Comments

بکار گیری کلمه ملت توسط امتی ها <br> فرح نوتاش — 4 دیدگاه

  1. در حال حاضر با سه ریاکاری متضاد و در جنگ وطن دوستانه مواجهیم:
    وطن اسلامی
    وطن سکولار دموکراتیک
    وطن سکولار دیکتاتوری

    تکرار شود، که باید از هر جریان اپوزیسیون پرسید که بعد از رژیم چه نظم اجتماعی ی مشخصی را میخواهد در ایران برقرار کند. طبیعت این نظم، طبیعت هر دیدگاه را تعیین میکند، اینکه طبیعتی ارتجاعی دارد و یا انقلابی.مطمئنن، تاکید بر وطن پرستی، با استدلالی که در کامنت قبلی ارائه شد، انقلابی نیست.

    آنارشیست

  2. هزاران سال است که وطن چیزی نبوده است جز یک محدوده جغرافیائی که در آن اقتدارگرایان بر زنان و بردگان قربانی خود سلطه داشته اند. وقتی اقتدارگرائی و استثمارگری اش موفق می شود، درجه ثروت افزایش یافته و بردگان به خدمت ارتش در می آیند تا قلمروی وطن افزایش یابد. میگویند بیشتر از صد سال است که دولتهای ایران به کشوری تجاوز نکرده اند، اما نمی گویند تجاوز نکرده اند زیرا اقتدارگرایانش در استثمارگری شان بطور نسبی موفق نبوده اند. وقتی جمهوری اسلامی را از زاویه وطن نقد می کنند، در حقیقت آنرا از زاویه عدم موفقیتش در استثمارگری نقد میکنند. آنها میگویند که ما باید حاکم شویم زیرا ما هستیم که استثمارگری موفق تری بوجود می آوریم که هم در مقابل شورش دورنی و اعمال امپریالیستی اقتدارگرایان دیگر مقاوت داشته باشد و هم آنقدر ثروت اندوزی کند تا بتواند منابع فیزیکی عمل امپریالیستی داشته باشد.
    آیا این امکان وجود دارد که وطنی داشته باشیم که امپریالیست نباشد و امپریالیستها هم به آن تجاوز نکنند؟
    هرگز. چرا؟
    این سئوال در حقیقت سئوال دیگری است که هست: چرا مرتجعین با هم متحد نمی شوند؟
    اگر مثلا سرمایه داران اروپایی با روسی و چینی و غیره متحد شوند، یک ‌طبقه جهانی اقتدارگر استثمارکننده خواهیم داشت و یک طبقه جهانی قربانیان استثمار شده. چنین چیزی غیر ممکن است چون اقتدارگراها در قلمروی خود با مقاومت ارتجاعی و انقلابی قربانیان مواجه هستند. برای خنثی کردن قربانیان شورشی، یا مجبورند برای راضی کردن قربانیان رفرم کنند که یعنی بخشی از ثروت بدست آورده را به قربانیان بدهند که این باعث تضعیف آتها می شود و یا اینکه به قلمرو اقتدارگرایی دیگر تجاوز کنند و از ثروت غارت شده برای راضی کردن شورشیان استفاده کنند. پس، در منطق اقتدارگرایی، خروج از وطن و امپریالیسم غیر ممکن است. برای همین است که حاکمین اقتدارگرای اسلامی می شوند وطن پرست اسلامی و سرنگون کنندگان ارتجاعی آن هم میشوند وطن پرستان اقتدارگرای سکولار.
    برای خروج از جنگ وطنی و امپریالیسم ش، باید وطنها را از بین برد و این تنها از طریق اتخاذ بینش آنارشیسم کمونیستی ممکن است. در این بینش است که قربانی شورشی وجود نخواهد داشت تا مسئله رفرم را طرح کند و اگر حلاج نبود جنگ راه نیاندازد.
    در حقیقت وطن و امپریالیسم تنها با هم می آیند.
    آنارشیست

  3. یک دوره جنگشان بر سر این بود که کدام لیاقت ارباب شدن دارند، اسلامی و یا سکولار، حال جنگشان بر سر این است که کدام وطن پرست است که این هم همان جنگ قبلی است با ظاهری دیگر.
    آنارشیست

  4. منفورها:
    رژیم
    اسرائیل
    آمریکا
    تمام کشورهای اروپائی
    شوروی سابق
    چین امروز و دیروز
    همه دولتهای جهان
    همه وطن پرستان که کشور درست کرده اند.
    چرا منفور:
    وطن یعنی اتحاد استثمارگر و استثمار شونده، اتحاد متجاوز با تجاوز شده. واقعا که ضد انقلاب وطن تنفر آور است.
    آنارشیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>