از ترومن تا ترامپ، فلسطین، دو راهی آمریکا در جاده
نوشته: م. رضا بهنام – برگردان: سامان

از ترومن تا ترامپ
فلسطین، دو راهی آمریکا در جاده
نوشته: م. رضا بهنام
برگردان: سامان
برای فلسطین و فلسطینیها، ۱۴ مه ۱۹۴۸ در تاریخ ۴۰۰۰ ساله آن روز سرنوشت سازی بود. تاریخا برای ایالات متحده نیز جنبه محوری داشت. به قول نویسنده بریتانیایی، جورج اورول، بازیابی گذشته برای دستیابی به کنترل حال و حفظ آینده ضروری است.
یازده دقیقه پس از آن که بنگرویون، رئیس آژانس یهود، اسرائیل را در ماه مه ۱۹۴۸ یک کشور اعلام کرد، رئیس جمهور آمریکا هاری. اس. ترومن ادعای او را بهرسمیت شناخت، و به اعلامیه جعلی بنگوریون مشروعیت داد.
در ۱۹۴۷، سی و سه عضو مجمع عمومی تازه تاسیس سازمان ملل (بعدا ۵۷ عضو) به نفع قطعنامه ۱۸۱ رای دادند، که تقسیم فلسطین تاریخی به دولتهای یهودی و فلسطینی را توصیه میکرد. ترومن، از این عملکرد شورای امنیت سازمان ملل که به قطعنامهای، که آن را برای همه اعضا الزامی میکرد، رای نداده بود دلسرد نشد، و تمام وزن ایالات متحده را پشت سر آن گذاشت.
همانطور که شاهد بودهایم از شورش ۷ اکتبر ۲۰۲۳، هیچگونه محدودیتی بر توحش آمریکا- اسرائیل و رنجی که مایل بودهاند بهمنظور حفظ امپراتوری خود در خاورمیانه بر فلسطینیها تحمیل نمایند وجود نداشته است.
گستاخی امپراتورمآبانه از طرف روسای جمهوری آمریکا، البته، چیز جدیدی نیست. به هر حال، هنگامی که دونالد. ج. ترامپ تهدید به تصرف غزه «برای خود» و حذف یا انتقال (تعبیر اخلاقی برای پاکسازی قومی) فلسطینیها از سرزمین اجدادیشان نمود به اوج جدیدی رسید. باتوم استعمار صهیونیستی در غزه اساسا به امپریالیستهای آمریکایی سپرده میشود.
ترامپ نقشه غیرقانونی خود برای غزه را در کنفرانس مطبوعاتی اخیر (۱۱ فوریه) کاخ سفید آشکار کرد. آن طور که ملک عبداله اردنی تحقیرشده به آن مینگرد، وی گفت: «ما میخواهیم آن را نگه داریم، میخواهیم آن را گرامی بداریم…رو به دریاست. این یک کار توسعه اقتصادی عالی خواهد بود». وقتی خبرنگاری پرسید که تحت چه اختیاراتی مجاز به تصرف قلمرو مستقل غزه هستید، او با خودسری پاسخ داد «اقتدار ایالات متحده».
جالب اینجاست، که ادعای ترامپ برای تصرف غزه مرا به یاد «سرنوشت آشکار» انداخت. اصطلاحی که توسط جان. آی. اوسولیوان در مقاله ۱۸۴۵ او در خبر صبح نیویورک ابداع شد. و در آن استدلال میکند که ایالات متحده برای تصرف کل قاره، از جمله ایالت موطن من اورگان (قلمرویی که آن زمان توسط آمریکا و بریتانیا بهطور مشترک اشغال شده بود) از حقوق خود برخوردار بود؛ او نوشت «….و آن ادعا با حق سرنوشت آشکار ما برای گسترش و تملک کل قاره، که مشیت برای توسعه آزمون بزرگ آزادی و دولت خود-مختار فدرال به ما اعطا نموده، به ما سپرده شده است». اوسولیوان حتی مطرح میکند که کانادا در نهایت تقاضای الحاق خواهد کرد.
