتماعی مثل آموزش و بهداشت دريافت کردند، ماليات پرداختند. “
اکونوميست مينويسد در آمريکا هم که ميزان استفاده از مزايای سيستم رفاه توسط مهاجران بيش از مالياتی است که می پردازند، علت مخارج آموزش فرزندان مهاجران تحصيل کرده است. يعنی در اين مورد هم آمريکايی ها برای آينده خود سرمايه گذاری ميکنند.
مهاجرين اغلب پست ترين مشاغل را بر عهده دارند، و بنا بر گزارش گاردين حتی در مشاغل سطح بالاتر که احتياج به سطح معينی از تحصيلات دارد، مثلا در سيستم بهداشت، دشوار ترين و کم جذبه ترين مشاغل، و بدترين مناطق خدمت نصيب پزشکان، پرستاران و ديگر کارکنان مهاجر است .بنابر اين ميتوان گفت که حداقل اين گونه مهاجران که اکثريت آن ها را هم تشکيل ميدهند، نه تنها باری بر دوش اقتصاد کشور ميزبان نيستند بلکه ماليات بارکشی خود را هم ميپردازند.
Comments
مهاجرين، شانه هايی زيربار يا باری بر دوش؟ — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>