وقتی که قناری ها ناپديد ميشوند
روشنگری. گزارش تکان دهنده پيتر بومانت در هفته آبزرور 12 نوامبر که در محافل مدافع محيط زيست،بازتاب وسيع پيدا کرد، نگاه خواننده را در وحله ی نخست نه به جلسه جاری کنفرانس تغييرات جوی سازمان ملل در نايروبي، بلکه به تماشای مردمی جلب ميکند که در چند صد مايلی آن زندگی ميکنند:”قناری های تغييرات جوی”. به نوشته پيتر بيمانت اين نامی است که به سه ميليون ساکنان بخش شمالی کنيا داده اند که زندگی آن ها در معرض نابودی است. آن ها نخستين قربانيان گرم شدن زمين خواهند بود و حضور هزاران ساله آن ها از روی زمين محو خواهد شد. “قناری” هايی که کباب خواهند شد، تا سفره آن ها که “صاحبان صنايع” نام گرفته اند، رونق پيدا کند. صنعت، Industry، البته دراين اصطلاح ديگر به معنای سنتی آن يعنی فراورده ی انسان به منظور افزودن بر نعمات طبيعت و بهبود زندگی مادی و معنوی خويش نيست، بلکه ارگانيسمی است که فعاليت سازنده انسان را در خدمت انباشتن سود به کار ميگيرد.
“صاحب صنعت” ميتواند نان “توليد” کند يا بمب، ميتواند حرفه پزشکی را سازمان دهد، يا حرفه تن فروشی را. اما برای او فرق نمی کند، زيرا چه وقتی توليد نان را سازمان ميدهد چه وقتی توليد بمب را، خدمات پزشکی را يا تن فروشی را، علت وجودی و هدف نهايی و قوانين حاکم بر کارکردهای “صنعت” او را سود و افزودن بر سود تعيين ميکند، به هر قيمت، حتی به بهای نابودن کردن زمين يا کباب کردن قناری ها. “صنعت” در مفهوم اصلی و سنتی خود در اين نوع “صنعت” يعنی توليد و گردش کالا در خدمت سود، به عکس خود تبديل ميشود. به جای آنکه اکثريت مردم جهان از نعمات آن بهره مند شوند، اکثريت عظيمی را نه فقط از فراورده ی جديد بلکه حتی از نعماتی که قبلا دراختيار داشت، محروم ميکند. اين چنانکه در زير خواهيم ديد صنعتی است در خدمت “بيابانی” کردن کره زمين. در هفته آينده سود بخش بزرگی از اين نوع صنعت را ميان سهامداران اصلی شان تقسيم ميکنند. در اغلب کشورها چيزی حدود يک درصد مردم بهره برداران اصلی آن خواهند بود!
به گزارش آبزرور برگرديم.
بنابر گزارش پيتر بومانت هم اکنون صدها هزار خانواده ی شبان استان های کنيا به دنبال خشکسالی های پی در پی بنياد زندگی خود را از دست داده اند. مقاله او نتايج تحقيقات دکتر ديويد کيمنی Dr David Kimenye در مورد زندگی يک ميليون و نيم خانواده شبان در 5 استان ماندراMandera پس از قحطی های اخير را بازتاب ميدهد که به گفته خودش حاوی “قصه های فاجعه باری” است. ازجمله:
* وقوع خشکسالی در ناحيه ماندار در 25 سال اخير 4 برابر شده است.
* يک سوم خانواده های شبان ساکن اين منطقه، حدود نيم ميليون نفر، هم اکنون مجبورشده اند به علت تغييرات جوی شيوه زندگی خود را رها کنند.
*در آخرين خشکسالی بخش بزرگی از گله های گاو، گوساله، ميش ، شتر و بز از بين رفت و به اين علت 60 درصد خانواده هايی که زندگی شبانی داشتند، مايه تامين حيات خود را از دست داده و ادامه حيات آن ها منوط به کمک خارجی شد. دام هايی که باقی مانده بود کمتر از آن بود که بتواند زندگی آن ها را تامين کند.
ارقام تکان دهنده
در ادامه گزارش آبزرور آمده است، دفتر مت در انگلستان UK Met Office هشدار داده که داده های اخير نشان ميدهد که اگر گرايش جاری در تغييرات آب و هوا ادامه پيدا کند، يک سوم کره زمين در پايان 2100 به بيابان تبديل خواهد شد. دانشمندان مدل تبديل افزايش بيابان ها بر اساس تغييرات در ميزان ريزش باران و درجه حرارت طی قرن آينده را در سطح گلوبال تعيين کرده اند.
بنا بر محاسبه آن ها اکنون 25 درصد سطح کره زمين مساعد برای خشکسالی های متوسط است. در پايان قرن اين رقم به 50 درصد افزايش پيدا خواهد کرد. بعلاوه انتظار ميرود سطحی از زمين که مستعد خشکسالی های شديد است، از 8 درصد کنونی به 40 درصد افزايش يابد. خشکسالی های فوق العاده شديد که در شرايط کنونی حدود 3 درصد است، در پايان قرن به 30 درصد افزايش خواهد يافت.
پيتر بومانت توجه ميدهد نکته مهم در تحقيقات دکتر کيمنی اين است که شيوه ای از زندگی عشايری که تاکنون ميتوانست در مقابل تغييرات غير قابل پيش بينی آب و هوا مقاومت کند، در اثر تحولات کنونی جوی در آستانه نابودی کامل قرار گرفته است.