سرنوشت آشکار، ایدئولوژی حق مقدر الهی آمریکاییان برای گسترش به سوی غرب، همان بیان و معنا را در اسرائیل پیدا میکند، که رهبران آن کتاب مقدس عتیق را برای «حق مقدر» جهت همه فلسطین تاریخی بهکار میبندند. نژادپرستی، برتری طلبی و پاکسازی قومی ریشه در هردو انجیل توسعهطلب دارند.
گزافهگویی ترامپ در مورد تصرف غزه، کانادا، گرینلند، پاناما، معادن کانیهای نادر اوکراین و تغییر نام خلیج مکزیک اظهارات اخیر تفکر امپراتوری هستند که منجر به کودتاها و جنگها طی دههها در سراسر جهان شدهاند.
توسعهطلبی «از رودخانه تا دریا»ی اسرائیل در الحاق ارتفاعات جولان، اشغال نظامی بخشهایی از جنوب سوریه و لبنان، در نسلکشی آن در غزه و سرقت مداوم زمینها و اموال فلسطینیها در کرانه غربی و اورشلیم آشکار است.
تعجبی نیست که ایالات متحده که هنوز با تاریخ خود در پاکسازی بومیان آمریکا و میراث وحشتناک بردگی و شقه کردن سیاهپوستان آمریکایی روبرو نشده و تسویه حساب نکرده، نسبت به رنج و مصائب فلسطینیها بیتفاوت باشد.
نه تنها ایدئولوژیهای آمریکا و اسرائیل مشابهاند، بلکه تاریخ آنها نیز از بسیاری جهات قابل مقایسهاند. اگر مایل هستید: سرقت زمین، حذف خشونتآمیز سرزمین اجدادی، پاکسازی قومی، اشغال نظامی، حبس اجباری در حصارها و مناطق حفاظت شده، خصومت مستمر و خشمآگین ساکنین («شهرک نشینان») و مقاومت سرکوبشدگان در برابر استعمار را درنظر گرفته و بررسی نمایید.
نسلکشی مردم بومی شمال آمریکا یک فاجعه ۲۰۰ ساله بود. نسلکشی فلسطینیان، بیش از ۷۸ سال پیش آغاز شده، و هرگز پایان نیافته است.
از بسیاری جهات نکبه (فاجعه) فلسطینی و «اثر اشکها»ی سرخپوستان آمریکایی مشابهاند.
در جریان نکبه، بیش از ۷۵۰۰۰۰ فلسطینی توسط صهیونیستها با خشونت از سرزمین تاریخی خود رانده و پناهنده شدند تا راه برای ایجاد کشوری یهودی در سالهای ۱۹۴۷-۱۴۹ میلادی هموار شود. طی جنگ عرب- اسرائیل (۱۹۴۸-۱۹۴۹ میلادی)، ۷۸ درصد فلسطین تاریخی توسط اسرائیل تصرف و اشغال شد. ۲۲ درصد باقیمانده تا جنگ ۱۹۶۷ میلادی تحت کنترل اعراب بود.
بین سالهای ۱۸۳۰ و ۱۸۵۰ میلادی، در جریان «اثر اشکها»، برآورد میشود که ۱۰۰۰۰۰ نفر از بومیان جنوب آمریکا به زور از سرزمین اجدادیشان رانده شده و «قلمروی سرخپوستان» پناهنده (اوکلاهمای امروزی) را ساختند.
هردو ملت میلیونها هکتار زمین اجدادی را از دست داده و به «شهرکنشینان» اروپایی واگذار کردند. تقریبا ۴۲۴۴۷۷۶ هکتار از اراضی فلسطینی در خلال تاسیس دولت یهودی در سال ۱۹۴۸ میلادی و بلافاصله پس از آن توسط اسرائیل به سرقت رفت. مردمان بومی در سراسر آمریکای متحد و پیوسته ۹۸/۹ درصد سرزمینهای تاریخی خود را از دست دادند.
سرنوشت آشکار در آمریکای شمالی به این معناست که در اواخر دهه ۱۸۰۰ میلادی، به نفع شهرکنشینی و استثمار سفیدپوستان، تقریبا همه بومیان آمریکایی کشته یا محدود به مناطق محصوری شده بودند که توسط «شهرکنشینان» متخاصم و قلعههای نظامی احاطه گردیده بود.
هرچند بسیاری از قبایل در برابر اشغال مقاومت کردند، اما تحت تاثیر قدرت آتش برتر ارتش آمریکا شکست خوردند.
