Comments

اهمیت پیشگامی زنان در خیزش انقلابی مردم ایران<br>محمدرضا شالگونی — 4 دیدگاه

  1. انسانها به واژه های کلی و عام مثل دموکراسی، آزادی، برابری ، عدالت و غیره محتوا میدهند. طبقات متضاد و با هم در جنگ، واژه های کلی را یا ارتجاعی میکنند و یا انقلابی. واژه ها به تنهائی، هیچ معنای انقلابی و ارتجاعی ندارند، همیشه خنثی هستند. کسانیکه سعی میکنند از واژه ها بصورت مشخص و با تفصیل استفاده نکنند، فرصت طلبی میکنند و یا نمیدانند که در دنیا چه خبر است.

  2. زنان بورژوا به محظ کسب آزادی حقوقی، به زنان کارگر بصورت شیی قابل استثمار شدن نگاه میکنند و حاضرند برای حفظ سلطه خود بر کارگران از شونیسم باقی مانده در جامعه علیه زنان استفاده کنند. زنان محافظه کار سیاستمدار ناپیگیر در غرب بسیار زیادند و مقامات مهم دارند. آنها از مبارزات زنان برای آزادی استفاده کردند تا جای مردان را بگیرند. فمنیسم کارگران زن باید حتما آنارشیستی-کمونیستی باشد وگرنه آزادی آنها محدود خواهد بود و آلت دست زنان بورژوا خواهند شد.