نکته ای که پيتربومانت به آن توجه ميدهد بويژه از اين نظر مهم است که روند کنونی توسعه سرمايه داری نوليبرال، نه به برابری بلکه به نابرابری ها عظيم دامن ميزند و به محروميت بخش های وسيع تری از مردم از دستاوردهای پيشرفت های عملی و توليدی انسان می انجامد، و درست در همان حال راه حل های سنتی مقاومت بخش محروم در برابر مصائب طبيعی و انسان ساز را هم به علت عوارض نوع توسعه و تغييرات جوی از مردم محروم سلب ميکند.
بومانت مينويسد در کمپ های Quimbiso يکی از مناطقی که قربانيان خشکسالی اسکان يافته اند، حقيقت درست جلوی چشم آن ها قرار گرفته و از ذهن آن ها پاک نمی شود. اشاره او به گودالی است درست در جنب کمپ که بوی تعفن استخوان های جانوران انبوه شده در آن فضا را گرفته است. اينجا لاشه ی گله هايی قرار دارد که تا همين چندی پيش زندگی آن ها را تامين ميکرد. خانواده هايی که تاچند ماه قبل در شمال کنيا اين حيوانات را شبانی ميکردند حالا در اين کمپ های کنار دريا روی هم انباشته شده اند، کودکان آن ها در معرض ابتلا به مالاريا وديگر بيماری ها قرار دارند، ولی امکان دسترسی آن ها به منبع آب سالم حداقل است. حالا آن ها برای تامين غذای خود بطور کامل وابسته به کمک خيريه هستند.
داستان های محنت بار گله هايی که وسيله معاش آن ها بودند و به آنی در جلو چشم آن ها نابود شدند، همه جا پخش است. در Wargadud يک ناحيه قحطی زده ديگر در آن طرف جاده کوئيم بيسو که ساکنين آن حالا شير حيوانات باقی مانده خود را به کاميون داران در حال گذر می فروشد، مردی نشسته و تاريخچه روزهای تاريک خشکسالی را ثبت می کند. در مقدمه يک بخش روز 15 فوريه قرار دارد. تنها در عرض يک روزجامعه کوچک آن ها بيش از 500 گوسفند و بز و 250 گاو را از دست داد.
وقتی که بعد از بيش از يک سال بالاخره نخستين باران باريد، شبانان ديگر حيوانی نداشتند که آنرا به چرا ببرند.کدخدا، عبدالله عبدی حسين تعريف ميکند که چگونه فصل ريزش باران کوتاه تر و کوتاه تر و فصل خشک طولانی تر و طولانی تر می شود. چهار فصل سنتی که زندگی شبانان به آن وابسته بود در حال تحول است.
خشم ستمديده ميتواند به کج راه برود
گزارشات پراکنده که از قاره آفريقا ميرسد، حاکی از خشم شديد و بيزاری بخش های بزرگی از مردم از نظام اقتصادی و سياسی حاکم برجهان است که آن ها را در تله گريز ناپذيری از عقب ماندگی و عوارض سيستم “توليد برای سود، مصرف برای سود” محبوس کرده است. اين خشم و بيزاری متاسفانه در بخش هايی از مردم حتی به سوء ظن بيمارگونه نسبت به ” نژاد سفيد” و هرچه از “تمدن آن سو” می آيد تبديل شده است. به عبارت ديگر شدت ظلم و ستمی که بر توده مردم روا می شود، نه تنها خود مستقيما در راه همبستگی انسان و تلاش انسان ها در همه قاره ها برای دست يابی به رفاه و آسايش و جامعه انسانی مانع ايجاد ميکند، بلکه در واکنش به خود هم ميتواند خشم انبوه و متراکم مردم را به راه های انحرافی بکشاند. روشن است که اين شرايط در راه پيشروی افکار ترقيخواه و مدنی دشواری ايجاد ميکند.
نخست وزیر بریتایا در يک کنفرانس محيط زيست شرکت میکند و درحاليکه آمار و گزارشات دلهره انگيز کارشناسان در مورد وخامت اوضاع در اثر تغييرات جوی در کنفرانس ارائه ميشد، در دفاع از محيط زيست به سخنوری و نطاقی پرداخت. اما در نيمه ماه نوامبر کاهش ساليانه مقدار کربن دی اکسيد کارخانجات را که مقرر شده بود رد کرده و فواصل طولانی تری را پيشنهاد نمود. اين شيوه ای است که صاحبان صنايع بزرگ و نخبگان حامی آن ها در دولت ها و رسانه ها اکنون در مورد آلوده کردن محيط زيست بشر در پيش گرفته اند: سخنرانی های مجلل در منبر و آن کار ديگر در خلوت.
اگرفعالين محيط زيست و مدافعان دمکراسی با اين نوع صنعت سازی و صاحبان و مدافعان آن که به بهای جان انسانها و محيط زيست آن ها سود خود را تامين ميکنند بطور جدی مبارزه نکرده و سرنوشت اين مساله مهم را به سخنرانی های بی پايان و رياکارانه در کنفرانس ها بسپارند، خشم قربانيان آن ميتواند در چاه جنگ ارتجاع با ارتجاع فرو برود. و خوب است اين نکته را هم به ياد داشته باشيم که تعدادی از فقيرترين کشورها يا جمعيت های فقير کشورهايی که در آفريقا در معرض آسيب اند، مسلمانند و ارتجاع، از جمله ارتجاع حاکم بر جمهوری اسلامی مترصد سوار شدن بر خشم آن ها.
از آرشیو روشنگری
Comments
وقتی که قناری ها ناپديد ميشوند — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>