رژیم اسرائیل، با استفاده از کتاب مقدس عهد عتیق به عنوان عملی برای همه فلسطینیان، به ساختن غیر قانونی «شهرکها» (حداقل۲۵۰ قطعه) در کرانه غربی اشغال شده و شرق اورشلیم، و سرزمینهای به چنگ آورده در جنگ ۱۹۶۷ میلادی ادامه میدهد. بیش از ۷۰۰۰۰۰ یهودی متخاصم اسرائیلی «شهرکنشین» اطراف شهرکها و روستاهای همیشه در حال کوچکتر شدن فلسطینی را احاطه کردهاند. تجاوز شهرکنشینها علیه فلسطینیها تحمل شده و اغلب توسط نیروهای اشغالگر اسرائیلی دامن زده میشود. رفت و آمد به شدت محدود بوده، توسط صدها ایست بازرسی، بلوکها و موانع جادهای به تاخیر انداخته میشود.
اسرائیل، از زمان نفوذ اجباری خود در خاورمیانه، با حمایت مستحکم واشینگتن، هیچ اکراهی از ریختن بیرویه بمب به روی غیر نظامیان فلسطینی و همسایگان عرب آنها جهت کشتار و آسیب رسانی نداشته است.
افشاگریهای اخیر در مورد رژیم رئیسجمهور سابق جو بایدن در برنامه ریزی حملات هوایی به غزه، عمق ظلم و انزجار آمریکاییها را نسبت به جان فلسطنیان نشان داده است، که همه رژیمهای ایالات متحده در آن شریکند.
بهعلاوه، با تدارک تلآویو به سلاح کشتار جمعی، همچون بمبهای سنگر-شکن bunker-busting، ایالات متحده در حملات گسترده به ساختمانهای مسکونی با اسرائیل همکاری نزدیک داشته است. آنها بهخوبی واقف بودند که بیش از ۱۰۰ هزار شهروند برای کشتن یک فرمانده مقاومت فلسطین کشته خواهند شد. کل ساختمانهای مسکونی برای تخریب معابر تونلها، و پرکردن آنها با گاز کربنیک مرگزا، که از بمبهای سنگرشکن متصاعد میگردند با خاک یکسان شدند. در برخی موارد، این گاز گروگانهای اسرائیلی را کشت-سه نفر از آنها بر اثر خفگی بهعنوان عوارض چنین بمبهایی در تاریخ ۱۰ نوامبر ۲۰۲۳ میلادی کشته شدند.
علاوهبر این، بهنظر میرسد که اسرائیل دکترین مرگبار ضاحیه Dahia Doctrine خود- استراتژی نظامی که شامل تخریب در مقیاس بزرگ از غیر نظامیان، زیر ساختهای غیر نظامی و اموال مردم بهمنظور جلوگیری از جنگ چریکی طولانی و رنج و عتاب بیکران میشود را در غزه را بهکار گرفته است تا در نهایت مردم را علیه مقاومت بشوراند.
پس از ۱۵ ماه بمباران روزانه، ۲۰۰ هزار نفر از بازماندگان نسلکشی به شمال غزه برگشتند تا مدعی آنچه که از خانههایشان باقیمانده شوند.
دشوار است تصور نمود که امپراتوری آمریکا-اسرئیل پس از دههها نزادپرستی و استثمار مسیر متفاوتی را در پیش بگیرند. شاعر آمریکایی رابرت فراست، در شعر خود به سال ۱۹۱۵ میلادی، « راه نرفته» ممکن است این مسیر را ارائه کند:
«این را با آه میگویم
جایی در آیندهای دور و دراز :
در جنگلی دو راه از هم جدا شدند و من-
من آن را که کمتر پیموده شده بود برگزیدم
و این همه تفاوت را ایجاد کرده است».
از ترومن به ترامپ، فلسطین دو راهی آمریکا در این جاده است.
ماخذ: کاونتر پانچ:
https://www.counterpunch.org/2025/02/25/from-truman-to-trump-palestine-americas-fork-in-the-road
سامان
فوریه ۲۰۲۵- هلند
Comments
از ترومن تا ترامپ، فلسطین، دو راهی آمریکا در جاده <br> نوشته: م. رضا بهنام – برگردان: سامان — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>