  3. اگر سرنگونی جمهوری اسلامی بصورتی که آقای شالگونی در نظر دارد صورت پذیرد، ما با مشکل بزرگی روبرو خواهیم شد.
    اگر به برنامه سیاسی سازمان کارگران انقلابی ایران مراجعه کنیم، می خوانیم که بعد از سرنگونی رژیم، سرمایه های بزرگ دولتی میشوند و سرمایه های کوچک تر دست نمی خورند. به عبارت دیگر، نظام بردگی مزدی اصلا دست نمی خورد.البته کوچک و بزرگ بحث دارد!
    گرچه برنامه ذکر میکند که هوادار کارگران است و رژیم دموکراتیک رژیم اکثریت کارگران خواهد بود، اما کارگران بردگی خود را الغا نمیکنند و نظام بردگی مزدی را دست نمی زنند. نمیتوان با چند تا تعاونی سرمایه داری بودن کل سیستم را لاپوشی کرد. پس، در حقیقت انقلابی صورت نخواهد گرفت و فقط نوع مدیریت بردگی مزدی تغییر خواهد یافت. پس انقلاب آقای شالگونی، رفرم است، رفرم در ساختار حاکمیت بردگی مزدی در ایران.
    دولت دموکراتیک جدید آقای شالگونی،‌در عمل، نه در حرف، دولت سرمایه داری دولتی و خصوصی است. تفاوت دولت مورد حمایت آقای شالگونی با دولت چین در این است که در چین تک حزبی وجود دارد اما دولت مورد حمایت ایشون به بورژوا ها آزادی شرکت در دولت و تصمیم گیری میدهد.
    از آنجا که بورژواهای کوجک و متوسط، همواره دنبال افزایش سود و انباشت سرمایه هستند، وگرنه اصلا سرمایه دار نیستند، و چون میدانند که با بزرگ شدن سرمایه هایشان دولت روزی ثروت آنها را مصادره خواهد کرد، با تمام قوا مقاومت خواهند کرد و احزاب و گروههای ضد رژیمی و حتی وابسته به امپریالیستهای جهانی خود را درست خواهند کرد. حال اگر دولت مورد حمایت آقای شالگونی بخواهد برای مثلا استقلال جامعه و‌دولت دموکراتیک ایران کاری کند، باید شبکه های جاسوسی و ضد “ضد-انقلابی” درست کند. از آنجا که سرمایه داران ثروتمند شده نیز میتوانند با پول خود بطور مخفی شبکه های مافیائی اقتصادی و نظامی خود را جور کنند، معروف به گنگ ها، جامعه تبدیل می شود به جامعه کثیف اسلحه بدستان رقیب با هم. یک عده حامی سرمایه داری دولتی و سازمادهای ارتشی و پلیس ضد جاسوسی اش و عده ای دیگر برای “آزادی” از محدویت سرمایه گذاری و “رشد و ترقی”. رابطه تبه کاران و قاچاقچی ها را با سرمایه داران در نظر نگیریم، اما غیر قابل انکار است.
    پس، میتوان تصور کرد که سرنوشت دولت دموکراتیک آقای شالگونی وجود یک دولت دیکتاتوری سرمایه داری دولتی خواهد بود که در جنگ داخلی دائم بسر می برد. که، البته، امری رایج است. یعنی جامعه ای نا امن، پر از تبلیغات دروغ، پر از مهندسی فکری و هر پدیده زشت اجتماعی قابل تصور کوچک و بزرگ در ابعاد کوچک و بزرگ، یعنی عین کشورهای دیگر از جمله کشورهای غربی اروپائی.
    این تنها مشکل ما با دولت مورد علاقه آقای شالگونی نیست. مشکل دیگر وجود انواع عقاید مارکسیستی و سوسیالیستی است. دولت آقای شالگونی دولت جنگهای سیاسی و غیر سیاسی احزاب گوناگون مارکسیستی با تفسیرهای گوناگون از ماتریالیسم تاریخی، فلسفه و جامعه و تاریخ و اقتصاد و سیاست خواهد بود. از آنجا که این اختلافات در واقعیت آکادمیک نیستد و به نان بستگی دارند، جامعه دموکراتیک آقای شالگونی به جامعه جنگهای درونی مارکسیستها تبدیل خواهد شد، از چریک آزاد شده مسلح ضد دولت تا مارکسیست هوادار رشد سرمایه داری و تولید. مدیریت چنین بحران عملی مارکسیستی جز با زور اسلحه و سازمان ضد جاسوسی ممکن نیست.
    پس میتوان نتیجه گرفت که سرنگونی ی که آقای شالگونی در نظر دارد جامعه ای خواهد آورد که در آن کماکان ترور، تبلیغات دروغ، تبلیغ خرافات، استثمار، تهمت زنی، دسیسه، امپریالیسم و جنایت و زندان امری روزمره و عادی است. مجددا، درست مثل کشورهای غربی.
    نه جناب آقای شالگونی، هزینه دادن برای چنین سیستمی که همین الان در کشورهای دموکراتیک داریم مشاهده میکنیم به عقل جور در نمی آید. تازه، دولتهای دموکراتیک کنونی غربی کلی ثروت از طریق استعمارگری جمع میکنند و توانائی غلبه بر بحرانهای اقتصادی و سیاسی خود را دارند. اما دولت بی مسنعمره تازه به دوران رسیده بردگی مزدی دموکراتیک شما، یا بسرعت سرنگون می شود که دولتی وابسته به سرمایه داری جهانی بشود و‌ یا بتدریج در آن استحاله خواهد شد.
    سرنگونی چیز خوبی است اما مثل “آزادی”، مثل “برابری”، مثل “عدالت” ، مثل “زن” ، مثل “زندکی”، بدون محتوا، بی ارزش است و با محتوا چیزهائی مشخصی هستند که یا بنفع اقتدارگرایان و یا بنفع قربانی آنها، تمام می شوند. یعنی ما برمیگردیم به اول ماجرا.
    نشان داده شد که چطور سرنگونی طلبی آقای شالگونی، در عمل، بنفع اقتدارگرایان تمام خواهد شد.
    حال چرا چنین است؟
    بنظر من، آقای شالگونی دچار سادلوحی مارکسیستی ناشی از نگرش ماتریالیستی به تاریخ است. یک خوش بینی بی مورد و بی پایه و اساس به روند تکاملی جامعه. همراهی با کسانی که میخواهد دوباره برود بیافتد به ته چاه معقول نیست. در مورد این مسئله، در ارتباط با برنامه سیاسی راه کارگر باید توضیح داد اما این کامنت بیش از حد بزرگ شده است.
    تفصیل ایده ها به اندازه خود ایده ها مهم هستند. بدون تفصیل، ایده ها بدرد نمی خورند.
    انقلاب زن، زندگی، آزادی تا وقتیکه تفصیلاتش روشن نیست، بدرد نخور است، تا بحال خوب دیده ایم که چرا.
    انقلاب یعنی از بین بردن مردسالاری، بردگی مزدی، امپریالیسم و استبداد سلسله مراتبی.

  4. نکاتی پیرامون مقاله:
    #
    پیش قدم بودن زنان مسئله مهمی نیست چون میتواند رفرمیستی باشد و یا انقلابی و یا حتی ارتجاعی.
    #
    اگر پیش قدم شدن زنان به منظور بالا بردن راندمان استثمار گری و منافع امپریالیستی باشد، خوب نیست، ارتجاعی است. اگر رفرمیستی باشد، خوب است. اگر انقلابی باشد، آزادیخواهانه است. رفرمیستی یعنی اینکه رنج مردسالاری، رنج بردگی مزدی، رنج فشار امپریالیستی و رنج استبداد سلسله مراتبی را کاهش دهد.
    #
    اگر جمهوری اسلامی در مقابل زنان و مسئله حجاب عقب نشینی کند، یعنی اینکه سرنگون شده است. اما سرنگونی رژیم، چه به معنای از درون غیر خمینیستی شدن و یا کلا بمعنای سقوط قدرت دست اندرکاران و برقرای نظامی سیاسی دیگر، انقلاب نیست. انقلاب عمیقتر و مهم تر از مسئله حجاب و از بین رفتن قدرت اقتادارگرایان اسلامی است.
    #
    انقلاب یعنی رهائی از سلطه.
    #
    انقلاب زنانه یعنی از بین بردن مردسالاری. مبارزه با حجاب و پیروزی زنان در کسب آزادی پوشش، رفرم است. آیا رفرم خوب است، صد درصد. آیا ضرورت انقلاب را از بین می برد؟ هرگز، بدبختی های زنان به اشکال دیگر باقی می ماند. در ایران فعلی، مبارزه با حجاب اسلامی دریچه مبارزه انقلاب ضد مردسالاری است. این خیلی مهم است. اما اینکار فقط توسط زنان کارگر و کمونیست ممکن است چون زنان بورژوا در ضدیت با مردسالاری ناپیگیر و محدود هستند.
    #
    انقلاب کارگری یعنی از بین بردن بردگی مزدی و امپریالیسم، امپریالیسم چون امپریالیسم در دوران ما سرمایه داری شده است. سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی، انقلاب نیست، مگر اینکه به الغای بردگی مزدی منجر شود و قدرت امپریالیستی در جهان از بین برود.
    #
    انقلاب شورائی یعنی انقلاب علیه استبداد سلسله مراتبی در کار گروهی، مخصوصا در اقتصاد. سرنگونی جمهوری اسلامی انقلاب نیست مگر اینکه نظام شورائی تصمیم گیری در محلهای شغلی و در محلات زندگی برقرار شود.
    پس،
    #
    ما با انقلاب زنانه، انقلاب ضد بردگی مزدی و انقلاب شورائی فاصله زیادی داریم. سرنگونی جمهوری اسلامی الزاما به هیچ انقلابی منجر نخواهد شد چون بدون وجود نظام ولایت فقیه و رژیم اسلامی فعلی هم مردسالاری، بردگی مزدی، امپریالیسم و استبداد سلسله مراتبی در کار گروهی وجود دارد. این پدیدها انقلاب را تعیین میکنند نه فرم سیاسی مدیریت اقتدار.
    #
    فایده سرنگونی جمهوری اسلامی بمعنای رفرم این است که فشار بروی زنان کم می شود، ترویج خرافات کمتر می شود، برخورد معقول به ناهنجاری های اجتماعی و محیطی بیشتر مورد توجه قرار میگیرند. اما ما توده های کارگر بتدریج به وضع جدید عادت میکنیم و بدبختی را در چهارچوب جدیدتری احساس میکنم. در حقیقت از یک قفس تنگ به یک قفس بزرگتر می رویم و قفس بزرگ برای ما عادی شده و اتحساس بدبختی میکنیم. مثل کارگران غرب. حال هر کس دلش میخواهد فقط برای قفس بزرگتر زندگی اش را به ریسک بگذارد، خود داند. از من کمکی نخواهد گرفت.
    #
    برای رفرم میتوان مبارزه کرد و کار اشتباهی نیست، رفرم بصورت سرنگونی، بصورت آزادی حجاب، بصورت گرفتن امتیازات اقتصادی، بصورت خود مختاری قومها و غیره. رفرم میتواند مراحلی برای انقلاب باشد بشرطی که با برنامه و هدفمند باشد نه اینکه بگوئیم بگذار رفرم شود خودش درست میشود.
    #
    اما انقلاب چیز دیگری است. آنهائی که رفرم میخواهند و آنرا انقلاب (آزادی از سلطه) وانمود میکنند را باید افشا کرد. آنهائی که انقلاب میخواهند باید با هم متحد شوند. البته انقلاب به معنای رهائی از سلطه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>